Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - آخرين عناوين سیاسی :: rss_full_edition
Viewing all 8073 articles
Browse latest View live

چرا سالروز ولادت امام‌حسین(ع)، روز سپاه شد؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس با ذکر خاطره‌ای از ایام پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری سپاه، به چرایی انتخاب سالروز ولادت اباعبدالله الحسین (ع) به عنوان روز پاسدار پاسخ داد. متن این یادداشت به شرح ذیل است: چند روز مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، در مدرسه رفاه واقع در خیابان ایران و در محل استقرار حضرت امام (ره) با شهید بروجردی قدم می زدم، نگران وضعیت انقلاب بودیم، نگرانی ما از آن جا بود که می دانستیم اگر انقلاب پیروز شود ، نه آمریکا و نه ساواکی ها و نه هواداران شاه مثل دوران مصدق به سادگی تسلیم اراده مردم نمی‌شوند و به اصطلاح ول کن ماجرا نخواهند بود! صحبت ما برای یافتن راهکاری برای تقویت و حفظ انقلاب بود. این نگرانی بیشتر از ما در ذهن امام بود . وقتی انقلاب پیروز شد ، امام از تشکیل سپاه حمایت جانانه‌ای کردند. با دوستانمان به نتیجه رسیدیم روز سپاه را روز میلاد امام حسین (ع) بگذاریم تا به دشمنان ملت ایران و اسلام بگوییم ما پاسداران ، به تأسی از ثارالله، تا آخرین قطره خون از انقلاب ، کشور و مردم مان دفاع می کنیم. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امروز با قوت بر همان عهد نخستین استوار است و با پیروی از استوانه نظام یعنی ولایت مطلقه فقیه،همواره نگهبان امنیت و اقتدار نظام خواهد بود.دفاع و مقاومت ما سوریه ، عراق و یا لبنان را نمی شناسد، ما اسلام و ملت ایران را می شناسیم. هرجا رهبر عزیزمان لازم بدانند برای دفاع از منافع اسلام و ملت ایران حاضر خواهیم بود.منبع : مشرق

نیم نگاهی به اخبار روز/1

گزارش تصویری/ فرمانده فقید نیروهای ویژه دریایی سپاه به روایت تصویر

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، تصاویری کمتر دیده شده از سردار محمد ناظری فرمانده نیروهای ویژه دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شد. وی، شب گذشته و در ساعات پایانی روز میلاد حضرت سیدالشهدا(ع) و روز پاسدار و در شب میلاد حضرت عباس(ع) دارفانی را وداع گفته است. براساس اخبار دریافتی، این پاسدار رشید اسلام به علت ایست قلبی دعوت حضرت حق را لبیک گفته است. (لینک) (سردار ناظری، نفر اول سمت چپ) انتهای پیام/

نَفَس‌های آخر واحدهای تولیدی کشور را گوش کنید/ افزایش نارضایتی اصناف و تولید کنندگان داخلی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، عدم تحقق وعده وعیدهای دکتر حسن روحانی در طول ۳۰ ماه گذشته از عمر دولت یازدهم، موجی از نارضایتی های عمومی را بخصوص در بین تولیدکنندگان و اقشار مختلف کارگری به وجود آورده است. از یک سو عایدی تقریبا هیچ برجام و از سوی دیگر سستی و تنبلی سیستم اجرایی کشور موجب گردیده که کشور با رکودی بی سابقه مواجه گردد. پس از توافق هسته ای همه منتظر اقدامات دولت برای خروج از رکود سنگین حاکم بر کشور بودند ولی اتفاق خاصی در وضعیت اقتصادی کشور رخ نداد. نامگذاری سال ۹۵ به نام اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل را می توان بهترین نسخه درمان وضعیت اقتصادی امروز کشور دانست که این امر نیازمند اعتقاد و اقدام عملی دولت در حمایت از تولید داخل و رفع مشکلات اقتصادی با تکیه بر توان داخلی می باشد که متاسفانه در طول دو ماه گذشته رفتار و گفتار بسیاری از دولتمردان در خلاف سیاست های اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید کنندگان داخلی بوده است. دولتی که با وعده حل مشکلات در ۱۰۰ روز توانست بر سرکار بیاید امروز و با گذشت تقریبا ۱۰۰۰ روز از عمر خویش هنوز نتوانسته قدمی در راه بهبود وضعیت اقتصادی کشور بردارد و این امر موجب گردیده که روز به روز فریاد تولید کنندگان و کارگران در اعتراض به تعطیلی هر روزه کارخانجات و کارگاه های تولیدی، اخراج کارگران و از بین رفتن امنیت شغلی آنان بلندتر شنیده شود. عموم مردم، کارگران و تولید کنندگانی زمانی که می بینند کسی به داد آنها نمی رسد دست به تحصن و تجمع های اعتراضی در مقابل نهادهای مسئول از جمله نهاد ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی زده تا صدای خود را از نزدیک ترین فاصله ممکن به گوش مسئولان برسانند! ولی گویا دولت مشغله های مهم تر از رسیدگی به اوضاع اقتصادی کشور دارد و کماکان در سخنان رئیس جمهور باید از مزایای برجام تنها شنید و مردم باید از این خورشید تابان فقط در سخنان رئیس جمهور بهره ببرند و خوشحال باشند که حداقل برجام توانسته قسمتی از وقت سخنرانی دکتر روحانی را پر کند و زمان کمتری به زدن حرف های حاشیه و تقابل با سخنان رهبری باقی بماند! برای تشریح وضعیت وخیم اقتصادی تولید کنندگان و جامعه کارگری، خبرنگار اقتصادی پایگاه ۵۹۸ در جدولی آماری به بررسی کمی و کیفی افزایش اعتراضات صنفی و مردمی در دو ماه نخست سال ۱۳۹۵ پرداخته است که در ادامه می آید. منبع : پایگاه 598

خدمتگذاری به مردم در عمل ثابت شود/ نمایندگان مجلس دهم خدمت به مردم را اولویت خود بدانند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، آیت الله مکارم شیرازی صبح امروز در درس خارج فقه که در شبستان اول مسجد اعظم برگزار شد اظهارداشت: انسان باید برای همه اعمال خود حساب داشته باشد. استاد برجسته حوزه علمیه با اشاره به اینکه عدم رسیدگی به حساب و کتاب برای انسان ورشکستگی به همراه دارد، افزود: نداشتن محاسبه در امور معنوی بالاتر از امور مادی است و اگر به آن رسیدگی نشود ممکن است سعادت انسان در خطر باشد. مرجع تقلید شیعیان خاطر نشان کرد: تا کنون به خواست خدا تفسیر نمونه، موضوعی و شرح نهج البلاغه را در ۱۴ جلد کامل کردیم نوبت به صحیفه سجادیه رسید و جلد اول شرح این صحیفه را تازه منتشر کرده ایم امیدواریم تا آخر ۵۲ دعا را شرح کنیم. وی با اشاره به اینکه امروز تازه متوجه شده ایم که این صحیفه به چه میزان پر معنا است گفت: جلد اول آن به تازگی چاپ شده است و دعا کنید حیاتی باشد تا این کار را هم کامل کنیم. آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به اینکه برخی حرف ها را از مردم می شنویم که می گویند این مقامات چه آب و نانی می گیرند که برخی برای آن اینقدر تلاش می کنند گفت: باید تلاش ها در مسیر هدف باشد یعنی باید نشان دهند که برای خدمت به مردم تلاش می کنند. استاد برجسته حوزه علمیه با اشاره به اینکه امام علی (ع) به مالک اشتر می فرمایند که هدف خدمت به مردم است افزود: مردم هم باید ثابت کنند مقامات را برای خدمتشان می خواهند و اگر چنین نگاهی وجود داشته باشد بسیاری از مشکلات حل می شود. مرجع تقلید شیعیان با بیان اینکه امیدواریم در مجلس جدید در عمل نشان دهند که هدف آنها از تلاش های تبلیغاتی خدمت به مردم بوده است گفت: مردم با این کار امیدوار می شوند. رمز پیروزی این است که مردم به حکومت خود خوشبین باشند. رضای مردم و اعتماد آنها تنها در صورتی محقق می شوند که تلاش ها در مسیر خدمت باشد. استاد برجسته حوزه علمیه با بیان اینکه متاسفانه امروز زمانی که مردم سوریه را می بینیم و دولت ها کار را به هم حواله می دهند نگران می شود گفت: از خداوند می خواهیم ظهور امام زمان (ع) را نزدیک کند. منبع : قم نیوزانتهای پیام/

"عملیات رعد تکاوران نداجا"در خلیج عدن بی‌نظیر بود/ هیچ دشمنی جرأت نزدیکی‌شدن به مرزهای آبی-خاکی ایران را ندارد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش در جمع تکاوران و تفنگداران دریایی با تأکید بر این که تیپ تفنگداران دریایی امام حسین(ع) سابقه‌ای درخشان دارد، گفت: نامگذاری این تیپ به نام تیپ امام حسین(ع) به این دلیل است که تکاوران این تیپ در دفاع مقدس از جزایر و مرزهای آبی با جانفشانی دفاع کردند و مردانه ایستادند در حالی که همه فکر می‌کردند جزایر را از دست می‌دهیم، اما تیپ امام حسین(ع) مردانه ایستاد و دفاع کرد و اجازه نداد دشمن به جزایر ما دست‌درازی کند و با اقتدار جنگید و نام نیکی از خود بر جای گذاشت پس این را افتخار خود بدانید که در این تیپ خدمت می­‌کنید. وی افزود: تیپ مسلم‌بن‌عقیل و تکاوران دریایی دلاور آن، ریشه پرافتخاری دارند، شما وارث راه تکاورانی هستید که کمر دشمن را شکستند و در مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر در ابتدای جنگ تحمیلی فقط با یک گردان در مقابل ۲ لشکر دشمن، ۳۴ روز مقاومت کردند و توانستند راهبرد دشمن را در تسلط سریع بر خرمشهر شکست دهند. فرمانده نیروی دریایی ارتش با بیان این که عملیات رعدی که شما در خلیج عدن انجام دادید در نوع خود بی نظیر و نمونه است، خاطر نشان کرد: شما در آن عملیات ویژه در فاصله ۳۰۰۰ کیلومتر دورتر از مرز این میهن توانستید از منافع کشور و انقلاب دفاع کنید و این نشان از روحیه و اعتقاد بالای شماست و الآن با این اقتدار در دریای سرخ حضور دارید و با حفظ امنیت خطوط مواصلاتی بر اقتصاد کشور نیز تأثیرگذار هستید. قدر این جایگاه خود را بدانید و امروز به برکت وجود انقلاب و به ویژه تدابیر مقام معظم رهبری در جنوب کشور دیوار دفاعی به وجود آوردید که هیچ دشمنی جرأت جسارت را به خود نمی­‌دهد که به مرزهای آبی و خاکی ما نزدیک شود. امیر سیاری در پایان اظهار داشت: آمادگی خود را بالا ببرید تا از غافلگیری جلوگیری کنید، زیرا هر روز تهدیدها و شکل آن در حال تغییر است، پس باید تلاش کنیم تا غافلگیر نشویم پس این تنها با استفاده از اعتقادات، ایمان و روحیه و آمادگی در نیروی انسانی و تعمیر و نگهداری در تجهیزات این میسر نمی‌شود. منبع : تسنیمانتهای پیام/

حضور فرمانده کل قوا در دانشگاه امام حسین(ع)/ افسران جدید سپاه در ایام فتح خرمشهر تحلیف می‌شوند + برنامه‌های مراسم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، سردار مرتضی صفاری فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، درباره مراسم تحلیف دانش آموختگان جدید دانشگاه امام حسین(ع) با حضور فرمانده‌کل قوا و برنامه‌های این دانشگاه، گفت: طبیعتاً طبق روال هر سال در مراسم تحلیف این دانشگاه یک گروه از دانش آموختگان فارغ التحصیل شده و تعدادی نیروی جدید جایگزین آنها می‌شوند. امسال نیز به‌توفیق الهی فرمانده معظم کل قوا در مراسم تحلیف دانش آموختگان این دانشگاه حضور می‌یابند. وی با اشاره به رهنمودهای فرمانده معظم کل قوا درباره محتوای برنامه‌‌های مراسم تحلیف دانش‌ آموختگان و تأکید ایشان بر هماهنگ‌ شدن ابتکارات نظامی با محتوای معنوی و استفاده از خلاقیت پاسداران جوان در این زمینه افزود: این دانشگاه برنامه‌های میثاق خود را بر اساس رهنمودهای فرمانده معظم کل قوا تطبیق می‌دهد و در تلاش هستیم تا بر اساس فرمایشات و پیشنهادات معظم‌له به دانشگاه امام حسین(ع)، بدون کاستی این برنامه‌ها را اجرا کنیم. سردار صفاری در ادامه خاطرنشان کرد: در سال گذشته مراسم تحلیف دانش آموختگان این دانشگاه با روز پاسدار مصادف شد و ما نیز محتوای این برنامه را متناسب با میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار برگزار کردیم. امسال نیز چون این مراسم مصادف شده با نیمه شعبان و ایام فتح خرمشهر بنا داریم فضا‌سازی دانشگاه و محتوای برنامه‌های‌مان را متناسب با این روز به اجرا گذاشته و پذیرای حضور فرمانده کل قوا باشیم. وی در توضیح بیشتر محتوای برنامه‌های دانشگاه همزمان با حضور رهبر انقلاب گفت: یکی از برنامه‌های امسال همچون سنوات گذشته برنامه معنوی تبادل پرچم است. در سال ۹۳ سردار فضلی به‌عنوان پیشکسوت دوران دفاع مقدس و در سال ۹۴ هم پدر شهید دانش منفرد پرچم را تحویل دانشجویان جدید الورود دادند. امسال نیز مادر شهیدان زین‌الدین پرچم را تحویل دانشجویان جدید این دانشگاه می‌دهد. سردار صفاری افزود: در این مراسم طبق سنوات گذشته برنامه‌های نظامی، رزمی، آمادگی جسمانی و رژه صورت می‌پذیرد. در کنار این برنامه‌ها، شکل میدانی نیروها را طوری طراحی‌ کرده‌ایم تا نمایی از ظهور امام زمان(عج) را ترسیم کند. فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) در تشریح بیشتر برنامه‌های فوق گفت: برای این برنامه‌ها از مربی نظامی خاصی استفاده نشده است بلکه اشخاصی که جلوه‌های میدانی و برنامه‌های هم‌‌طراز را اجرا می‌کنند از دانشجویان ارشد و دکتری این دانشگاه هستند. این دانشگاه دو گردان دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری دارد. منبع : تسنیمانتهای پیام/

آقای رئیس‌جمهور و خطر خطای محاسباتی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، جلال‌الدین پویان در یادداشتی نوشت: موضع‌گیری‌های تقابلی و حاشیه‌ساز رئیس‌جمهور حسن روحانی نسبت به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ابهاماتی را در ذهن تحلیلگران سیاسی و حتی برخی آحاد جامعه در خصوص چرایی این رفتار تأمل‌برانگیز از سوی شخص اول اجرایی کشور ـ که به دلیل سابقه طولانی سیاستمداری و احراز سمت های کلیدی یقیناً اشراف کاملی بر مناسبات قدرت در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی دارد ـ ایجاد کرده است. هرچند این رفتار مسبوق به سابقه بوده و از آغاز دوران ریاست جمهوری روحانی می‌شد نشانه‌هایی از موضع‌گیری‌های گاهگاه وی علیه سخنان رهبر معظم را به صورت تلویحی و غیرمستقیم در اظهارات وی سراغ گرفت، لکن این تقابل‌جویی‌ها اخیراً حالت بسیار آشکار، متراکم، گزنده و پرشتاب پیدا کرده است. تکرار چندباره چنین رفتاری تصورِ اتفاقی و سهوی بودن آن را کاملاً منتفی می‌سازد. علی‌الخصوص که روحانی بی‌آنکه ضرورتی داشته باشد، در موضوعاتی (مانند یادگیری زبان انگلیسی) ورود می‌کند که وی به‌عنوان یک «حقوقدان» با صبغه سیاسی و امنیتی چندان سررشته‌ای در آنها ندارد. لذا این سؤال مطرح است که رئیس¬جمهور به چه منظور و با چه منطقی بر علنی ساختن اختلافات مواضع و دیدگاه‌هایش با مقام بالادستی خود در قالب یک کنش عامدانه و از پیش طراحی شده اصرار می‌ورزد؟ در پاسخ به پرسش مذکور می‌توان سه فرضیه را به شرح ذیل ارائه داد: الف) فرضیه دست‌های خالی دست‌های روحانی برای حل مشکلات کشور خالی است و این حقیقت هر روز بیش از پیش عیان می‌گردد. آفتاب تابان برجام برخلاف تبلیغات گسترده تا کنون نتوانسته گرمای محسوسی در عرصة اقتصادی و معیشتی ایجاد کند و دولتی که بی‌اعتنا به هشدارهای دلسوزان تمام توش و توان خود را مصروف مذاکرات هسته‌ای ساخته بود، اینک فاقد برنامه‌ای مشخص برای تحقق وعده‌هایش به‌ویژه عبور از رکود و رونق بخشیدن به تولید است. بدعهدی طرف‌های غربی در رفع یکباره تحریم‌ها نیز مزید بر علت شده تا روند گشایش امور شتاب چندانی نیابد و موعد قول‌های صدروزه از هزار روز نیز فراتر رود. لذا پیوسته بر شمار منتقدان برجام افزوده می شود و حتی برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب نیز ضمن نکوهش اقدامات دولت، از غیرقابل قبول بودن بهانه جویی برای توجیه ناکارآمدی‌ها در دوران پس از مذاکرات هسته‌ای سخن می‌گویند. همچنین به نظر می‌رسد دولت روحانی نه از لحاظ تئوریک می‌خواهد و نه از لحاظ عملی با یک کابینه پیر و کم‌کار می‌تواند اقتصاد مقاومتی را در اقدام و عمل محقق سازد. همین معضل دست‌های خالی روحانی، را بیش از متن به حاشیه متمایل می‌سازد. فضای سیاسی پرحاشیه، ملتهب و تنش‌آلود توجه آحاد جامعه را از مسائل اساسی کشور بازمی‌دارد و به موضوعات فرعی معطوف می‌کند لذا طبعاً چنین فضایی مطلوب سیاستمدارانی است که خوش دارند به هر قیمتی از فشار افکار عمومی و سیل مطالبات آنها خلاصی یابند. روحانی در یک فضای سیاسی آرام و بی‌تلاطم در مقام پاسخگویی قرار می‌گیرد و مدام باید چاره‌ای برای توجیه نقائص برجام و وعده‌های تحقق نیافته بیابد. پس بهتر آن است که فضا پیوسته ملتهب باقی بماند تا مردم و رسانه¬ها به جای پیگیری مطالبات معیشتی و روند اجرای اقتصاد مقاومتی، هر چند روز یکبار سرگرم حاشیه‌های بی‌موردی شوند که پیرامون موضوعات مختلف شکل می¬گیرد. در نتیجه فرضیه دست¬های خالی به ما می‌گوید این نیاز مُبرم به رهاییِ موقتی از ‌فشارها است که روحانی را با هدف حاشیه‌سازی، به اتخاذ مواضع عجیب و شتابزده در برابر بیانات رهبر معظم انقلاب وامی‌دارد. ب) فرضیه ادای دین بر کسی پوشیده نیست که پشتوانه اجتماعی و سبد رأی آقای رئیس‌جمهور «عاریتی» است و وی به‌عنوان یک سیاستمدارِ برخاسته از جناح راست سنتی تنها با پشتیبانیِ مصلحتی اصلاح‌طلبان توانست پیروز انتخابات گردد. لذا سایه دین به جریانات اصلاحات و مطالبات خاص حامیان این جریان به‌ویژه در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی همواره بر سر دولت روحانی سنگینی کرده است. امید رئیس‌جمهور این بود که با کسب دستاوردهای چشمگیر از رهگذر اجرای برجام و ایجاد گشایش در امور معیشتی مردم بتواند پشتوانه اجتماعی مستقلی را برای خود خلق کند و در انتخابات پیش رو به سبد رأی اصلاح‌طلبان متکی نباشد لکن ناکامی‌های برجام موجب شد که روحانی برای تمدید دوران ریاست جمهوری‌اش همچنان وامدار حمایت اصلاحات باقی بماند. همچنین توفیق چشمگیر اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی به‌مثابه بانک هشداری برای رئیس‌جمهور بود زیرا با افزایش اعتماد به نفس آنان این تصور را به وجود آورد که برای انتخابات آتی می‌توانند ضمن عبور از روحانی به فکر یک اصلاح‌طلب اصیل و ریشه‌دار باشند. بر این اساس روحانی ناگزیر است با ارسال پیاپیِ پیام‌هایی برای پشتوانه‌های عاریتی خود، به آنان اطمینان خاطر دهد که دین بزرگش را فراموش نکرده و حاضر است از تمام ظرفیت‌های موجود برای ادای آن اقدام نماید حتی اگر لازم باشد بدین منظور رویاروی رهبر معظم انقلاب نیز بایستد. در حقیقت روحانی تلاش دارد با ایجاد یک فضای دوقطبی و تقابلی در سطوح فوقانی هرم سیاسی جمهوری اسلامی، به اصلاح‌طلبان، دگراندیشان، غربگرایان و حتی اقشار خاکستری بقبولاند که توانایی چانه‌زنی برای وصول مطالبات آنان را دارد و لذا نیازی نیست که وی را «مستأجر چهار ساله» یا «رحم اجاره‌ای» بخوانند و در پی نامزد دیگری باشند. در صورت صحت فرضیه ادای دین پیش‌بینی می‌شود تقابل‌جویی‌ها و دوقطبی‌سازی‌های روحانی با اتخاذ مواضع پرحاشیه خصوصاً در مسائلی مانند امنیت اخلاقی، رفع حصر سران فتنه یا سبک زندگی طی ماه‌های آینده با نزدیک شدن به موعد انتخابات به صورت تصاعدی و معناداری افزایش یابد. ج) فرضیه پیام به بیرون بدون تردید شکل‌گیری فضای دوقطبی و حاکمیت دوگانه در جمهوری اسلامی به گونه‌ای که منجر به تضعیف کشور از درون گردد، مطلوب‌ترین گزینه برای دشمنان خارجی خصوصاً دولت ایالات متحده محسوب می‌شود. لذا طبیعتاً آن‌ها از کسی که بتواند موجد چنین شرایطی در عرصة سیاسی ایران باشد به گرمی استقبال و حمایت خواهند کرد. معاملة سخاوتمندانة روحانی با طرف‌های غربی و اعطای امتیازات بزرگ به آنان در موضوع هسته‌ای، برخلاف تصور او با پاسخ سرد و ناامیدکنندة آمریکایی‌ها مواجه شد و مانع‌تراشی‌های فراوان آنان در رفع تحریم‌ها دردسرهای عظیمی را برای دولت تدبیر و امید در داخل کشور ایجاد کرد. لذا بر اساس این فرضیه و البته با قدری بدبینی می‌توان چنین پنداشت که موضع‌گیری‌های تأمل‌برانگیز آقای رئیس‌جمهور در برابر بیانات رهبر معظم انقلاب و اصرار عجیب وی بر ایجاد فضای دوقطبی که بسیار مورد توجه رسانه‌های خارجی قرار گرفته، درحقیقت نوعی ارسال پیام به بیرون و اطمینان‌بخشی به قدرت‌های غربی در خصوص امکان اجرای پروژة دوقطبی‌سازی برای قانع کردن آنان به همراهی و همکاری بیشتر با برنامه‌های دولت است. خطر خطای محاسباتی در صورت صحت هرکدام از فرضیه‌های مذکور به نظر می‌رسد آقای رئیس‌جمهور با این اقدامات تقابل‌جویانه در عالی‌ترین سطوح نظام، خود را در خطر ارتکاب یک خطای فاحش محاسباتی قرار داده است. اگر مقصود روحانی از موضع‌گیری در برابر رهبر معظم انقلاب، حاشیه‌سازی برای رهاشدن از فشار مطالبات اقتصادی و معیشتی باشد، باید گفت از یک سو عمر این حاشیه‌ها بسیار کوتاه است و پس از چند روز فرومی‌نشیند و دوباره اوست که باید پاسخگوی ناکارآمدی‌ها و بدعهدی‌های دولتش باشد. از سوی دیگر ظرفیت حاشیه‌سازی نامحدود نیست و هرچه زمان بگذرد هزینة وی برای خلق حواشی جدید به دلیل اعتراضات مردم و سایر مسئولان نظام گزاف‌تر خواهد شد. بی‌تردید دغدغة اصلی مردم در دوران پسابرجام رفع ملموس مشکلات معیشتی است و آنان به روشنی معنای حاشیه‌سازی‌های بی‌مورد در موضوعاتی مانند زبان انگلیسی برای فرار از پاسخگویی به مطالبات برحق را درمی‌یابند. اگر رفتار روحانی با هدف ادای دین به اصلاح‌طلبان صورت می‌گیرد باید توجه داشته باشد که سابقة رفتار نیروهای این جریان با آقایان هاشمی (در سال ۱۳۷۸) و عارف (در سال ۱۳۹۲) نشان می‌دهد آنان شخصیت‌ها را به راحتی فدای ملاحظات جناحی می‌کنند و لذا در صورت اقتضای شرایط بازی هیچ ابایی از کنار زدن او و اقبال به یک مهره سودمندتر ندارند. روحانی هرچقدر بکوشد، با عنایت به کارنامة مشخص سیاسی و امنیتی‌اش از ابتدای انقلاب اسلامی و عدم تعلق تفکرات او به جریان روشنفکری، هرگز نمی‌تواند صبغة یک اصلاح‌طلب اصیل را به خود بگیرد و حکایت پشتیبانی مصلحتی اصلاحات از او فرق چندانی با حکایت حضور علی مطهری و کاظم جلالی در لیست امید ندارد. پس اگر آقای رئیس‌جمهور بخواهد با انتحار سیاسیِ پرهزینه سبد رأی اصلاح‌طلبان را به بهای ایستادن رویاروی ولایت فقیه و تخریب وجهه خود در جریان نهضت امام خمینی تصاحب کند، نباید فراموش سازد کسانی که حتی روزی «پروژة عبور از خاتمی» را اجرا کرده‌اند، یقیناً «پروژة عبور از روحانی» را با سهولت بیشتری کلید خواهند زد. و اما اگر روحانی از رهگذر تقابل با رهبر معظم انقلاب در پی پیام‌رسانی به جهان غرب و جلب حمایت ابرقدرت‌ها باشد، به نظر می‌رسد علی‌رغم ادعای خود هرگز شناخت درستی از مناسبات ساختار قدرت جهانی ندارد و ناشیانه گام در مسیری نهاده که بدفرجامی آن از هم اکنون مشخص است. جای بسی تعجب دارد که تجربیات تلخ غربگرایان از اعتماد به ابرقدرت‌ها (مانند تجربة آقای هاشمی در همکاری با دولت بوش پدر برای آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در بیروت، تجربه آقای خاتمی در اجرای سیاست تنش‌زدایی و تجربه شخص آقای روحانی در موضوع پرونده هسته‌ای) هنوز آنان را متوجه این حقیقت آشکار نساخته که غرور و تبختر ابرقدرت‌ها همواره مانع از آن می‌گردد که در قبال کنشگرانی که از موضع ضعف با آنان روبرو می‌شوند، به قواعد بازی برد ـ برد متعهد باشند و در نهایت از این معاملات بیهوده چیزی جز هزینه‌های گزاف، خسران، سرخوردگی، بدعهدی، گستاخی، زیاده‌خواهی و اعطای نشان «محور شرارت» عاید کشور نخواهد شد. نگارنده در پایان امیدوار است رئیس‌جمهور محترم با سرلوحه قرار دادن منافع ملی و مصالح اسلام و انقلاب در موضع‌گیری‌هایش، ضمن حفظ شأن جایگاه بسیار والای ولایت فقیه و نیز حفظ وجهه و اعتبار خود در نظام جمهوری اسلامی، تمامی مفروضات این نوشتار را ابطال سازد. منبع : تسنیمانتهای پیام/

خواب چشم انداز ۲۰۳۰ آل سعود تعبیر ندارد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، محمد بن سلمان سند چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی را در حالی رونمایی کرد که به نظر می رسد این اقدم انگیزه های دیگری را دنبال می کند؛ چرا که امید به تحقق این چشم انداز به خاطر عواملی که ذکر خواهد شد، دور از انتظار است. در این نوشتار ابتدا به اهداف پشت پرده این اقدام پرداخته می شود و در بخش دوم عوامل عدم تحقق این سند بیان خواهد شد. الف) انگیزه ها ۱.قدرت نمایی محمد بن سلمان رونمایی سند چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان توسط محمد بن سلمان قبل از هر چیزی قدرت نمایی وی را به نمایش می گذارد. رقابتی که بین محمد بن سلمان و محمد بن نایف بر سر تصاحب قدرت برای بعد از ملک سلمان پیش آمده است، بر بسیاری از سیاست ورزی های طرفین سایه افکنده است. این سند جدای از ماهیت آن به دنبال اثبات شایستگی محمد بن سلمان در نجات عربستان از بحران های داخلی و خارجی است. با این حال چنین حرکات نمایشی نمی تواند به عنوان عامل برتری وی قلمداد شود. ۲. پوششی بر ضعف های آل سعود سند چشم انداز ۲۰۳۰ شامل تغییر ساختار صندوق سرمایه گذاری عربستان است که ادعا شده که با تصمیمات جدید به بزرگ ترین صندوق حاکمیتی سرمایه گذاری در جهان تبدیل خواهد شد. دولت عربستان امیدوار است با خصوصی ‌سازی شرکت های دولتی، چهارصد میلیارد دلار درآمد کسب کند که قرار است این مبلغ در این صندوق سرمایه گذاری شود.[۱] اما آیا سیاست آشکار و پنهان این موضوع یکسان است؟ به نظر می رسد که ضعف های متعدد عربستان سعودی و ناتوانی آل سعود از حل آن باعث شده است که فرافکنی های سعودی ها برای انحراف افکار عمومی داخلی روز به روز تشدید شود. این ضعف ها هم در حوزه داخلی و هم در حوزه خارجی بر سیاست این کشور سایه انداخته است. ۲-۱. داخلی اعتراضاتی که از سوی قشرهای مختلف مردم عربستان نسبت به کاهش شاخص های معیشتی و رفاهی وجود دارد، از ضعف های فراگیر این کشور است. علاوه بر آن برخوردهای پلیسی حکومت آل سعود با این اعتراضات نیز منجر شده است که مشروعیت سیاسی این خاندان روز به روز کاهش یابد. ناعدالتی ها در حق شیعیان و مخالفان سیاسی نیز بر مشکلات موجود افزوده شده است. ۲-۲. خارجی نمونه های شکست سعودی ها در حوزه سیاست خارجی نیز در ادامه معضلات داخلی قابل توجه است. جنگ یمن به عنوان یکی از نقاط تاریک سیاست خارجی عربستان سعودی به شمار می رود که طی این جنگ سعودی ها رکورد کشتار مردم بی دفاع را از رژیم صهیونیستی گرفته اند. همچنین جنایت های سعودی ها در حق مردم مظلوم سوریه و عراق نیز با حمایت های همه جانبه از تروریست های تکفیری داعش، پازل خوی وحشی گری عربستان را تکمیل کرده است. به همین جهت وجهه بین المللی این کشور به شدت تحت تاثیر این جنایت ها قرار گرفته است؛ حال تحرکات نمادین مقامات سعودی در جهت نمایش قدرت در عرصه سیاست داخلی به دنبال پوشش دادن به ضعف ها و بحران های متعدد آل سعود است. ۳. نجات اقتصاد نفتی به عقیده کارشناسان نفتی، وابستگی عربستان به منابع نفتی در بین کشورهای بزرگ صادرکننده نفت، رقم قابل توجهی را نشان می دهد. وابستگی هشتاد درصدی به منابع نفتی رقمی است که هر عاقلی را به فکر علاج می اندازد. سران سعودی به زعم خویش به این عقلانیت دست پیدا کرده اند و در اندیشه نجات اقتصاد این کشور از وابستگی نفتی هستند. بنابراین وابستگی شدید نفتی حقیقت غیر قابل انکاری است که خبر خوبی برای سیاستمداران جوان این کشور نیست. اگر شاهزادگانی چون محمد بن سلمان در اندیشه تداوم بخشی به قدرت نسل فاسد سعودی ها در عربستان باشند، بایستی منابع جدید درآمدی را برای اداره کشور شناسایی کنند. فلذا اگر مقامات سعودی به دنبال دوام قدرت خویش بر عربستان باشند، ناچار هستند که به درآمدهای این کشور تنوع بخشند و وابستگی خویش به منابع نفتی را در میان مدت به حداقل ممکن برسانند. ب) موانع ۱. تشتت نخبگانی اختلافات موجود بین خاندان پادشاهی عربستان زمینه لازم برای تغییرات گسترده در سیستم حکومتی این کشور را فراهم نمی سازد. در کشوری که بر سر تصاحب قدرت بین نخبگان سیاسی درگیری و نزاع وجود دارد، چگونه می تواند در موضوعات اساسی کشور نظر واحدی داشته باشد. از قضا رقبا در این کشورها برای تخریب همدیگر اقداماتی انجام می دهند که کارنامه طرف مقابل را ناکارآمد جلوه دهند. این در حالی است که برای تصمیم بزرگی که در سند چشم انداز ۲۰۳۰ ادعا شده، به اجماع نخبگانی در سطوح سیاسی و اقتصادی نیاز است. عدم وجود اجماع بین نخبگان سیاسی و اقتصادی یکی از مهم ترین موانع در مقابل تحقق چشم انداز مذکور است. ۲- محدودیت منابع با توجه به کاهش قیمت های نفتی که خود عربستان نقش جدی در این امر داشته، کسری بودجه این کشور کاملا آشکار شده است؛ حال طبق سند مذکور ادعا شده است که بزرگ ترین صندوق حاکمیتی سرمایه گذاری در جهان تشکیل خواهد شد. سرمایه گذاری های خارجی این کشور نیز به راحتی امکان بازگشت به این کشور ندارد؛ چرا که به طور حتم یک سری ملاحظات سیاسی در این گونه سرمایه گذاری ها لحاظ شده است. بنابراین کاهش درآمد نفتی و عدم امکان انتقال سرمایه گذاری های خارجی به داخل کشور مانع جدی در مقابل تحقق این سند خواهد بود. ۳. انتظارات فزاینده در مقابل اعتراضات گسترده ای که در سال های اخیر متوجه سران سعودی شده است، اقدامات رفاهی حکومت افزایش یافته است. در حال حاضر مردم این کشور انتظارات فزاینده ای برای افزایش سطح رفاه و معیشت خویش دارند؛ اما بر اساس سند چشم انداز ۲۰۳۰ بایستی اقتصاد ریاضتی در دستور کار باشد تا این که میزان وابستگی به منابع نفتی کاهش یابد. تضادی که بین انتظارات عمومی با سیاست جدید به وجود می آید، موج اعتراضات علیه حکومت آل سعود را افزایش خواهد داد. بدین ترتیب مقامات سعودی برای حفظ قدرت خویش در این کشور بایستی از سیاست های اقتصاد ریاضتی دست بردارند که این امر نیز منجر به ناکامی سند چشم انداز خواهد شد. ۴. وابستگی گسترده مهم ترین مانع در مقابل عدم تحقق سند ۲۰۳۰ عربستان به میزان وابستگی این کشور به درآمدهای نفتی مربوط می شود. کشوری که وابستگی هشتاد درصدی به منابع نفتی خویش دارد، چگونه می تواند اقتصاد بدون اتکا به درآمدهای نفتی به وجود آورد. وابستگی عربستان به منابع نفتی در بین کشورهای بزرگ تولید کننده نفت به اندازه ای بالا است که جزء سه کشور با بیشترین میزان وابستگی است؛ لذا مقامات سعودی با توجه به ساختار فاسد مالی و اداری خویش قادر نیستند که اقتصاد این کشور را بدون درآمدهای نفتی اداره کنند. فرجام سخن کاهش درآمدهای نفتی منجر به خسارت های زیادی برای درآمدهای نفتی عربستان شده است؛ لذا طبق یک قاعده کلی این کشور نیز به دنبال کاهش درآمدهای نفتی خویش به اقداماتی برای کاهش وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی رو آورده است. سند چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان در حقیقت به دنبال اجرای این برنامه اقتصادی است که توسط محمد بن سلمان رونمایی شده است. علاوه بر این به نظر می رسد که انگیزه های دیگری در انتشار این سند تاثیرگذار بوده است. قدرت نمایی محمد بن سلمان در برابر محمد بن نایف بر سر تصاحب قدرت و پوشش گذاشتن بر ضعف های آل سعود در حوزه های داخلی و خارجی از انگیزه های دیگر این اقدام می تواند تصور شود. با این حال موانع متعددی برای تحقق این سند وجود دارد. اختلافات بین خاندان پادشاهی عربستان و عدم اجماع برای تغییرات گسترده یکی از موانع جدی برای تحقق سند چشم انداز است. کاهش قیمت نفت و عدم امکان انتقال سرمایه گذاری های خارجی به داخل کشور نیز موجب محدودیت منابع برای صندوق ادعا شده در این سند خواهد شد. شرایط سیاسی حاکم بر عربستان و مخالفت هایی که با حکومت این کشور وجود دارد، سومین مانع در محقق شدن چشم انداز ادعا شده خواهد بود؛ چرا که طی سالیان گذشته با افزایش سطح رفاه عمومی در برابر مخالفت های سیاسی مقاومت شده است. در نهایت مهم ترین مانع برای تحقق سند رونمایی شده به میزان وابستگی عربستان به منابع نفتی مربوط می شود. بنابراین راه حل حاضر تاثیر چندانی در نجات اقتصاد عربستان از منابع نفتی نخواهد داشت. منبع : دیدبان

دانشجو تحلیل سیاسی نداشته باشد، تحملش خیلی سخت است/ توصیه‌ای به دانشجویانی که علاقه‌ای به رشته تحصیلی ندارند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، اولین حضور رهبر انقلاب برای دیدار با دانشجویان در دانشگاه تهران بود. آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۷ در دانشگاه تهران حضور یافتند تا این دیدار اولین دیدار رسمی ایشان از یکی از دانشگاه‌های مهم کشور در قامت رهبر برای دیدار با دانشجویان و اساتید آن دانشگاه نام بگیرد. در آن روزها فضای دانشگاه تهران ملتهب بود و کشمکش‌هایی بین بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی بر سر مسایل جاری کشور وجود داشت و قرار بود بسیج دانشجویی در آن روز تجمعی را برگزار کند. رهبری در سخنانشان در جمع دانشجویان دانشگاه تهران به این نکته اشاره کرده و فرمودند: "من نکته‌ی کوتاهی را درباره‌ی امروز که به این‌جا آمدم، بگویم. من تقریباً از یک هفته پیش تصمیم گرفتم که به این‌جا بیایم؛ اما آن را به کسی نگفتم. حتی در دفترم هم فقط یکی، دو نفر می‌دانستند و هیچ‌کس نمی‌دانست. دیشب من اطّلاع پیدا کردم که امروز چند گروهِ دانشجویی بنا دارند اجتماعات تشکیل دهند و سخنرانی کنند. گفتم، از آنها خواهش شد که امروز تأخیر بیندازند و اجتماع نداشته باشند، تا ما بتوانیم این برنامه را انجام دهیم. پیغام دادند، آنها هم برنامه‌هایشان را تعطیل کردند." علاوه بر پاسخ به سوالات متعدد و گوناگون دانشجویان در قالب جلسه پرسش و پاسخ، از جمله مطالبی که رهبر انقلاب در این دیدار مطرح کردند، بیان خاطراتی جالب از حضورشان در دانشگاه تهران بود که یکی مربوط به دوران ستم‌شاهی و دیگری مربوط به آغازین روزهای پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ بود. به همین بهانه متن کامل پرسش و پاسخ دانشجویان با رهبر انقلاب را که در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۷۷ ایراد شد را می خوانید: صوت کامل پرسش و پاسخ دانلود نکته‌ای را که به نظرتان میرسد، بنویسید؛ من هم چیزهایی که به نظرم لازم برسد، بعداً خواهم گفت. لیکن دوست دارم که دانشجویان عزیز سؤال کنند، من هم پاسخ بدهم. یقیناً بعضی از آنچه که گفته خواهد شد، مفید است؛ اگر نگوییم همه‌اش مفید است. وقت من هم گرفته نمیشود. من امروز وقتم برای همین کار است. همه کارهای دیگرِ امروز تا بعدازظهر را کنار گذاشته‌ام، برای این‌که این‌جا با شما باشم. البته توجّه کنید که این سؤالها زیاد خواهد شد. قاعدتاً مرتب سؤال می‌آید و من شاید بخشی از این سؤالها را بتوانم جواب بدهم؛ یعنی وقت این‌قدر نخواهد بود که همه سؤالها را جواب بدهم. فکر میکنم بهتر این باشد که سؤالها را ببرم و دوستان دسته‌بندی کنند، بلکه بشود بعداً پاسخ داده شود و به شما برگردد. البته قول قطعی نمیدهم؛ سعی میکنم که این کار را بکنم. اگر بشود، خیلی خوب خواهد بود. ** بعضی افراد با ایراد شبهه‌هایی نظیر نظامی بودن، نسبت به حضور بسیج یا بسیج دانشجویی در دانشگاههااشکال کرده‌اند و محدودیتهایی را اعمال میکنند. نظر جناب‌عالی چیست؟ بسیج لزوماً یک سازمان نظامی نیست؛ یعنی حتماً سازمان نظامی نیست. بسیج، یعنی مردم. من هم ممکن است عضو بسیج باشم؛ اما نظامی نیستم. در دانشگاه، در کارخانجات، در حوزه‌های علمیه، در ادارات، همه جا بسیجی هست. بسیج، یک سازمان نظامی نیست. دانشجویان هم بسیجی بودنشان هیچ اشکالی ندارد؛ بلکه بلاشک یک ارزش است. همه هم بسیجی باشند عیبی ندارد. ** علی‌رغم این‌که تمامی اعضای بسیج، دانشجو هستند و با اختیار و علاقه در بسیج ثبت‌نام کرده‌اند، اما مسؤولان دانشگاهها نسبت به این گروه سختگیری میکنند. نه، من فکر نمیکنم که مناسب باشد نسبت به بسیج سختگیری شود. البته من حالا چند و چون این قضیه را نمیدانم؛ باید بعداً از رئیس محترم دانشگاه سؤال کنم، ببینم چنین چیزی اصلاً هست یا نه. در این مملکت کسی با بسیج بد نیست. بسیج آن‌قدر به این کشور خدمت کرده که کسی نمیتواند در مفید بودن آن - بلکه ضرورت آن - تردید کند. بسیج، یادگار امام است. در زمینه‌ی فضای مسموم مطبوعات کشور، نظر خویش را بفرمایید. بالاخره مطبوعات، مطبوعاتند دیگر! یکی خوب است، یکی خوبتر است؛ یکی بد است، یک بدتر است؛ هر کدامی برای خودشان امّتی دارند. به نظر من، راه برخورد با مطبوعات بد، توسعه مطبوعات خوب است. اگر زمینه مطبوعاتی در کشور، به شکل مفید و مناسب پُر شود، مطبوعات بد - آن چیزی که شما اسمش را بد میگذارید که حالا نمیدانم ملاک بدی هم چیست؛ آن هم خودش یک بحث است - خیلی میدان پیدا نخواهند کرد. ** بعد از انتخابات ریاست جمهوری و حماسه حضور مردم در پای صندوقهای رأی، بعضی از اشخاص و مسؤولان، با تعابیر مختلف، شکاف ایجاد میکنند و از رئیس جمهور محبوب و محترم، در جهت منافع خود استفاده میکنند. رئیس جمهور کسی نیست که بشود از او سوء استفاده کرد. رئیس جمهور، شخصیتی برجسته، فاضل و آگاه است. ایشان خط درستی را انتخاب کرده و در همان خط هم حرکت میکند. ممکن است یک نفر هم برای خودش حرفی بزند، اما فکر نمیکنم کسی بتواند از رئیس جمهور سوء استفاده کند؛ ان‌شاءاللَّه. بزرگترین مشکل دانشگاههای ما، جوّ جمود و تحجّر در حوزه علم و فرهنگ ناب اسلامی است. به نظر شما این جوّ جمود را چگونه میتوان از بین برد؟ مطلب بسیار مهم و قابل توجّهی است. البته من در این‌که این بزرگترین مشکل ما باشد، تردید دارم؛ اما بلاشک جمود و تحجّر هرجا باشد، یک مشکل است و راه از بین بردنش هم این است که شما - که دانشجویان - هرچه میتوانید به کیفیّت فکری خودتان در زمینه دانش و معرفت بیفزایید. هر یک نفر از شما، وقتی که اهل دانش، فرهنگ، فرزانگی، روشنفکری و فرهیختگی است، میتواند این مفاهیم را در عمل گسترش دهد؛ یعنی درست نقطه مقابل جوّ جمود و تحجّر. اگر بخواهیم با جمود بجنگیم، جنگ با جمود این‌گونه است؛ یعنی جنگ فرهنگی است. جنگ با جمود، جنگ شمشیری نیست؛ چون از مقوله فرهنگ است. تحجّر و جمود هم نوعی فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بایستی با روشهای فرهنگی با آن مقابله کرد. به نظر من، دانشجویان میتوانند در این زمینه مؤثّر باشند. ** اگر امکان داشته باشد، مشکلات خانواده‌های شاهد - مخصوصاً دانشجویان شاهد - مورد گفتگو و بررسی قرار گیرد. امیدواریم با این درخواست ما موافقت شود. من نمیدانم آیا پیشنهاد میشود که بنده با دانشجویان شاهد صحبت کنم، یا یک نفر را معیّن کنم صحبت کند؟ عیبی ندارد، این مشکل را بررسی میکنیم. گرچه ما با ساز و برگ دفتری به این‌جا نیامده‌ایم، اما یکی از شما آقایان این را یادداشت کنید، تا بعد من به دفتر بدهم که دنبال کنند. این کاغذ را هم کنار بگذارید، تا بعد رسیدگی بشود. ** چگونه میتوان از خطّ فکرىِ ناب ولایت در مسائل روزمرّه و جاری به صورت واضح مطّلع شد تا افراد نتوانند نظرات حضرتعالی را مثلاً خلاف وانمود کنند؟ من آنچه که در سخنرانیها بیان میکنم، لبّ نظراتم است. اساسی‌ترین نظراتم همانهایی است که شما در سخنرانیها از من میشنوید. هیچ نظری درباره مسائل جاری کشور و مسائل اسلام و مسلمین و مسائل اجتماعی وجود ندارد که من آن را درِگوشی به کسی بگویم و نشود آن را در علن گفت. نظرات من، نظراتی شفّاف و روشن است که در خطبه نماز جمعه و در سخنرانی با گروههای مختلف، شما اینها را میشنوید. ** مگر در قرآن عزیز ما نیامده است که انسان آزاد آفریده شده و بزرگترین آزادی، آزادی خواندن و نوشتن است؟ پس چرا در جمهوری اسلامی، این حق را از ما گرفته‌اند؟ من نمیدانم چه کسی این حق را گرفته است! هر کس گرفته، به من معرفیش کنید، تا من بروم حقّتان را از او بگیرم و به شما بدهم! حقیقت این است که شما جوانان، دوره قبل از انقلاب را در این کشور ندیده‌اید و بسیاری از کشورهای دنیا را هم ندیده‌اید. امروز خوشبختانه در ایران، آزادی فکر کردن و فکر را بیان کردن، در دنیا کم‌نظیر است. البته من نمیخواهم بگویم که اسلام این آزادی را بدون قید و شرط داده است؛ نه، این‌طور نیست. محدودیتهایی در همین زمینه وجود دارد که در قوانین ما هم آن محدودیتها پیش‌بینی شده است؛ که شاید آنچه محصول همه اینهاست، با همان معارف قرآنی که شما ذکر کردید، منطبق است. اما آنچه که امروز محصول همه اینهاست، آزادی است و خوشبختانه وجود دارد؛ خیلی هم خوب است. این وضعی هم که الان شما میبینید من و شما این‌جا نشسته‌ایم و شما میگویید و من حرف شما را میخوانم، این هم جزو چیزهای کم‌نظیر در دنیاست. من از این‌که وضع در کشور ما، از جهات انسانی و احترام به شخصیت و هویّت انسانی، آن‌چنان خوب باشد که توقّعات بالاتری را بیافریند، خوشحال میشوم، مانعی هم ندارد؛ اما بدانید که اگر شما به جاهای دیگر - کشورهای مشابه ما، با سوابقی که شبیه هم داشته باشیم - بروید و در زمینه مسائل مربوط به آزادی نگاه کنید، خواهید دید که از این جهت، خوشبختانه هیچ‌جا نظیر ایران نیست. ** در مورد ازدواج جوانان دانشجو چه فکری کرده‌اید؟ البته این سؤال مهمّی است. من به هیچ‌وجه این سؤال را شوخی نمیگیرم؛ واقعاً سؤال مهمی است. به نظر من یکی از کارهایی است که مسؤولان مربوطه باید به آن توجّه کنند. ما در این زمینه‌ها - هم در مورد ازدواج جوانان و هم در مورد لوازمی که ازدواج دارد - سفارشهای زیادی هم به مسؤولان دولتی کرده‌ایم؛ از جمله مسأله مسکن که من مدّتهاست به وزارت مسکن سفارش کرده‌ام. آنها اقدامهایی هم میکنند که ساخت مسکنهای موقّت اجاره‌ای، برای زوجهای تازه ازدواج کرده یکی از آن کارهاست. امیدواریم که این مقدّمات فراهم شود و ان‌شاءاللَّه مشکل ازدواج به شکلی حل گردد. در این قضیه، بالاخره حق با شماست. ** تکلیف نیروهای علمی تازه جذب شده به اعضای هیأت علمی دانشگاه در خصوص کمک به اسلامی کردن دانشگاهها چیست؟ مسأله اسلامی کردن دانشگاهها در برنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی است که برایش برنامه‌هایی دارند، کارهایی انجام میدهند و در زمینه‌های مختلف آن را ریز کرده‌اند. در این جهت، نیروی تازه جذب شده و نیروی قدیمی، فرقی نمیکند؛ گمان نمیکنم تفاوتی داشته باشد. به‌هرحال، در روش این کار، من هیچ دخالتی نمیکنم و نکرده‌ام. روش، مربوط به مسؤولان دانشگاهها و اعضای برجسته شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ آنها باید تصمیم بگیرند. من ایده را مطرح نمودم و از آنها مطالبه کردم و مطالبه هم خواهم کرد و اگر دانشگاهها اسلامی شده، فهمیده بشود و معلوم گردد که من چه خواستم و چه گفتم. فکر نمیکنم حتّی یک نفر در دانشگاهها باشد که ضرورت و خوب بودن و مفید بودن آن را احساس نکند. بنابراین، همه تکلیف دارند که در این زمینه کار کنند. البته من هم میتوانم این را احساس کنم که منظور از اسلامی شدن دانشگاهها، همیشه و همه جا و نزد همه درست فهمیده نشده باشد. بعضیها آن را خیلی محدود، کوچک و ضعیف فهمیده‌اند. مقصود، یک مسأله خیلی والاتر از این حرفهاست. ** با توجّه به امکانات ناچیز در بخش تحصیلات تکمیلی، آیا امکان پیشرفت در عرصه علمی و رسیدن به جایگاه لازم وجود دارد؟ من از امکاناتی که در دانشگاهها هست، درست مطّلع نیستم؛ لیکن مطّلعم که تصمیم دولت، بر توسعه امکانت تحصیلی و تحقیقی دانشجویان است. ممکن است در دانشگاهی، به خاطر کمبودهایی که دولت از لحاظ بودجه و مشکلات درآمدی دارد، موقّتاً نقصهایی وجود داشته باشد؛ لیکن تصمیم قطعی و عزم دولت بر این است که این مشکلات را برطرف کند. ** سرعت پیشرفت علمی را در ایران بیشتر میدانید، یا در امریکا؟ این سؤال خیلی عجیبی است. امریکاییها سالهای متمادی است که در زمینه‌های علمی تلاش میکنند. در آن سالهایی که امریکاییها در زمینه‌های علمی، آزادانه با امکانات ملی خودشان و امکاناتی که از کشورهای دیگر به غارت می‌بردند، دانشمند تربیت میکردند و پیشرفت علمی مینمودند، ملت ما در زیر یوغ رژیمی بوده که با ایجاد اختناق، با وابستگی، با فساد سیاسی و با فساد اخلاقی، اجازه نمیداده که دانشمند ایرانی حتّی فکر کند! توقّع دارید ما در این شرایط، در حدّ امریکا و پابه‌پای امریکا پیش برویم؟ این توقّعی زیادی است. من این را شاید بار دیگری هم گفته باشم که این جتهای جنگنده‌ای که در زمان رژیم گذشته از امریکا خریداری کرده بودند، اگر در قطعه‌ای از آنها - که هر قطعه، گاهی خودش متشکّل از دهها قطعه است - عیبی پیدا میشد؛ یعنی یک قطعه ریز در یک مجموعه قطعه، اشکال پیدا کرده بود، امریکاییها اصلاً اجازه نمیدادند که عناصر فنّی نیروی هوایی ما، این قطعه بزرگ را باز کنند و عیب آن را بیابند و آن قطعه ریز را عوض کنند! فقط قطعه کامل - که گاهی متشکّل از دهها و گاهی صدها قطعه بود - سوار هواپیما میشد، به امریکا میرفت، عوض میشد و برمیگشت! این‌گونه رفتار میکردند. نه تعداد دانشجو، نه کیفیّت تحصیلی، نه میدان کار، نه روحیه پرورش و تحقیق و آموزش و پژوهش، در کشور وجود نداشت. در آن شرایط، شما توقّع دارید که ملت ایران پیشرفتی کرده باشد؟ ما نوزده سال است که شروع کرده‌ایم. در این نوزده سال، مشکلات اوّلِ انقلاب و وقایع همین دانشگاه و حضور گروهکهای مسلّح و دوره جنگ را داشته‌ایم. من از این مسجد - مسجد دانشگاه تهران - خاطره‌های زیادی هم از پیش از انقلاب و هم از دوره‌های مختلف انقلاب دارم که بد نیست یکی از آنها را برای شما نقل کنم: سال پنجاه و هشت من در یکی از روزهای هفته - فکر میکنم یکشنبه یا دوشنبه - به همین مسجد میآمدم و نماز ظهر میخواندم. دانشجویان جمع میشدند، به سؤالات پاسخ میدادم و برایشان سخنرانی میکردم. در همان سال، این دانشگاه تهران، سنگر گروهکهای مسلّحی شده بود که تحت عناوین و اسمهای گوناگون، با ژ - ۳ و کلاشینکف، از داخل دانشگاه به جان مردم بیرون دانشگاه و به جان دانشجویان مسلمان افتاده بودند! یکی از روزها که در دانشگاه به‌شدّت درگیری حقیقی وجود داشت، من طبق معمول، اوّل ظهر به این‌جا آمدم. وقتی وارد دانشگاه میشدم، چند نفر دانشجو آمدند گفتند امروز خطرناک است، این‌جا نیایید. من گفتم نه؛ برنامه‌ام را تعطیل نمیکنم. لذا وارد شدم. دانشگاه خلوت بود، هیچ کس تقریباً نبود، خیلی تک و توک آدم دیده میشد؛ چون وضع خطرناکی بود. از آن مسیری که میآمدیم، دانشجویان به مسجد آمدند. شاید آن روز ده نفر در مسجد جمع نشده بودند؛ همه فرار کرده بودند. به نظرم نماز را خواندیم و رفتیم؛ یعنی ما هم در حقیقت قدری ترسیدیم. متعاقب آن، مدّتی دانشگاه تعطیل شد. شاید حدود یک سال، دانشگاه در کشور ما تعطیل بود. ببینید؛ این نوزده سال، چنین دوره‌هایی در خود داشته است؛ دوران درگیریها، دوران درس نخواندن، دوران تظاهرات و اعتصابهایی که هر روز بر دانشگاه تحمیل میشد. اثر اینها چیست؟ وقتی که دانشجو را از درس خواندن و باز بدارند، شما دلتان میخواهد شکوفایی علمی مثل برق در محیط علمی کشور به وجود آید؟ بعد هم که جنگ تحمیلی و مشکلات آن بود. البته دانشگاهها باز شده بود، کلاسها برقرار شده بود؛ اما کشور مشغول جنگ بود. ما در حقیقت اگر بخواهیم این نوزده سال را غربال کنیم، ده سال از آن در نمی‌آید. در واقع بعد از پایان جنگ، ما توانستیم به دانشگاه رسیدگی کنیم. بنابراین سرعت پیشرفت علمی ده‌ساله ما به قدر سرعت علمی دویست‌ساله امریکا نیست؛ اما من میخواهم به شما این را بگویم که دانشجوی ایرانی، با هوشمندیاش، با ایمانش، با احساس استقلالش، با احساس عزّتی که امروز در ملت ایران و بخصوص در جوانان و دانشجویان ما هست، اگر سی سال کار کند، امید هست که به قدر صد سالِ دیگران پیشرفت کند. ** بهترین شیوه برخورد با منکرات چیست؟ بستگی به این دارد که چه کسی بخواهد برخورد کند. اگر شما بخواهید برخورد کنید، «زبان» است. شما به غیر از زبان، هیچ تکلیف دیگری ندارید. نهی از منکر برای مردم، فقط زبانی است. البته برای حکومت، این‌طور نیست. اگر منکر بزرگی باشد، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونی و خشن هم باشد؛ لیکن نهی از منکر و امر به معروفی که در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «انّما هی اللسان». تعجّب نکنید. من به شما عرض میکنم که تأثیر امر و نهی زبانی - اگر انجام گیرد - از تأثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است. من چند سال است که گفته‌ام امر به معروف و نهی از منکر. البته عدّه‌ای این کار را میکنند؛ اما همه نمیکنند. همه تجربه نمیکنند، میگویند آقا چرا اثر نمیکند؛ تجربه کنید. منکری را که دیدید، با زبان تذکّر دهید. اصلاً لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر، سخنرانی بکنید. یک کلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است. شما بگویید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کی میتواند منکر را ادامه دهد؟ البته به شما بگویم عزیزان من! منکر را باید بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظر بعضی منکر بیاید؛ در حالی که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید. واقعاً باید بدانید این منکر است. بعضی گفته‌اند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من میگویم احتمال تأثیر همه جا قطعی است؛ مگر در نزد حکومتهای قلدر، قدرتمندان و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمیرود و اثر نمیکند؛ اما برای مردم چرا. برای مردم، حرف اثر دارد. بنابراین، پاسخ من این شد که بهترین روش برای شما که از من سؤال کردید، «زبان» است. ** با توجّه به تهاجم فرهنگی در دانشگاهها و استبداد و انحصار بعضی از اعضای هیأت علمی و طرد و فشار به اساتید مسلمان، نظام برای حمایت از اساتید مسلمان و عدم اخراج آنان، چه تمهیدی را پیش‌بینی میکند؟ البته من این مطالبی را که شما برادر یا خواهر عزیزم نوشته‌اید و من خواندم، تصدیق نمیکنم. خواندن من، دلیل تصدیق نیست - نقل قول شماست - چون من خبر ندارم چنین چیزی وجود داشته باشد. البته اگر واقعاً چنین باشد که در یک محیط دانشگاهی، فضا بر استاد مسلمان تنگ باشد، این چیز بدی است؛ این چیز خوبی نیست؛ ولی من بعید میدانم که این‌گونه باشد. امیدواریم این‌گونه نباشد. ** لطفاً نظرتان را درباره همبستگی بین گروههای مختلف بفرمایید. من معتقد به همبستگیم. من معتقد به روابط حسنه‌ام؛ روابط حسنه‌ای که به معنای عدول از دانسته‌های صحیح و یقینی نیست. من معتقدم بین گروههای دانشجویی، با هر سلیقه‌ای که هستند، باید روابط حسنه برقرار باشد. شما نگاه کنید؛ کشورهای دنیا، گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی در عالم، با وجود اختلافات فراوانشان، دور یک میز مینشیند، حرف میزنند، مذاکره میکنند؛ بالاخره به جایی هم میرسند. معنا ندارد که در محیط دانشگاه اسلامی، افرادی که به اصول واحدی معتقدند، اسلام را قبول دارند، امام را قبول دارند، انقلاب را قبول دارند، ارزشها را قبول دارند؛ اما سلایق مختلفی هم دارند، اینها با همدیگر کنار نیایند. من نمیتوانم این را بفهمم و قبول کنم. ** نظر جنابعالی درباره جامعه مدنی، تشکیل احزاب و انتخاب شوراها چیست؟ جامعه مدنی، یک عبارت است؛ تا معنایش چه باشد؟ شعار جامعه مدنی را رئیس جمهورمان داده‌اند. ایشان در توضیح این کلمه گفتند که منظور من از جامعه مدنی، عبارت است از آن جامعه‌ای که از «مدینةالنّبی» الگو میگیرد. ما همه حاضریم در راه چنین جامعه‌ای، جانمان را بدهیم؛ این‌که معلوم است. البته امروز در غرب، این اصطلاح معنای خاصّی دارد. شما بدانید، غربیها با همه شگردهای ممکن، کوشش میکنند آن خطوط اصلىِ فکر و فرهنگ خودشان را منتقل کنند. حالا یک شکل و یک مجموعه درست کردند و اسمی هم رویش گذاشتند؛ کاری به آنها نداریم. ما از نظر خودمان، این اصطلاح برایمان معنا شده و ما آن را قبول داریم. راجع به مسأله احزاب، انتخابات شوراها و غیره باید گفت که قانون اساسی تکلیف همه اینها را معیّن کرده است. مگر کسی میتواند قانون اساسی را قبول نداشته باشد؟ قانون اساسی، تکلیف شوراها و تکلیف احزاب را معیّن کرده است. اگر طبق آنچه که در قانون اساسی هست و بعضی هم قانون عادّی دارد، عمل شود، من موافقم و به آن معتقدم. ** میخواستم نظر حضرتعالی را درباره گروههای حامی ولایت بدانم. به نظر من، همه گروهها حامی ولایتند. من در کشور، گروه قابل توجّهی که ولایت را قبول نداشته باشد، نمیشناسم. همه ولایت را قبول دارند. حالا ممکن است بعضی مثلاً عشق و اخلاص بیشتری داشته باشند، بعضی کمتر داشته باشند. مثلاً ولایت ائمّه علیهم‌السّلام را همه قبول داریم؛ اما یک نفر هست که تا اسم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام می‌آید، چشمش پُر از اشک میشود. او عشق بیشتری دارد؛ طبعاً ثواب بیشتری هم می‌برد. یکی هم هست که نه، حضرت را قبول دارد، امام میداند، مخلص هم هست، حاضر است در راه امیرالمؤمنین علیه‌السّلام کشته هم بشود؛ اما این‌طور هم نیست که تا گفتند «السّلام علیک یا امیرالمؤمنین»، چشمهایش پُر از اشک شود. نمیشود گفت که شما چرا ولایت را قبول ندارید و چشمتان اشکی نشد! همه گروههای دانشجویی - چه خود گروهها و چه افراد دانشجویی - با من ارتباط دارند و پیش من میآیند و همه‌شان اظهار ارادت به ولایت میکنند. همه قبول دارند؛ نمیشود قبول نداشته باشند؛ معلوم است که قبول دارند. من هم همه‌شان را به یک معنا حمایت میکنم؛ البته نه حمایت مادّی؛ من که از کسی حمایت مادّی نمیکنم. معتقدم اینها باید در دانشگاه باشند، کار کنند، تلاش کنند، زحمت بکشند و البته مردم را مسلمان و انقلابی کنند. وظیفه تجمّعها و تشکّلهای دانشجویی این است که همّتشان، مسلمان کردن - البته همه مسلمانند - و انقلابی کردن عناصر گوناگونی باشد که هستند. آنها را پیش ببرند و تهذیب اخلاق و عمق یافتن بنیانهای اخلاقی و انقلابی را در آنها هدف خودشان قرار دهند. ** دانشجوی موفّق چه دانشجویی است؟ به نظر من دانشجوی موفّق کسی است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و خوب به ورزش بپردازد. من برای دانشجوی موفّق، سه شاخص دارم. البته ممکن است یک جوان موفّق در خانه، معیارهای دیگری داشته باشد؛ یک کاسب موفّق، یک اداری موفّق، معیارهای دیگری داشته باشد؛ اما دانشجوی موفّق، به حیث دانشجویی، این است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند. ** وظیفه جوانان حزب‌الّلهی و مؤمن در مقابل کجرویها و سوءنیّتهایی که در بعضی جاها مشاهده میشود، چیست؟ اگر منکر است، وظیفه نهی از منکر است. ** لطفاً قدری از جوانی خود بگویید. جوانیهای ما به یک معنا، جوانیهای خیلی پُرهیجان و پُرماجرایی بود؛ به یک معنا هم از آن جوانیهایی نیست که آدم حسرتش را بخورد. این را بدانید، وقتی انسان جوانىِ شما را ندارد، جا دارد که حسرتش را بخورد. عزیزان من! شما در دوران آزادی و بروز استعدادها زندگی میکنید؛ اما دوره جوانی ما این‌طور نبود. من جلوِ دانشکده حقوق همین دانشگاه آمدم، منتظر برادری بودم؛ با هم قرار داشتیم که من بیایم و با هم برویم. شاید به اندازه ده دقیقه من در این‌جا منتظر ایستادم. احساس کردم از سوی عناصری که همه جا پُر بودند - عناصر ساواکی و مأموران اطّلاعاتی و حراستی دانشگاهی - با چشم سوءظن به من نگاه میشود؛ چون من دانشجو که نبودم؛ با خود میگفتند این آقای معمّم در این‌جا جلوِ دانشکده حقوق، با چه کسی کار دارد؛ چه کار دارد و هدفش چیست؟ مبادا کار سیاسی بکند! سالهای اواخر دهه چهل یا اوایل دهه پنجاه بود - درست یادم نیست - اتّفاقاً در همین هنگام، مرحوم «ریاضی یزدی» به ما رسید. او شاعری نسبتاً خوب بود و کارمند دانشکده پزشکی بود - اخیراً دیدم که دیوانش هم چاپ شده است - او با ما خیلی دوست بود. اسم من را صدا کرد و سلام و علیکی گفت. بعد گفت شما مسجد دانشگاه را دیده‌اید؟ چون من ندیده بودم، گفت برویم مسجد دانشگاه را به شما نشان بدهم. به نظرم همین جاها بود؛ حالا من درست یادم نیست. احتمال میدهم که بعد از آن، وضع مسجد تغییر کرده است؛ چون آن‌جا کتیبه‌هایی بود که رویش شعر نوشته شده بود. ما را کنار آن کتیبه‌ها آورد و گفت این شعرها را ببینید؛ بنا کرد به خواندن. بعد که شعرها را خواند، به آخرش رسیدیم، دیدیم شعرها متعلّق به خود ایشان است! خدا ایشان را رحمت کند؛ ما را آورده بود که اینها را ببینیم. به‌هرحال، ما از شعرهای ایشان خیلی استفاده کرده بودیم؛ این هم یک نمونه دیگرش بود. علی اىّ‌ حال، فضا، فضای سوءظن و فضای خطرناکی بود. حالا من که در میدان مبارزه بودم و زندان رفته بودم، حتّی در دانشگاه به قدر ده دقیقه که جلوِ دانشکده حقوق میایستادم، مورد فشار نگاه سوءظن‌آمیز مأموران بودم. بنابراین، زندگی تلخ بود. ** نقش نهاد نمایندگی ولىّ‌فقیه در دانشگاهها را چگونه ارزیابی میفرمایید؟ آیا این نهاد، نقش پدرانه و فراجناحی و فراتشکّلی خود را در حال حاضر به‌خوبی ایفا میکند؟ این نهاد، نهادِ خیلی خوبی است و دانشگاه به این نهاد نیاز داشت. البته قبل از زمان من هم این نهاد بود؛ من آمدم در واقع این نهاد را مقداری ویراستاری کردم؛ افرادی جوانتر و فعّالتر آمدند. از بعضی از دانشگاهها که به من خبر میرسد، الحمدللَّه خیلی خوب است؛ اما از جاهایی هم دانشجویان پیش من میآیند و شکایت میکنند. تا به حال بارها برادران پیش من آمده‌اند و شکایت کرده‌اند؛ اما آن شکایت، البته از سوءعمل آن برادر نهادی نیست؛ از مثلاً کم‌کاریهاست. کار لازم را انجام نمیدهند؛ به وقت انجام نمیدهند و ... به‌هرحال، اگر مشکلی وجود دارد، باید اصلاح شود. ** سرانجام و پایان کار شهرداری به کجا خواهد رسید؟ این را باید از دستگاه قضایی پرسید؛ چون من هیچ دخالتی در این قضیه ندارم. الان اطّلاع هم ندارم که این پرونده در چه وضعی است. البته آن هنگام که گره‌ای ایجاد شده بود و من واقعاً دیدم معضلی هست، این معضل را به شکلی موقّتاً حل کردم و این به ملاحظه اطراف قضیه بود. من دیدم که اطراف قضیه - که مسؤولان عالیرتبه کشورند - سر این قضیه دچار مشکل میشوند؛ لذا من دخالت کردم و موقّتاً این قضیه را حل نمودم؛ لیکن این حل نهایی نبوده است. بالاخره پرونده‌ای است، به دادگاه میرود و نتیجه معلوم میشود. به نظر من، دادگاه چیز بدی نیست؛ خوب است. ** این‌جانب روز یکشنبه همین هفته، شاهد مجروح شدن یک روحانی توسط یک نفر در خیابان کارگر بودم. به نظر شما، علّت کاهش محبوبیت روحانیون بعد از انقلاب چیست؟ ایشان شاهد مجروح شدن یک روحانی بودند؛ اما من تقریباً شاهد شهید شدن چندین روحانی بودم. امر چندان عجیبی نیست. بالاخره هر آدمی ممکن است دشمنی داشته باشد. یک روحانی در خیابان مجروح شده؛ در همان ساعت، دهها نفر غیر روحانی هم این طرف و آن طرف مجروح میشوند؛ این دلیل کمبودِ محبوبیت نیست. نمیشود هم به طور کلی گفت که بعد از انقلاب، محبوبیت روحانیون بالا رفته، یا پایین آمده است. بعضیها محبوبیتشان زیاد شده، بعضیها هم کم شده است. بعد از انقلاب، در بُرهه‌ای خیلی بالا رفته، در برهه‌ای هم یک خرده تنزّل کرده است. بسته به شرایط و بعضی از پدیدارهای زمانی است. بر این قضیه، عوامل گوناگونی اثر میگذارد. اینها یک امر معمولی است. البته من نباید این را نگفته بگذارم، که ممکن است یک انسان قدسی، اگر در هیچ کاری دخالت نکند و کنار بایستد، مقام قداست و آن حالت جنّت‌مکانیش محفوظ باشد؛ اما به مجرّد این‌که وارد میدانی شد، بالاخره یک عدّه مخالف و یک عدّه موافق پیدا میکند. اگر روحانیون در کارهای گوناگون - مثل اوّل انقلاب که در کمیته‌ها و یا نهادهای دیگر حضور داشتند - دخالت نمیکردند؛ یک گوشه در همان مسجد میماندند و یک وقت هم مثلاً ریشی میجنباندند و انتقادی هم از اوضاع میکردند، یقیناً عدّه‌ای به اینها علاقه‌مند میشدند؛ ولی بدانید عزیزان من! وقتی انسان وارد این میدان شد، همیشه این‌گونه است که یک عدّه را با خود موافق میکند، یک عدّه را مخالف. البته سلیقه‌ها دوگونه است: بعضی میگویند خوب است ما جنّت‌مکان بمانیم؛ کناری بایستیم و در هیچ کاری دخالت نکنیم. یک سلیقه هم میگوید نه، من جنّت‌مکانی را رها میکنم و وارد میدان میشوم؛ کاری که تکلیف خودم میدانم، انجام میدهم. یک عدّه خوششان می‌آید، یک عدّه هم بدشان می‌آید؛ باید خدا خوشش بیاید. این هم یک سلیقه دیگر است. این سلیقه، متعلّق به آنهایی است که خوب عمل میکنند؛ اما همه یکطور نیستند. «ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد». در این‌جا هیچ دعوی کلّی نمیکنیم که هر کس این لباس را دارد، عالی‌مقام و عالیجاه است؛ نخیر، خیلی افراد هستند که در این لباس یا در هر لباس زیبا و پاک و مقدّسی، ممکن است باطن نامقدّسی داشته باشند. ** به نظر حضرت‌عالی، موانع اجرایی احکام نورانی اسلام و اصول مترقّی قانون اساسی نظام مقدّس جمهوری اسلامی در چیست؟ البته خیلیهایش عمل شده؛ نمیشود بگوییم مطلقاً عمل نشده است؛ ولی بله، راست میگویید، بعضی از این قوانین هم عمل نشده است. موانعش هم یکی نیست که من در یک جمله خلاصه کنم؛ بالاخره موانع گوناگونی دارد. بعضی از این موانع، به عملکردها مربوط میشود. بعضی از این موانع، به ضعفهای متراکم و شدید در مدیریّتها و اساساً در آیین مدیریّت مربوط میشود. بعضی از این موانع، به زمینه‌های نامساعدی که از گذشته به ارث رسیده، یا تبلیغاتی که علیه این احکام، یا علیه جمهوری اسلامی هست، ارتباط پیدا میکند. بالاخره موانع گوناگونی وجود دارد. ** لطفاً بفرمایید آیا در زمینه فرهنگی، اقدام انقلابی را صلاح میدانید؟ به عبارت دیگر، در زمینه فسق و فجور، آیا برخورد فیزیکی را در مواردی که مسؤولان کوتاه آمده و به وظیفه خود عمل نمیکنند، صلاح میدانید؟ نه. شما شرعاً به‌هیچ‌وجه موظّف به برخورد فیزیکی با منکر نیستید؛ شما فقط موظّف به گفتن هستید. شما چه‌کار دارید؛ حرف خود را بگویید. شما نمیگویید، خیال میکنید که اگر بگویید، نمیشود. امتحان کنید، بگویید؛ بارها هم بگویید. البته یک نفر بگوید، معلوم است که اثر نمیکند. دیگران را وادار کنید بگویند. خودِ گفتن، اثرش به مراتب از مشت بیشتر است؛ حتّی گاهی از اخم هم اثرش بیشتر است؛ با این‌که اخم اثر سازنده دارد و مثل مشت نیست. به‌هرحال، در نهی از منکر، اگر برخورد فیزیکی لازم باشد، کار حکومت است، نه کار مردم؛ مگر وقتی که حکومت اجازه دهد و کسی را مأمور کند. آن بحث دیگری است که ما امروز چنین وضعی نداریم. ما واقعاً کسی را مأمور نمیکنیم و مصلحت نمیدانیم که این‌طور چیزها وجود داشته باشد. ** مسأله لباس روحانی دانشجویان حوزه علوم اسلامی چه میشود؟ من نفهمیدم منظور چیست. لباس یعنی چه؟ یعنی مثلاً طلبه اگر دانشجو باشد، لباس چه میشود؟ با لباس طلبگی بیاید؛ اشکالی ندارد. لباس که فرقی نمیکند. به‌هرحال، اگر مقصود همین باشد، جواب را دادم. ** نظر شما در باره طرح «انطباق امور پزشکی با قوانین شرع» چیست؟ من این طرح را اصلاً ندیدم و از جودش هم خبر نداشتم. از جنجال روزنامه‌ها فهمیدم چنین طرحی هست؛ یک عدّه مخالفند، یک عدّه موافق. من نمیدانم این طرح چیست و چگونه است. اصلاً من درباره قوانین و مقرّرات اظهارنظر نمیکنم. عمداً هم اظهارنظر نمیکنم؛ چون مجرایی دارد که باید خودش به طور طبیعی آن مجرا را طی کند. البته اگر قانونی شد، من از قانون اطاعت میکنم؛ همه هم وظیفه دارند که اطاعت کنند. به‌هرحال، اگر معنای این کار این است که ما میخواهیم موازین اسلامی را در دانشگاهها رعایت کنیم، این چیز خوب، بلکه لازمی است. البته اگر اشکالاتی دارد، آن اشکالات را باید برطرف کنیم. ** اوّلاً ما پیمان بسته‌ایم که بر سر عهدمان با حضرت روح‌اللَّه و شهدای عاشقمان بمانیم و ان‌شاءاللَّه خواهیم ماند. ثانیاً سؤال ما این است که امروز دانشگاه خالی از تشکّلهایی است که به فرموده حضرت‌عالی، باید حداقل چهل درصد دانشجویان را جذب کند. چرا متفکّران نظام، الگویی بر اساس جذب نیرو و همچنین ارائه تولیدات فرهنگی در آنها عرضه نمیکنند؟ به نظر من، تشکّلهای دانشجویی نباید از بیرون الگو بگیرند؛ الگو نمیخواهد. این که من میگویم چهل درصد را باید جذب کند، یعنی همین جمعیتهای دانشجویی که الان هستند، اینها باید خوب کار کنند تا بتوانند حداقل چهل درصد دانشجویان را جذب کنند. من عقیده‌ام این است که آنها کم‌کاری دارند، والّا اگر کم‌کاری نداشتند، واقعاً چهل درصد دانشجویان، بلکه بیشتر دانشجویان را جذب میکردند. کم‌کاری، گاهی کج‌سلیقگی و گاهی قصور، موجب میشود که این کار انجام نگیرد. اما این‌که حالا چه الگویی مورد نظر است، این الگو را بایستی خودِ دانشجویان پیدا کنند. ** آیا در نظام اسلامی ما میتوان کسی را حقّ مطلق و کسی یا اندیشه‌ای را باطل مطلق دانست، یا در هر تفکّر و یا در هر فردی، نظرات حق و باطل کم و بیش وجود دارد؟ من این سؤال را یکی از سؤالات اساسی ذهن خود و بسیاری از دانشجویان میدانم. این مسأله نسبینگری، حرف خوبی نیست. نه این‌که من بخواهم بگویم چه کسی حقّ مطلق است، چه کسی هم باطل مطلق؛ نه، این را به طور طبیعی آدم میداند که هیچ انسانی نیست که در مجموعه تفکّراتش، یک حرف غلط یا یک فکر باطل - ولو نادانسته - نباشد. آن کسی هم که فرضاً تصوّر غلط یا ایده باطلی را دنبال میکند، لابد چیزهایی در کلماتش هست که آنها حقّ است. بالاخره هر دروغگویی هم یک بار راست میگوید؛ ولو تصادفاً! این را من قبول دارم؛ اما این‌که ما این را به صورت یک مبنای فکری و فلسفی درآوریم و بگوییم اصلاً حقّ مطلق و باطل مطلقی وجود ندارد، این غلط است. نخیر؛ حقّ مطلق وجود دارد، باطل مطلق هم وجود دارد. پیامبر اکرم در جنگ بدر به پروردگار عالم عرض کرد که پروردگارا! امروز همه حق، در مقابل همه باطل ایستاده است. واقعاً همین‌طور بود. پیامبر، حقّ مطلق بود؛ اما جبهه مقابلش، باطل مطلق. شما بفرمایید ببینم در مجموعه کافر قریش که سواد ندارند، اخلاق ندارند، دخترانشان را زیر خاک میکنند، در مقابل بت به سجده میافتند، به همدیگر ظلم میکنند، آن همه آدم‌کشی میکنند، حقّشان کجاست؟ باطل مطلق است دیگر؛ کمااین‌که پیامبر هم حقّ مطلق است. بنابراین، نظریه نسبیگرایی در حقّ و باطل، یک حرف است که من این نظریه را قبول ندارم؛ اما این‌که در واقعیت خارجی، آیا حقّ مطلق یا باطل مطلق در ما وجود دارد، آن یک حرف دیگر است. بله؛ من هم عقیده‌ام این است که هر آدم یا هر مجموعه طرفدار حق، بالاخره ممکن است شائبه غلطی، باطلی، خطایی در آن وجود داشته باشد؛ عکسش هم از آن طرف وجود دارد. امیدوارم که من توانسته باشم این سؤال را جواب بدهم. اگر این برادر یا خواهر عزیزی که این سؤال را نوشته، باز هم در این زمینه برایش سؤال باقی مانده، بنویسد، بدهد؛ اگر من ان‌شاءاللَّه بعداً فرصت کردم، یا خودم به اینها جواب بدهم، یا مجموعه‌ای را بگذارم جواب بدهند، باز بیشتر توضیح خواهیم داد. ** لطفاً نظر خود را درباره موضعگیریهای مختلف در خصوص انتخابات مجلس خبرگان بفرمایید. من نمیدانم منظور چیست و نظرات مختلف یعنی چه. بالاخره انتخابات خبرگان، انتخاباتی است که به عقیده من مهمّ است. البته مجلس خبرگان، برخلاف ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، کار نقد ندارد؛ برای یک لحظه منتظر مینشینند، لیکن آن لحظه - لحظه انتخاب رهبر - بسیار مهمّ است. بنده هم هیچ چک و سند و سفته‌ای از خدای متعال نگرفته‌ام که تا ده روز دیگر، یا یک ماه دیگر، یا شش ماه دیگر، یا یک سال دیگر، زنده خواهم بود؛ من هیچ تضمینی ندارم. ممکن است من یک ساعت دیگر نباشم؛ کاملاً ممکن است؛ نه این‌که بخواهیم تعارف کنیم. پس باید خبرگانی وجود داشته باشند که به مجرّد این‌که این شخص زمین افتاد، یک نفر دیگر را اقامه کنند؛ کمااین‌که بعد از رحلت امام، این کار به‌سرعت انجام گرفت و با قطع نظر از نوع انتخابی که آنها کردند - که من خودم را حقیر میدانم - نفس این کار و سرعت عمل، بسیار کار مفید و گره‌گشایی بود. از این جهت، کار خبرگان بسیار مهمّ است. باید آدمهای امین و درست و حسابی انتخاب شوند و منتظر بنشینند. البته آقایان هر سال یک جلسه دارند که دور هم مینشینند و بحث میکنند. این یک جلسه، برایشان لازم و ظاهراً مفید است. ممکن است سالهای متمادی بگذرد، به آن انتخاب اساسی نیاز پیدا نکنند؛ اما یک لحظه که انتخاب میکنند، این مجلس خیلی اهمیت پیدا میکند. من نظرم این است؛ اما اگر موضعگیرىِ دیگری هست، من اطّلاعی ندارم. ** همان‌طور که حضرت‌عالی فرمودید، گمراهی خواص، باعث گمراهی عوام خواهد شد. بعضی از آقایان، بلاواسطه یا باواسطه، در حوزه مدیریّت حضرت‌عالی دچار خلافهایی میشوند. چگونه میتوان این را به حضرت‌عالی منعکس نمود؟ این را بدانید که الان منعکس کردن مطلب به من، از منعکس کردن مطلب به هر مسؤولی در کشور آسانتر است. اگر یک وقت کسی بخواهد چیزی به من منعکس کند، اما نکند، تقصیر از خودش است، والّا من دیدارهای فراوان و حضورهای زیاد مردمی دارم. روزهای دوشنبه - البته با قرار قبلی - عدّه زیادی از جاهای مختلف و از قشرهای گوناگون، با من ملاقات میکنند. گاهی دانشجویان میآیند، دیگران میآیند؛ من خیلی دیدار دارم. به‌علاوه، در دفتر ما معاونت ارتباطات مردمی هست، که هر روز صدها نامه - الان من آمارش را درست نمیدانم - از مردم میگیرند و خلاصه میکنند؛ خلاصه‌هایش را هم هر روز به صورت یک جزوه - یا به قول شما بولتن - برای من می‌آورند؛ من هم تا آن‌جا که وقت کنم، نگاه میکنم. بنابراین، میشود مطالب را منعکس کرد. ** جوّ شایعه‌پراکنی را که در جامعه گسترش پیدا کرده است، چه کسی باید از بین ببرد؟ البته من نمیدانم که از بین بردن شایعه به طور مطلق، اصلاً ممکن باشد، یا نه. بالاخره همیشه در جامعه شایعه هست؛ لیکن از یک طرف اگر مردمی که هدف شایعه‌اند، هوشمندانه برخورد کنند و از طرفی هم اخبار صحیح از رسانه‌ها پخش شود، من گمان میکنم زمینه شایعه به خودی خود از بین میرود. ** در روز انتخابات دوم خرداد، منظور شما از این‌که فرمودید «هیچ‌کس برای من مثل هاشمی نیست» چه بود؟ علّتش این است که آقای هاشمی از سال ۱۳۳۶ - یعنی چهل‌ویک سال - با من همکاری و رفاقت دارد. رفاقت چهل‌ویک ساله، خیلی است؛ یعنی دو برابر عمر شما. حالا تصادفاً نکته جالبی وجود دارد. آن روزی که من این را گفتم، آقای خاتمی که انتخاب نشده بود. عجیب است که آقای خاتمی هم اتّفاقاً همین مقدار با من سابقه دارد؛ از سال سی و هفت. البته آن وقت ایشان کوچک بودند. سال ۱۳۳۷ که من میخواستم به قم بیایم، پدر ایشان، مرحوم آیةاللَّه خاتمی - که مرد بسیار عزیز و بزرگی هم بود - مشهد بودند و ما با ایشان در آن‌جا آشنا شدیم. ایشان و برادرانشان، پانزده، شانزده ساله بودند؛ من هم سنّاً خیلی از آنها بزرگتر نبودم - پنج، شش سال بزرگتر بودم - لیکن در آن سنین، پنج، شش سال کاملاً مشخّص است. با ایشان هم سابقه زیادی داریم. به‌هرحال، الان وضع خوب است. الان رئیس جمهورمان کاملاً به ما نزدیک است و الحمدللَّه روابط فیمابین، بسیار خوب و صمیمی است. ** نظر حضرت‌عالی در خصوص قرار دادن اولویّت برای ورود رزمندگان، بسیجیان و ایثارگران به دانشگاه و مقاطع بالاتر چیست؟ آیا باید این اولویّت جهت نیروهای مخلص انقلاب هنوز هم اعمال شود؟ چه اشکالی دارد؟ به نظر من، هیچ اشکالی ندارد. امیرالمؤمنین فرمود: «ولا یکوننّ المحسن و المسیئ عندک سواء». کسانی که واقعاً به این انقلاب و به این کشور خدمت کردند، لب مرزها رفتند؛ ما گرفتیم خوابیدیم، اما آنها رفتند جنگیدند؛ چه اشکالی دارد که اولویّتی به اینها بدهیم؟ البته این اولویّت، به هیچ‌وجه نبایستی معیارهای علمی را تحت‌الشّعاع قرار دهد. بایستی از لحاظ علمی رتبه بیاورند؛ کسی بیسواد به دانشگاه نمی‌آید. خوشبختانه همین‌طور هم بوده است. دو، سه سال پیش، برای من گزارشی آوردند، که این بچه‌هایی که با همین سهمیه‌ها به دانشگاه آمده‌اند، بعضیها از لحاظ رتبه علمی، در رتبه‌های خیلی بالا هستند. باید هم همین‌طور باشد. به‌هرحال، به نظر من، این اولویّت چیز خوبی است؛ چیز بدی نیست. این، قدردانی از فداکاری است. ** لطفاً نظر خود را در مورد آینده فعالیتهای سیاسی دانشجویان و سمت و سوی این حرکات بفرمایید. من حرفم را در این زمینه گفتم. ببینید، من سه، چهار سال قبل از این گفتم که دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ و بعد هم علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند، تعبیر تندی کردم. یک سال بعد از آن، یا همان وقتها، در یک اجتماع دانشجویی گفتم که اشتباه نکنید؛ من که میگویم فعّالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسؤولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را این‌گونه تعبیر میکنند. فکر میکنند فعّالیت سیاسی، یعنی سیاسیکاری! این، یک نوع سیاسیکاری و یک نوع تقلّب است که آدم تصوّر کند فعّالیت سیاسی در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحّاشی کردن و با اهانت کردن به این و آن حاصل میشود؛ نه. فعّالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست. این دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب میخورد و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحمّلش خیلی سخت است. بالاخره اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسی بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایی پیدا نمیکنند. عقیده من، هنوز هم همین است. ** لطفاً ویژگیهای دانشگاه اسلامی را که مدّ نظر حضرت‌عالی است، بیشتر تشریح فرمایید. من در این زمینه، چند سخنرانی کرده‌ام و این‌طور هم نیست که حالا بشود در دو کلمه گفت. من به طور خلاصه دانشگاه اسلامی را دانشگاهی میدانم که در آن، علم یک ارزش حقیقی است. آدم علم را برای گرده نانی که از آن طریق میشود به دست آورد، تحصیل نمیکند. ببینید، نبىّ‌اکرم میفرمایند: «اطلبوا العلم ولو بالصّین». یعنی با شرایط آن روز، اگر لازم است از حجاز به چین بروید تا علم به دست بیاورید، بروید. آن روز برای چقدر پول و چقدر درآمد ممکن بود یک نفر سوار شتر یا سوار کشتی شود و به چین برود!؟ مگر امکان دارد چنین تلاشی در مقابل درآمد مادّی باشد!؟ این معنایش آن است که علم ارزش است. این در دانشگاه اسلامی باید باشد. شما باید علم را دوست بدارید، ارزش بدانید، آن را برای خدا و با نیّت خالص دنبال کنید. ضمناً عزیزان من! باید به تهذیب نفس بپردازید و بنیانهای اخلاقی را در خودتان تقویت کنید. برای یک کشور، عالم و محقّق و پژوهشگر و نابغه، ثروت خیلی بزرگی است؛ اما به شرط این‌که در او بنیانهای اخلاقی استوار باشد؛ وجدان اخلاقی زنده باشد، والّا آن علم به درد نمیخورد. شما میدانید که در زمان رژیم گذشته، در همین دانشگاههای ما، چقدر بچه‌ها تحصیلات انجام دادند؛ استعدادهای خوبی هم داشتند، اما بعد هم گذاشتند به خارج رفتند و نوکر فلان دولت خارجی که علیه ملتشان کار میکرد، شدند! نان این ملت را خوردند، در دانشگاه این ملت درس خواندند؛ اما رفتند نوکر آنها شدند و تا آخر عمرشان آن‌جا ماندند. این، نداشتن وجدان اخلاقىِ بیدار است. البته حالا اگر بخواهیم دو کلمه بگوییم، این مطالب میشود، والّا اگر بخواهیم به تفصیل بگوییم، یک ساعت طول میکشد. در رمضان سال هفتاد و شش، در خدمت جناب آقای ابوترابی به مکّه مشرّف شدیم. زیارت خانه خدا در این‌جانب انقلابی به وجود آورد. من عقیده دارم که اگر از استادان علوم پایه و فنّی، مهندسی نیز در مسائل فقهی استفاده شود، این امر میتواند دیدگاه جدیدی در مسائل فقهی، به‌ویژه بحث خداشناسی ایجاد کند. ضمناً اساتیدی که اشتیاق زیادی جهت مشرّف شدن به مکّه مکرّمه برای حج تمتّع دارند، بتوانند از این فیض هم بهره‌مند شوند. حالا شما که میگویید به مکّه رفته‌اید، راهش را هم پیدا کرده‌اید - آقای ابوترابی - به من چه کار دارید!؟ معلوم میشود کلید این کار دست آقای ابوترابی است. کاش ایشان میتوانستند بنده را هم به مکّه ببرند! من در همه عمرم، یک بار به مکّه مشرف شده‌ام؛ آن هم ده روز. از اوّل تا آخر که رفتیم و برگشتیم، ده روز بود. حالا شما که الحمدللَّه رفتید و یک ماه هم آن‌جا ماندید، حتماً از ما بیشتر فیض بردید. و اما در مورد استفاده از اساتید و از دانشهای گوناگون در بحثهای فقهی. البته بحث خداشناسی، بحث کلامی است - بحث فقهی نیست - ولی به‌هرحال استفاده از اینها، حرف درستی است و خیلی خوب است و معنایش استفاده از تخصّصها برای شناختن موضوعات است. یکی از کمبودهای اساسی فقه ما، ضعف معرفت به موضوعات است؛ چون حکم فقهی، حکمی کلّی است که بر روی موضوع سوار میشود؛ به یک موضوع تعلّق پیدا میکند. اگر فقیه موضوع را نشناسد، در شناخت حکم و در تطبیق، اشتباه خواهد کرد؛ کمااین‌که مثلاً در زمینه مسائل مالی، بعضیها پول را نمیشناسند، اعتبار بانکی را نمیشناسند، بانک را نمیشناسند؛ در نتیجه حکم ربای قرآنی را درست نمیفهمند و ممکن است طور دیگری فتوا بدهند. این یک مثال است؛ مثالهای فراوان دیگری هم وجود دارد. موضوع‌شناسی، خیلی خوب است؛ من استقبال میکنم. این کار خوبی است؛ البته راهش ارتباط با حوزه قم است. خوب است جناب آقای ابوترابی این زحمت را هم بکشند و این برادران را که به این کار علاقه‌مند هستند، با حوزه قم و مدیریّت قم آشنا کنند. ** لطف فرموده، اولویّتهای سیاسی، فرهنگی در دانشگاهها و راهکارهای صحیح حرکتهای دانشجویان مسلمان انقلابی را در رسیدن به آنها بیان فرمایید. بحث سیاسی را که فکر میکنم گفتم. به نظر من، اولویّتهای سیاسی امروز، نباید موضوعات را مشخّص کند؛ روشها را باید مشخّص کند؛ موضوعات خیلی تفاوتی نمیکند. به نظر من، بحثهای سیاسی دانشجویان خوب است. بحث کنند؛ منتها بحثهای جستجوگر و کاوشگر، نه بحثهای فرمایشی. ما مثلاً به بعضی از شخصیتها یا افراد یا مقاماتی که همه چیز را فرمایشی بیان میکنند، اعتراض میکنیم؛ اما بعد ناگهان میبینم که فلان دانشجو در یک گردهمایی، اجتماع کوچک یا بزرگ، یک فرمایش صادر میکند! اگر فرمایش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجویی باید باز، قابل کشش، قابل انعطاف، قابل کم و زیاد شدن باشد، تا در نتیجه قدرت تحلیل سیاسی دانشجو بالا برود. هدف بحثهای سیاسی دانشجویی باید همین باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند. در مورد مسائل فرهنگی هم همین‌طور است. حالا اگر وارد این بحث شویم، خیلی طول میکشد؛ اینها بحثهای طولانی است. تشکّلهای اسلامی دانشگاهها و همچنین نهادهای فرهنگی، عموماً کارهای یکدیگر را خنثی میکنند. غالب وقت این عزیزان صرف این میشود که پاسخهای سیاسی یکدیگر را بدهند و در بسیاری موارد صرف این میشود که به یکدیگر بپردازند، نه به موضوع اصلی فرهنگی و دردهای اصلی جامعه. گاهی هم در این راه، قربة الیاللَّه از بزرگترین معاصی نیز دریغ نمیکنند! اگر لازم میدانید، توضیحاتی را ارائه فرمایید. فکر میکنم طرح همین مسأله، پاسخهای خودش را هم با خودش دارد. این چیزهایی که ذکر شد، و این برادرمان دردمندانه آنها را نوشتند، به نظر من همه‌اش درد است، همه‌اش بد است. نباید با هم دربیفتند، نباید کارهای هم را خنثی کنند، نباید به هم بپرند، نباید انتقام‌کشی کنند، نباید با بداخلاقی با هم برخورد نمایند. بچه‌های مسلمان باید این‌طور رفتار کنند. ** به نظر میرسد بعضی از کارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه ما، مبنای علمی ندارد و خیلی ساده میتوان با مشارکت دانشجویان در بعضی از امور، جلوِ مشکلات و احیاناً اسراف و تبذیر را گرفت. اصولاً نقش دانشجویان را در زمینه مشارکت ملی و اجتماعی چگونه ارزیابی میکنید؟ دانشجویان یکی از قشرهای زنده و فعّال و بانشاطند. در قضایای اجتماعی و سیاسی هم باید همین‌طور زنده و فعّال و بانشاط شرکت کنند. خیلی خوب است که در قضایای مختلف، مسائل سیاسی جامعه، در انتخابات، راهپیماییها، موضعگیریها، بخصوص موضعگیریهایی که در زمینه مسائل جهانی و بین‌المللی است و خیلی هم مهمّ است، دانشجو فعّال باشد. اما این‌که میگویید مبنای علمی ندارد، خوب است که داشته باشد. حالا من در آن مورد نظری ندارم. ** عمده‌ترین وظیفه جوانان حزب‌الّلهی و انقلابی چیست؟ به نظر من، جوانان انقلابی دانشگاه - چون بحث دانشجو را داریم - سعی کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روی محیط خودشان، اثر فکری و روانی بگذارند. این شدنی است. یک جوان گاهی اوقات میتواند مجموعه پیرامونی خودش را - کلاس را، استاد را و حتّی دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسیکاری به‌دست نمی‌آید؛ با معنویت به‌دست می‌آید، با صفا به‌دست می‌آید، با استحکام رابطه با خدا به‌دست می‌آید. عزیزان من! رابطه با خدا را جدّی بگیرید. شما جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، برای شما خیلی لازم است. مبادا اینها را به حاشیه برانید. ** دانشجوی سال دوم یکی از دانشگاهها هستم که علاقه‌ی شدیدی به علوم اسلامی دارم و آینده خود را یک اسلام‌شناس و مبلّغ میخواهم. بعضی میگویند اوّل لیسانس بگیر، بعد به حوزه برو. شما چه توصیه‌ای میفرمایید؟ آیا اوّل لیسانس بگیرم، بعد به حوزه بروم؟ یا فوق لیسانس بگیرم، بعد به حوزه بروم؟ یا دکترا بگیرم، بعد به حوزه بروم؟ یا اصلاً به حوزه نروم؟ یا الان به حوزه بروم؟ بعضی از برادران دانشجو به حوزه رفتند، تحصیلات حوزه‌ای را دنبال کردند، به مقامات عالی هم رسیدند؛ خیلی هم خوب بوده است. البته فکر میکنم بعضی از آنها در پایان مقطع کارشناسی رفتند؛ بعضی هم در مقطع کارشناسی ارشد رفتند؛ بعضی هم هستند که الان طلبه‌اند و مشغول تحصیلات دانشگاهی. خیلی هم خوبند؛ البته قدری سخت است. اما این برادری که از من سؤال کردند و گفتند «علاقه دارم»، من فکر میکنم که به ظرفیتها و شوق و استعداد خودشان نگاه کنند؛ چون از بر نمیشود قضاوت کرد. من نه شما را علی‌الظّاهر دیده‌ام، نه استعدادهایتان را میشناسم؛ بنابراین برای قضاوت در این مورد، خیلی معلوم نیست من صلاحیت داشته باشم. شما نگاه کنید ببینید اگر واقعاً شوق و علاقه زیادی دارید، رشته‌تان هم یک رشته مورد علاقه‌تان نیست، میتوانید الان رها کنید بروید. البته حالا که در کنکور شرکت کرده‌اید و به دانشگاه آمده‌اید و لابد چند ترم را هم گذرانده‌اید، حیف است که تمام نکنید. به نظر من، بد نیست درستان را تمام کنید و حداقل مدرک کارشناسی را بگیرید. اما اگر میبیند نه، شوقی چندانی ندارید، یا تردید دارید، حالا بگذارید جلو بروید، بعداً تصمیم‌گیری خواهید کرد

دیدار حمایـتی فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیت/ حکم معاشرت با فرق ضاله چیست؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، تصویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که نشان می‌دهد فائزه هاشمی رفسنجانی دختر آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی به دیدار فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران رفته است. فریبا کمال آبادی از اعضای ارشد فرقه بهائیت در ایران است و بهائیان وی را عضو شورای ۷ نفره این فرقه در ایران معرفی می‌کنند. وی سال ۸۷ به ۲۰ سال زندان محکوم شد و به تازگی بعد از ۸ سال زندان به مرخصی آمده است. در گوشه تصویر منتشر شده از این دیدار، عکسی بر روی دیوار از عباس افندی فرزند ارشد بهاءالله (بنیانگذار بهائیت) که به نام عبدالبهاء شناخته می‌شود و سومین شخصیت محوری بهائیت است دیده می‌شود. بهائیت از جمله فرقه‌های انحرافی دست‌ساز انگلیسی‌‌ها در ایران است که به منظور انحراف در تشیع سازماندهی شد. یکی از مقرهای اصلی این فرقه در حال حاضر در فلسطین اشغالی است و این فرقه به شدت از سوی رژیم صهیونیستی حمایت می‌شود. علاوه بر امام خمینی و مقام معظم رهبری، سایر مراجع تقلید شیعه نیز این فرقه را ضاله خوانده و معاشرت با این فرقه و بویژه حمایت از آنها را حرام قطعی اعلام کرده‌اند. آیت‌الله سبحانی از مراجع تقلید شیعه درباره معاشرت با این فرقه می‌گوید: اگر معاشرت سبب تحت تأثیر قرار گرفتن یا تأیید آنان شود، جایز نیست. آیت‌الله نوری همدانی نیز این فرقه را نجس توصیف و معاشرت با آنان و ازدواج با آنان را جایز نمی‌داند. بنا به فتوای آیت‌الله فاضل لنکرانی نیز اعضای فرقه بهائیت کافر و نجس به شمار می‌روند. آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در فتوایی راجع به این فرقه می‌فرمایند: اعضای فره ضاله از زمره مسلمین خارجند و هر گونه رابطه ای با آنها حرام است مگر در مواردی که امید ارشاد و هدایت آنها باشد. آیت‌الله بهجت نیز این فرقه را نجس و کافر دانسته و بر لزوم اجتناب از معاشرت با آنان تاکید می‌کردند. هنوز موضعی از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره این اقدام دختر خود منتشر نشده است. فائزه هاشمی پیش از این نیز در چند برهه به دفاع ضمنی از بهائیان و حتی اعضای سازمان منافقین پرداخته بود. فائزه هاشمی در مصاحبه‌ای با روزنامه فیگارو ضمن بیان خاطرات خود با بهائیان در زندان، آن‌ها را انسان‌های بزرگی توصیف کرده بود. فائزه هاشمی در این مصاحبه به زندانی شدنش به مدت ۶ ماه در سال ۲۰۱۲ می‌گوید که زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائی‌ها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاح‌طلبان و کسانی آشنا شدم که برای باورهایشان مبارزه می‌کنند! هاشمی همچنین بیستم فروردین سال ۹۲ در مصاحبه با روزنامه ی بهار با مرور خاطرات دوره بازداشت خود، از بهایی‌ها و مجاهدینی‌ها و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده و گفته بود: «در میان هم‌بندی‌ها و دوستانم، بهایی‌ها، تعدادی از سازمان مجاهدین و… چند نفر لائیک و چپ بودند… بابا در ملاقات‌ گله‌های آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی‌گویم یا چرا روابط خوبی مثلاً با مجاهدین و بهائی‌ها دارم.» فائزه هاشمی در کنار مهدی هاشمی از جمله فرزندان حاشیه‌ساز آیت‌الله هاشمی رفسنجانی محسوب می‌شوند. فائزه کوله‌باری از اتهامات سیاسی و امنیتی و مهدی هاشمی حجم سنگینی از اتهامات و جرائم سیاسی، امنیتی، اقتصادی و ... را یدک می‌کشند. یکی از نقدهای همیشگی منتقدان به آیت الله هاشمی آن است که از اقدامات ضدقانونی و ضدشرعی فرزندان خود اعلام تبرئه نکرده است. با این حال، اکبر هاشمی رفسنجانی در چند برهه از این فرزندان خود دفاع نیز کرده است. منبع : تسنیمانتهای پیام/

مناقشه بر سر روسری موگرینی

$
0
0
به گزارش خبرنگار گزارشگر، آنتیه شیپمن، بیلد (آلمان) نوشت: هنگامی که روحانی رئیس جمهور ایران در ایتالیا بود، مجسمه های برهنه به خاطر وی پوشانده شده بودند و شراب از روی میز غذا برداشته شد. اما هنگامی که عالی رتبه ترین دیپلمات اتحادیه اروپا به ایران سفر کرد، میزبانان وی هیچ ملاحظه نکرده و حجاب اجباری به فدریکا موگرینی نیز تحمیل شد. اکنون فعالان حقوق زنان در ایران انتقاد های شدیدی از این امر کرده اند. موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز شنبه گذشته به ایران سفر کرد تا درباره سرمایه گذاری و همکاری در امور بانکداری و حمل و نقل گفتگو و مذاکره کند. طی جلسات برگزار شده با مسئولین حکومت ایران، او بدون هیچ گونه اعتراضی حجاب را رعایت کرد. کمپین فیس بوک حقوق زنان در ایران به نام "آزادی های یواشکی من" که برنده جایزه نیز شده، (حدود یک میلیون نفر در آن شرکت کرده اند) از موگرینی خواست تا این محدودیت ها را بدون اعتراض و انتقاد نپذیرد: زنان مختلف در ذیل ویدئویی که این دیپلمات ارشد از دیدار خود با رهبران سیاسی ایران در صفحه فیس بوک خود (با حدود ٦٠ هزار بازدید کننده) منتشر کرده، پیامی بدین مضمون نوشتند: "ما از شما درخواست و تقاضا می کنیم، طی مذاکرات خود با دولت درباره حجاب اجباری نیز گفتگو کنید." مدتی بعد این پیام ها پاک شده بودند. فعالان حقوق زنان به این امر اعتراض کرده و گفتند: "این نیز خود نوعی سانسور است." در پاسخ به پرسش روزنامه بیلد از دفتر موگرینی، کارکنان و همکاران این دیپلمات چنین اتهاماتی را رد کردند. این پیام ها هرگز پنهان نشده بودند. البته این کمپین حقوق زنان همچنان معتقد است که این پیام پنهان شده تا به عنوان برترین نظرات قابل مشاهده نباشد. "ما به اندازه کافی شجاع هستیم، نیازی نیست ما را نجات دهید" با این حال، درخواست های زنان ایرانی همچنان در همه جا، و نه برای اولین بار، طنین انداز شده است: مسیح علی نژاد بنیانگذار این کمپین در مصاحبه ای با نشریه بیلد گفت: "ما تاکنون دوبار از موگرینی برای گفتگو و مذاکره بر سر حجاب اجباری در ایران دعوت کرده ایم." "ما به وی نامه ای سرگشاده نوشتیم و از او درخواست کردیم درباره این موضوع با دولت ایران گفتگو کند." اما دفتر موگرینی تا کنون به این نامه پاسخ نداده است. در صفحه فیس بوک "آزادی های یواشکی من" زنان ایرانی عکس های بدون حجاب خود را به عنوان سمبل و نمونه آزادی و برابری منتشر می کنند. مسیح علی نژاد، روزنامه نگار و بنیانگذار این کمپین در خارج از کشور زندگی می کند. در سال ٢٠١٥، به علت نقش وی در مبارزه زنان ایرانی برای حقوق اساسی بشر، آزادی و برابری، این کمپین برنده "جایزه حقوق زنان" در "اجلاس ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی" گردید! ... منبع: http://www.bild.de/politik/ausland/iran/kopftuch-streit-bei-facebook-۴۵۴۸۹۹۹۶.bild.html

غفلت از انقلاب به خانواده هایشان سرایت کرده است/ دیدار فائزه هاشمی با سران بهائیت ایران را باید مثل ماجرای ساندویچ خوردنش تلقی کرد!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب به نقل از پایگاه خبری تحلیلی پارس ، دکتر محمد صادق کوشکی، کارشناس مسائل روز و سیاست در گفت و گو با خبرنگار سیاسی پارس در خصوص ارتیاط اخیر فائزه هاشمی با سران بهائیت، اظهار داشت: به نظر می رسد کسانی که به برکت انقلاب اسلامی به مناسب و موقعیت هایی رسیدند و توانستند جایگاه خود را تثبیت نمایند. آن ها همچنین با استفاده از ساده اندیشی موجود در فضای سیاسی کشور، تا جایی پیش رفتند که خود پشتوانه اصلی انقلاب اسلامی ایران معرفی کنند. این کارشناس مسائل سیاسی با انتقاد از افرادی که ماهیت انقلاب اسلامی را فراموش کزده اند، اظهار داشت: این عده به نظر می رسد تا جایی خودشان را در مسائل سیاسی و معادلات قدرت غرق کردند که بعضی از اصول را فراموش کردند. اصولی که ماهیت ایجاد انقلاب اسلامی، پدیدار شدن جمهوری اسلامی و علت این که چرا شهدا، خانواده هایشان و امام راحل سختی ها را به جان خریدند را در بر می گیرد. وی تصریح کرد: برای این افراد آنقدر مسائل حوزه قدرت برای شان جذاب و مهم شده و اولویت پیدا کرده که ظاهرا سایر عرصه ها را به فراموشی سپردند. در واقع نتیجه غفلت کامل از انقلاب اسلامی، هدف از انقلاب و چارچوب های نظام اسلامی جای تعجب دارد. کوشکی با یاد آوری حمایت از بهائیت توسط برخی افرادی که سابقه دینی نیز داشتند، خاطرنشان کرد: این موضوعی تا جایی پیش رفت که فردی که به عنوان مرجع تقلید از او یاد می شد و خیلی تلاش می کردند وی را جانشین بنیانگذار انقلاب اسلامی معرفی کنند، در رسانه ی انگلیسی بی بی سی به طور رسمی از بهائیت حمایت می کند. این استاد دانشگاه ، با بیان اینکه غفلت از انقلاب به خانواده ها یشان سرایت کرده است، گفت: چنین فردی که روزی مرجع بود به دام بی بی سی می افتد و از بهائیت حمایت می کند و این باعث می شود که افرادی که از دین و مسائل آن شناخت کافی ندارند، با بهائیت دم خور شوند. اما این وسط جای تعجب و ناراحتی برای کسانی است که نسبت به دین و به حکومت دینی غفلت کامل دارند و این غفلت به خانواده و اطرافیانشان نیز سرایت کرده است. این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه یادآور شد: این افراد اگر به همین غفلت ادامه دهند، قائدتا دنیا و آخرت خود را نیز نابود خواهند. چرا که انقلاب اسلامی و نظام از این حرکت ها زیاد به خود دیده است و این دست فعالیت ها آسیب نخواهد دید. وی گفت: برخی افراد مثل فائزه هاشمی هرجی به رفتار های خود ندارند و در واقع باید موضوع دیدار این فرد با سران بهائیت را در کنار رفتاری مثل ساندویچ خوردن قبلی شان تلقی کرد. خیلی نباید متوقع بود که چرا این افراد این کار ها را انجام می دهند. کوشکی در پایان با اشاره به سابقه سیاه فائزه هاشمی در فتنه و برخی مسائل فرهنگی، خاطر نشان کرد : با توجه به اینکه این گونه افراد بارها در گذشته از این دست اقدامات انجام داده اند، هرجی نیز از مطرح شدن آن ندارند.انتهای پیام/

بعد از پابوسی بهائیان توسط نوریزاد اینبار فائزه هاشمی به دست بوسی شتافت!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، خبر دیدار دختر هاشمی رفسنجانی با بهائیان خیلی شوک آور نبود زیرا بیش از یک دهه می باشد که این خانواده سرعت عجیبی گرفته اند تا بر سابقه انقلابی خود خط بطلان بکشند. بنا بر این گزارش پس از پابوسی فردی بهائی توسط نوریزاد منافق اینبار فائزه هاشمی به دست بوسی بهائی دیگر رفت تا پا جای پای منافقی دیگر بگذارد. اما نکته مهم در این مورد این است که سابقه داشته است مسئولان عالی نظام فرزندانشان همانند بسیاری از افراد دیگر گمراه شوند و آنان در مقابل نابخردی فرزندان خود ایستادگی نمایند اما هاشمی رفسنجانی تا کنون نه تنها در مقابل فرزندان خود ایستادگی نکرده است بلکه با تمام قوا از اقدامات منافقانه فرزندانش نیز دفاع کرده است! به گزارش خبرنگار ما، دیگر همه اقدامات خرابکارانه مهدی و فائزه را در کودتای ننگین ۸۸ بخاطر دارند که حتی کار بجایی رسید که مهدی به انگلستان فرار کرد اما متاسفانه هاشمی رفسنجانی نه تنها از اقدامات آنان برائت و انتقاد نکرد بلکه با تاسف شدید از آنان حمایت نمود و در مقابل نظام را به ظلم در حق خود و فرزندانش متهم نمود! در حال حاضر هم اقدامات فرزندان هاشمی رفسنجانی در سایه حمایت های پدر صورت می گیرد که فقط نشانی از زاویه گرفتن این خانواده از اهداف اولیه انقلاب اسلامی می باشد و گویای این مطلب است که در مجلس خبرگان آینده علمای بزرگوار باید حساسیت موجود را درک نمایند و با بصیرتی که از آنان سراغ داریم به درستی برای ریاست خبرگان فردی شایسته را انتخاب نمایند. منبع : عصر امروز

روایت های ناگفته از پیشینه ارتباط فائزه هاشمی با بهائیت/ خوابی که بیت العدل برای نفوذ در سیستم اقتصادی ایران در پسا برجام دیده

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، جنجال جدیدی بر سر جلسه فائزه هاشمی رفسنجانی با برخی از سران بهائیت در داخل موجب واکنش محافل بسیاری قرار گرفته است. گفته می شود بهائیت، توطئه جدی برای دوران پسا برجام تدارک دیده است. فائزه هاشمی رفسنجانی در حاشیه دیدار با فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران که به تازگی بعد از ۸ سال زندان به مرخصی آمده است با برخی سران این فرقه دیدار کرد. در بخشی از تصویر منتشر شده از این دیدار، عکسی بر روی دیوار از عباس افندی فرزند ارشد بهاءالله (بنیانگذار بهائیت) که به نام عبدالبهاء شناخته می‌شود و سومین شخصیت محوری بهائیت است دیده می‌شود. پیش از این، فائزه هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه بهار با مرور خاطرات دوره بازداشت خود، از بهایی‌ها و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده و می گوید: «در میان هم‌بندی‌ها و دوستانم بهایی‌ها، تعدادی از سازمان مجاهدین و... چند نفر لائیک و چپ بودند...» وی همچنین در مصاحبه با روزنامه فیگارو با اشاره به زندانی شدنش به مدت ۶ ماه می‌گوید: «زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائی‌ها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاح‌طلبان و کسانی آشنا شده که برای باورهایشان مبارزه می‌کنند.» یکی از زندانیان فرقه صهیونیستی بهائیت بنام مهوش.ش که از دوستان و نزدیکان فائزه هاشمی در زندان اوین بوده است؛ در یادداشت های روزانه خود که بعدها در رسانه های بهایی منتشر شد؛ نوشته است: «امروز فائزه خانم اعلان‌ کرد که مایل ‌است ھمراه ما روزه بگیرد [۱۱ تا ۲۹ اسفند دوران روزه بهاییان است]. با او افطار کردیم. محبت او فوق‌العاده است.» مهوش ش در ۲۸ اسفند نیز می‌نویسد: «امشب افطار مھمان فائزه خانم بودیم. ھمه را دعوت کرده بودند به فسنجان با پسته رفسنجان، سالاد الویه و سوپ عالی، بعد ھم چند دقیقه‌ای صحبت‌ کرد. قرار است سی‌ام اسفند بعد از سال تحویل آزاد شود اما اعلان‌ کرده که مایل‌ است که سال تحویل را در زندان بگذراند». بر اساس گزارش پارس، فائزه هاشمی در دوران زندان، ارتباطات وسیعی با زنان زندانی بهایی پیدا کرد این در حالی است که در زندان مخصوص آقایان، بند زندانیان بهایی از سایرین جداست و هنوز معلوم نیست چرا وی با زندانیان زن، هم بند بوده است. گفته می شود لوا خانجانی نوه جمال الدین خانجانی - یکی از اعضاء محفل هفت نفره یاران- در محافل برخی ابراز کرده که فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت ایران را جذب کرده است. در عین حال که وی به دلیل این ارتباطات با فرقه بهائیت، بعد از زندان، شدیدا از پدرش درخواست کرده تا به نفع بهایی ها، اقدام نماید و رایزنی برای آزادی زندانیان بهایی داشته باشد. در هر صورت، جذب وی به عنوان یک نمونه موفق و بزرگ در محافل بهائیت معروف است. لازم به یادآوری است فایل صوتی از دیدار مهدی هاشمی رفسنجانی با بیژن فرهودی از افراد نزدیک به فرقه بهائیت دریکی ازرستورانهای لندن وجود دارد. در عین حال که فرهودی مدعی است مهدی به دنبال ارتباط با رضا پهلو بوده است. بهائیت فرقه ای ضاله و صهیونیستی است که تشکیلات آن زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا (در فلسطین اشغالی) که به «بیت العدل اعظم الهی » موسوم است؛ اداره می گردد. با تأسیس رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی، بهائیان از تاسیس این رژیم حمایت کردند. فرقه بهائیت چگونه شکل گرفت؟ این گزارش حاکی است فرقه ضاله بهائیت از سال ۱۲۶۰ ق. توسط «علی محمد باب» که خود را «باب» امام زمان(ع) و وسیلة تماس مردم با آن حضرت معرفی کرد، به وجود آمد. او سپس دعوی «مهدویت» کرد و گفت که درآینده از میان بابی ها پیامبری قیام خواهد کرد و دین تازه ای خواهد آورد. وی در سال ۱۲۶۶ به دستور ناصرالدین شاه و امیرکبیر، تیرباران شد.بعد از آن، از بین پیروانش دو برادر مدعی جانشینی وی شدند و بدین ترتیب، اختلافاتی میان پیروان این فرقه افتاد. گروهی پیرو برادر اول، مشهور به «صبح ازل» (بابی ها)، و عده ای دیگر پیرو برادر دوم «بهاءالله» (بهائی ها) شدند و در نزاع آنها عده زیادی به هلاکت رسیدند. از آنجا که عمده ویژگی های رفتاری بهائیت با ویژگی های رفتاری اسرائیلی ها همخوانی داشت، با تشکیل دولت اسرائیل و تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا، این فرقه کاملاً در خدمت اسرائیل قرار گرفت و فعالیت های آنها براساس خواسته های اسرائیلی ها تنظیم شد. * تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفای اسرائیل در این میان بهائی ها از حمایت آمریکا و انگلستان نیز برخودار بودند. از سوی دیگر، فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی سازگاری زیادی با روحیه محمدرضا پهلوی داشت. مجموعه این مسائل سبب شد که بهائیت برای حفظ موجودیّت و تحقّق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه که برای آنها به منزلة دوران طلایی بود، در زمینة گسترش روابط ایران و اسرائیل که کاملاً در راستای منافع آنها بود، به فعالیت قابل توجهی بپردازند. تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا و در کنار قبر «عباس افندی» قرار دارد. تشکیلات و مؤسسات بهائیان در هر نقطه ای از جهان زیر نظر هیئت نه نفره بیت العدل اعظم قرار دارد. در یکی از نشریات فرقه آمده است: «با نهایت افتخار و مسرت، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای امور [جمعی از دوستان بهائی] دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان می رسانیم. آنها احساسات صمیمانة بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به بن گوریون ـ نخست وزیر اسرائیل ـ ابراز نموده، او در جواب گفته است: «از ابتدای تاسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه ای با دولت اسرائیل داشته اند». فرقة بهائیت که شاخه‌ای از صهیونیسم به شمار می‌رود، طبق دستور، همة قوای خود را برای اجرای نقشة نابودی اندیشه‌های ملی و مذهبی در ایران به کار گرفت و برای این منظور مجریان خود را انتخاب کرد تا در بلندمدت آرمان های ملی و سنت های دینی را تخریب کنند. * بهائیان در خدمت رژیم پهلوی بهائیت در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس، به رغم ادعای غیرسیاسی بودن، هماهنگ با سیاست های موردنظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تأیید انقلاب سفید شاه، همکاری با ساواک، جلب حمایت دولت های بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیلة اسرائیل، و عضویت در حزب رستاخیز، قسمتی از مواضع سیاسی فرقة مزبور بود. اسرائیل مذهب بهائی ها را به عنوان یک مذهب رسمی در سال ۱۹۷۴ به رسمیت شناخته است. با پیروزی انقلاب اسلامی که دیگر مجالی برای تحقق اهداف شوم این فرقه باقی نمانده بود، بهائیان از طریق همدستی با استکبار در تضعیف نظام اسلامی کوشیدند و به انحای مختلف در صدد تبلیغ مرام خود برآمدند. * بهائیان در جمع آشوبگران فتنه ۸۸ یش از انتخاباتِ ۸۸ بهائیان به دلیل بی‌علاقگی به سرنوشت ایران در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کردند و خود را ایرانی نمی‌دانستند. اما این بار که اراده‌ محافل بهائی بر شرکت در انتخابات و رأی‌دادن به نامزد مشخصی قرار گرفته بود، پیروان خود را به شرکت فعال فراخواندند. حوادث بعد از انتخابات و اغتشاشات سران فتنه باعث شد که گروه کوچک بهائیان نیز به گروه‌های آشوبگر بپیوندند و در خیابان‌ها با نیروهای امنیتی درگیر شوند. به علاوه رسانه‌های غربی و در رأس آنها تلویزیون فارسی بی.بی.سی نیز با تبلیغ و حمایت گسترده از بهائیان آنها را به حضور در خیابان‌ها تشویق می‌کرد. با دستگیری برخی از شرکت‌کنندگان بهائی در اغتشاشات و اعترافات آنان نیت پلید این فرقه در ضربه‌زدن به نظام اسلامی مشخص گردید. با توجه به دستور وزیر کشور برای برخورد با انتشار تصاویر قبلا افشاشده خانم خالقی، سوال این است حکم انتشار این تصویر که خانم فائزه هاشمی رفسنجانی در جمع مختلط تعدادی از زنان بی‌حجاب و مردان بهایی قرار دارد، چیست؟ * خوابی که بیت العدل بهائیان برای نفوذ در سیستم تجاری در پسا برجام برای نظام ایران دیده است تبلیغ یک باور می تواند پشتوانه ای دوگانه داشته باشد: یکی جنبه فردی و دیگری جنبه تشکیلاتی. در مدل اول، فرد به تنهایی با برنامه قبلی و یا بدون برنامه ای مدون، به تبلیغ باور خود می پردازد. تبلیغ در این زمینه می تواند، جنبه تبادل نظر هم پیدا کند و لزوما فرد مذبور به دنبال گسترش باور خویش در میان دوستان و اطرافیان خود نیست. تنها به تبادل نظر و مطرح کردن عقاید خود در جمعی که در آن حضور دارد می پردازد. در کنار آن، فعالیت وی می تواند جنبه تبلیغی به خود گرفته به نوعی که در این باره فرد به دنبال مرید برای باور خود می گردد. لذا تشویق و توسعه باور شخصی و پی گیری مصرانه برای اشاعه آن در میان اشخاص و گروه های مختلف از حالت تبادل نظر متفاوت بوده و جنبه های حقوقی نیز می تواند در بر بگیرد. در این زمینه کشور های مختلف دنیا رویکرد جداگانه، و حقوق مدون مختلفی را دنبال می کنند. نکته ای که در این میان مورد اهمیت می باشد این است که همه کشور ها در قبال مدل تبلیغ فردی که از جنبه تبادل نظر فراتر می رود محدودیت های جدی قائلند و این گونه فعالیت ها می بایست در چهارچوب خاصی به وقوع بپیوندد. حوزه بحث مقاله حاضر شامل بررسی موارد قانونی موضوع تبلیغ فردی و تشکیلاتی و محدودیت های آنها در کشور های مختلف نمی باشد، و آن موضوع مقاله جداگانه ای را می طلبد. اما مدل تشکیلاتی تبلیغ به این صورت است که فرد و یا گروهی به صورت مدون و سازمان یافته به تبلیغ باور مشترک خود می پردازند. در این زمینه می توان نهله ها و ادیان مختلف را مثال زد که در آن ها یک یا چند سازمان مشخص وظیفه هدایت و تبیین نقشه های تبلیغی برای گسترش باور خود را در میان افراد، جوامع و کشور های مختلف دارا هستند. در تبلیغ تشکیلاتی، افراد عضو، آموزش های لازم را دیده، به موارد و مطالب مورد نیاز برای امر تبلیغ مجهز شده، به فعالیت های فردی و سازمان یافته می پردازند. در این نوع فعالیت ها، شخص و یا گروه مبلغ می تواند شخصا برنامه های تبلیغی داشته باشد و یا روش های پیشنهادی سازمان مرکزی و هدایت کننده را مورد استفاده قرار دهد. در هر دو صورت فرد و یا گروه به سازمان بالاتر خود بازخورد فعالیت های خود را ارائه کرده و نتایج آن را به اطلاع سازمان رهبر و مدیریت تشکیلات می رساند. توجه به این نکته ضروری است که رسالت و اهداف فعالیت های تبلیغی را رهبری تشکیلات تعیین می کند و مدیریت اجرای آن بر افراد و گروه ها با رده های پایین تر بوده و می تواند بسته به بستر و منطقه مورد تبلیغ متفاوت باشد. در این زمینه هدف گذاری ها و تعیین مسیر حرکت از راس هرم تشکیلات به پائین ترین عضو تشکیلات رسیده و با اجرای فرامین تبلیغی نتایج به رده های بالا گزارش می شود. این حرکت دو سویه باعث تداوم و هماهنگی فعالیت های تبلیغی شده، همگی هدفی یکسان را دنبال می کنند. در این زمینه مدل نگاه به باور های مختلف تشکیلاتی در دنیا نشان می دهد که باورهایی هستند که با وجود تشکیلاتی بودن در کشورها و حتی شهر ها و محله های مختلف فعالیت های مستقلی داشته و سازمان و نهاد مرکزی جنبه معنوی منحصر به فردی داشته و دستور های او جنبه توصیه دارند تا دستور العمل اجرایی مدون. به عنوان مثال پاپ و پدران روحانی در مسیحیت و یا مراجع تقلید در اسلام، با رجوع پیروان آن ادیان و درخواست راهکار از مرجع معنوی مذبور توصیه ها و نظرشان را ارائه می دهند. عضویت در این باور ها منوط به قبول سازمان و یا نهاد رهبری تشکیلات را نداشته و امری شخصی تلقی می شود، که فرد اگر شخصا تصمیم بگیرد مسیحی و یا مسلمان قلمداد می شود. در کنار این مدل باور تشکیلاتی، باور هایی هم هستند که بیشتر جنبه نهله داشته و راس تشکیلات به نوعی در عضویت افراد مختلف دخیل بوده و عضویت در آن باورها با درخواست ثبت نام متقاضی به یکی از زیر گروه ها شروع می شود. و نهایتا سازمان و یا رده ای در سطح کشور و یا حتی بین المللی عضویت وی را قبول و یا رد می کند. در این زمینه راس تشکیلات می تواند در کشوری خاص باشد و این نهاد برای اداره امور در کشور های مختلف سازمان هایی با رده های پایین تر در کشور های مختلف تاسیس نماید. بدین وسیله اهداف تبلیغی و دستور العمل های اجرایی با هماهنگی و هارمونی خاصی در اقسا نقاط جهان انتشار می یاد. به عنوان مثال تشکیلات بهائی نمونه ای از این مدل است. راس این تشکیلات - بیت العدل جهانی است که- در حیفا واقع در اسرائیل می باشد، و اعضای آن بهائیانی هستند که برای بهائی بودن به سازمانی در کشور خود درخواست عضویت می دهند. در این باره درخواست عضویت اول به محفل محلی ارائه شده، و این سازمان جزء در خواست فرد مذبور را به محفل ملی ارائه داده و عضویت فرد با قبول و یا رد محفل ملی نهایی می شود. اگر عضویت شخص مذبور مورد قبول محفل ملی باشد، اطلاعات شخصی و نظر این سازمان نسبت به در خواست عضویت وی نهایتا به بیت العدل گزارش می شود. بررسی در تشکیلات بهائی نشان می دهد که هدف گذاری های تبلیغی باور بهائی توسط سازمان بیت العدل برای کل دنیا انجام می شود. هر گونه حرکتی توسط این سازمان رهبری شده و بهائیان بر اساس نقطه نظر رهبری تشکیلات به فعالیت می پردازند. در این راستا، بازخورد فعالیت های تبلیغی از پائین ترین رده ها با ارائه به رده های بالاتر نهایتا به بیت العدل می رسد. این مقاله رویکرد های تبلیغی تشکیلات بهائی را مورد دقت قرار داده، در ابتدا اهمیت مسئله تبلیغ در بهائیت را تبیین کرده، به بررسی نگرش تبلیغی بهائیان و تشکیلات بهائی در کشور ایران می پردازد. مسئله تبلیغ در تشکیلات بهائی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. پیام ها و نامه های بیت العدل همگی این نکته را به وضوح نشان می دهند. به پیام های زیر دقت کنید: پیام ۲۶ مارس ۲۰۱۶- در این پیام بیت العدل نصیحت های عبدالبهاء ( جانشین بهاءالله بنیانگذار تشکیلات بهائی) را در مورد تبلیغ باور بهائی گوش زد می کند. "حضرت عبدالبهاء در الواح نقشۀ ملکوتی نه تنها دیدگاه وسیع لازم برای انجام وظایفی را که حضرت بهاءالله به عهدۀ عاشقان جان‌فشان امر مبارکش واگذار فرموده‌اند اعطا نمودند بلکه مفاهیم روحانی و تدابیر عملی ضروری برای موفّقیّت را نیز مشخّص ساخته‌اند. در نصایح مشفقانه‌ای که مولای حنون راجع به مبادرت به تبلیغ و اسفار‌ تبلیغی، قیام شخصی در راه تبلیغ یا توکیل دیگران، عزیمت به اقطار عالم و استقرار امر الله در ممالک مختلف ارائه فرموده‌اند — ممالکی که نام هر یک را به دقّت ذکر نموده‌اند — و نیز در ارشادات هیکل مبارک مبنی بر آموختن زبان‌های مربوطه و ترجمه و نشر آثار مبارکه؛ تعلیم مبلّغین علی‌الخصوص جوانان؛ تبلیغ امر الهی در بین عموم به ویژه در بین بومیان؛ ثبوت بر عهد و میثاق و صیانت امر حضرت رحمان؛ و افشاندن بذر در زمین‌های مستعدّ و پرورش آن در فرایند رشد ارگانیک — در همۀ این ارشادات و هدایات، خصوصیّات سلسله نقشه‌ها را مشاهده می‌کنیم، نقشه‌‌هایی که هر یک مرحلۀ خاصّی از نقشۀ ملکوتی بوده که توسّط مرجع امر الهی ترسیم و هم‌چنان در طیّ عصر تکوین بسط و توسعۀ آن ادامه خواهد یافت." پیام زیر قسمتی از پیام ۲۹ دسامبر ۲۰۱۵ بیت العدل می باشد که در آن از آموخته های نقشه پنج ساله تبلیغی سخن رفته است: در طیّ نقشۀ پنج‌سالۀ در حال اتمام وظیفۀ یاران این بوده که آموخته‌های نقشه‌های قبلی را برای گسترش فرایند رشد در هزاران محدودۀ جدید به کار گیرند. تجربه نشان داده است که موفّقیّت‌ تا حدّ زیادی به این بستگی دارد که مؤسّسات بتوانند با کمک احبّای سایر محدوده‌های جغرافیایی اقدامات‌ یک جامعۀ بهائی را از طریق مثلاً گروه‌های تبلیغی و یا راهنمایان سیّار تقویت نمایند. در بسیاری از نقاط، فرایند مؤسّسۀ آموزشی با کمک احبّای جوامعِ هم‌جوارِ قویّ‌تری که برای تماس با جمعیّت محلّی به خصوص جوانان و حمایت از آنان در آغاز خدمت‌شان طرقی مبتکرانه می‌یابند شروع می‌شود. حرکت بخشیدن به اقدامات در یک محدوده به ‌ویژه جایی که هنوز فتح روحانی نشده وقتی بسیار مؤثّرتر است که یک یا چند نفر به عنوان مهاجر داخلی در آنجا اسکان گزیده توجّه خود را به مردمانی با استعدادهای روحانی در قسمتی از دهکده و یا حتّی در یک خیابان معطوف نمایند. در نقشۀ فعلی بیش از چهارهزار و پانصد نفر تا به حال برای خدمت به این طریق قیام نموده‌اند که خود توفیقی قابل تحسین است. در همه پیام های بالا مسئله تبلیغ به شدت محور و تمرکز پیام سازمان بیت العدل جهانی خطاب به اعضای جامعه خود است. در پیام اول امر به تبلیغ بهائیت به وضوح از طرف عبدالبهاء سفارش اکید شده، حرکت های شخصی و گروهی برای سفر های تبلیغی، ترجمه آثار بهائی به زبان های مختلف، تعلیم مبلغ، و غیره تشویق شده اند. در پیام دوم، سخن از نقشه ای پنج ساله است که بیت العدل به واسطه آن راهکار های گسترش و رشد تشکیلات را در نقاط جدید ارائه داده است. در این پیام سخن از موسساتی است که به امر تبلیغ اختصاص دارند. و این سازمان ها و موسسات، بهائیان را برای تبلیغ تشکیلات بهائی هدایت کرده و کمک رسانی می کنند. همچنین موسسه ای آموزشی ( به نام موسسه روحی که کتاب های کلاس های جمعی تبلیغی را منتشر می کند) برای گسترش تشکیلات بهائی با راهکار ها و رویکرد های مشخص وجود داشته که با تعلیم جوانان و حرکت به سمت مناطقی که هنوز توسط تشکیلات فتح نشده اند، روند گسترش تشکیلات را ادامه می دهند. پیام سوم نیز اشاره به حفظ و استمرار فعالیت های تبلیغی کرده و اثرات آن را روشن می کند. پیام های بالا به وضوح نگرش و اهمیت تبلیغ را در میان تشکیلات بهائی نشان می دهد. همچنین این پیام ها حاکی از این نکته است که فعالیت های تبلیغی بهائیان چه فردی و چه گروهی با هدف گذاری سازمانی خاص - یعنی بیت العدل جهانی - و با نقشه و راهکار های مشخص اجرا شده و بازخورد آن به سازمان های بالاتر ارائه می شود. این بازخورد ها راه را برای رسیدن به هدف اصلی، برای سازمان بیت العدل مشخص کرده و بر اساس آنها نقشه های پنج ساله برای گسترش تشکیلات بهائی توسط بیت العدل تهیه و تنظیم می شود. لذا مسئله تبلیغ در جامعه بهائی کاملا تشکیلاتی، با برنامه و اهداف خاص کوتاه مدت، میان مدت، و بلند مدت است. تا به اینجا مشخص شد که تشکیلات بهائی اهمیت خاصی برای تبلیغ قائل است و دستورات تبلیغی خود را به صورت کلی به همه اعضای خود ابلاغ می کند. اما مسئله بعدی توجه به این نکته است که گستره حضور بهائیان در اقسا نقاط دنیا بسیار بالا بوده و آنها در کشورهای زیادی محافل ملی و محلی و سازمان های تشکیلاتی دیگر خود را تاسیس نموده اند. در این میان، کشور هایی هستند که با فعالیت های تبلیغی و تشکیلاتی بیت العدل و جامعه بهائی مخالفند و محدودیت هایی برای اینگونه فعالیت ها برای جامعه بهائی ساکن در آن کشور قائلند. از میان آنها دو کشور ایران و اسرائیل حائز اهمیت می باشند. هر دو این کشورها اجازه فعالیت تشکیلاتی تبلیغی را به جامعه بهائی نداده، با آن برخورد حکومتی می کنند. حال جالب آنجاست که رویکرد تشکیلات بهائی نسبت به مسئله تبلیغ در دو کشور متفاوت است. بهائیان در اسرائیل هیچ گونه سازمان های زیر مجموعه تشکیلات بهائی مختص شهر ها و نقاط مختلف اسرائیل را ندارند. به عنوان مثال سازمانی به نام محفل ملی بهائیان اسرائیل وجود نداشته، و سازمان های زیر شاخه آن مانند محفل محلی اورشلیم و دیگر شهر های اسرائیل وجود خارجی ندارند. ساکنین بهائی این مناطق هیچ گونه فعالیت تبلیغی برای گسترش تعالیم تشکیلات و تعالیم خود به دیگر ساکنین اسرائیل انجام نمی دهند. چه تبلیغ فردی و چه تشکیلاتی در اسرائیل ممنوع بوده و تشکیلات بهائی این مسئله را به طور جدی رعایت می کند. توجه داریم که حضور بیت العدل جهانی و سازمان های مرکزی بهائی در اسرائیل مبنی بر فعال بودن جامعه بهائی اسرائیل در زمینه تبلیغ نیست. چرا که همانطور که گفته شد، محافل محلی و ملی و دیگر سازمان های زیر شاخه که وظیفه تبلیغ بهائیت را در هر کشوری بر عهده دارند در کشور اسرائیل وجود خارجی ندارند. تشکیلات بهائی در قبال مسئله تبلیغ در ایران رویکرد دیگری دارد. با وجود این که فعالیت های تبلیغی و تشکیلاتی بهائیان در ایران ممنوع بوده، و این فعالیت های با برخورد نهاد های حکومتی مواجه می شود، مشاهده می کنیم که بهائیان بر طبق اوامر بیت العدل همچنان به تبلیغ تشکیلات بهائی می پردازند. پیام های بالای بیت العدل که خطاب به بهائیان دنیاست خود گویای نگرش تشکیلاتی تبلیغ بهائیت در اقسا نقاط جهان از جمله ایران می باشد. در این زمینه، بهائیان این مسئله را دروغ می پندارند و عنوان می کنند که فعالیت های تبلیغی آنها به خصوص در ایران جنبه فردی و شخصی داشته و اصلا جنبه تشکیلاتی ندارد.در این راستا به قسمتی از پیام های زیر توجه کنید بیت العدل در پیام های فوریه ۲۰۰۵ و جون ۲۰۰۷ می گوید: تبلیغ به عنوان افضل اعمال از جانب حق توصیف شده از جمله مظاهر روحانی است که هر فرد بهائی در آثار مبارکه به انجام آن موظف شده است بدین ترتیب تبلیغ امری وجدانی و به طور قطع جاذب تائیدات روح القدس اگر وظائفی که جنبه روحانی دارد مقدس و تخطی ناپذیر است بنابراین نمی تواند مورد مصالحه قرار گیرد ولی مسائل اداری ثانوی و انعطاف پذیر است و نتیجتا می توان آن را قربانی اطاعت از قوانین حکومتی کرد در این پیام ها بیت العدل تبلیغ را امری وجدانی می شمرد. لذا اگر در کشوری تشکیلات زیر شاخه بیت العدل به ظاهر فعال نمی باشد، بهائیان بر اساس امر وجدانی خود به تبلیغ می پردازند. بهائیان همچنان در قبال ایراد هایی که به آنها برای تبلیغ باور تشکیلاتی خود گرفته می شود، عدم وجود ظاهری محفل ملی و محلی را دلیل بر عدم وجود تشکیلات می گیرند و بدین وسیله فعالیت های تبلیغی خود را وجهه ای وجدانی و شخصی نشان داده و دستور حکومت را منتفی قلمداد می کنند. البته در این جایگاه، این نکته جای سوال دارد که چرا تشکیلات بهائی چنین رویکردی را نسبت به کشور اسرائیل ندارد، و چرا در آن کشور به تبلیغ فردی که امری وجدانی است نمی پردازد؟ در این جا مشاهده می کنیم که تشکیلات بهائی رویکردی دوسویه داشته و خواننده منصف پی به بی صداقتی در نحوه عملکرد بیت العدل و جامعه بهائی خواهد برد. حال به منظور این که نشان دهیم، تبلیغ در جامعه بهائی امری تنها وجدانی نبوده و جنبه تشکیلاتی بسیار جدی ای را پشتوانه فعالیت های خود قرار داده است، به بررسی نمونه های دیگری از پیام های بیت العدل و فعالیت های این سازمان ارشد جامعه بهائی می پردازیم. به طور خاص، بیت العدل در تاریخ ۲ می ۲۰۱۶ پیامی را به محافل ملی کشورهای مختلفی از جمله آمریکا، آلمان، استرالیا، سوئیس، کانادا، و .... مخابره می کند. پیام ۲ می ۲۰۱۶ در زیر آمده است " همانطور که می دانید، پس از توافق نامه هسته ای اخیر، کمپانی های تجاری اقسا نقاط دنیا ابراز علاقه زیادی برای روابط اقتصادی با ایران نشان داده اند. قاعدتا چنین کمپانی هایی، خود را پایبند و متعهد به اخلاق تجاری براساس استاندارد های کشوری و بین المللی می دانند. از شما در خواست می شود که از دفتر امور خارجی بخواهید که این کمپانی ها -مانند شرکت هایی که با نهاد های دولتی همکاری می کنند، گروه ها و شرکت های غیر دولتی با بینش یکسان- را شناسایی کرده و رویکرد هایی را برای نزدیک شدن به این کمپانی ها به منظور آگاهی یافتن از نگرش آنها نسبت به تعهدات اخلاقی خود در تجارت در ایران ترتیب دهند. با بدست آوردن بینش عمیقتری نسبت از حقایق اجتماعی کشور مذبور، آنها به نحو بهتری درک خواهند کرد که آن استاندارد های اخلاقی می بایست مشمول عدم توجه به تبعیض جنسیتی و اقلیتی در نگرش استخدام نیرو و تعامل با آنها باشد. در این زمینه میتوان نظر آنها نسبت به سرکوب بهائیان توسط دولت ایران جلب نمود. با توجه به این که چنین کمپانی هایی به طور طبیعی سعی در به خدمت گرفتن نیروهای ایرانی سخت کوش، با مهارت بالا و صادق دارند که به آنها در راستای تشکیل و استقرار تجارتشان کمک دهند، تاریخچه تبعیض بر علیه فارغ التحصیلان موسسه آموزش عالی بهائیان را میتوان به آنها توضیح داد. اجرای با دقت و هماهنگ چنین حرکتی، بعلاوه فعالیت هایی که در نامه ۵ فبریه ۲۰۱۶ به محضر شما رسید، پتانسیل لازم برای تاثیر گذاری بسیار در وضعیت اقتصادی بهائیان ایران را داشته، و در مجموع به عنوان مشارکت بهائیان در بهبود وضعیت اجتماعی ایرانیان برای افراد زیادی مورد قدردانی قرار خواهد گرفت. در کنار فعالیت های دفتر امور خارجی شما، دفتر امور بین الملل بهائیان مستقر در سازمان ملل نیز فعالیت ها و حرکت های تکمیلی را در سطح بین المللی انجام خواهد داد. خواهشمند است که بیت العدل جهانی و دفتر امور بین الملل بهائیان مستقر در سازمان ملل را از نتایج تلاش های خود مطلع نمایید. " بیت العدل در این پیام به دفاتر امور خارجه محافل ملی کشورهای مورد نظر دستور می دهد، شرکت هایی که برنامه ایجاد روابط اقتصادی با ایران دارند را شناسایی کنند. همچنین افراد صاحب نفوذ در این شرکت ها که در قبال حقوق بشر و مسائل اخلاقی از جمله رعایت عدم تبعیض جنسیتی و تبعیض بر علیه اقلیت های مذهبی نگرش فعالانه دارند را نیز شناسایی کرده و روابط لازمه را با آنها برقرار کنند. با ایجاد رابطه موثر بهائیان می توانند به اهداف خود دست یابند. به طور کلی در مورد چنین فعالیت تشکیلاتی که بیت العدل آنها را به دفاتر امور خارجه بهائیان در کشور های توسعه یافته دستور داده است، موارد زیر استنتاج می شود: ۱- رصد کردن وضعیت سیاسی اقتصادی در جهان و شناسایی موقعیت ها، کشورها، کمپانی ها، و اشخاص صاحب نظر و با نفوذ ۲- رصد کردن وضعیت سیاسی اقتصادی ایران و نیازهای اساسی این کشور و چگونگی تعامل ایران با کشور های صاحب نظر و قدرتمند. ۳- برنامه ریزی برای استفاده بهینه از وضعیت سیاسی و اقتصادی جهان. ۴- شناسایی کردن کمپانی های بزرگ که قصد ارتباط اقتصادی با ایران دارند. ۵- برنامه ریزی و راهکار برای تبلیغ تشکیلاتی در حوزه بین المللی و با در نظر گرفتن چگونگی روابط ایران با کشور های توسعه یافته در بستر روابط سیاسی و اقتصادی ۶- برنامه ریزی و راهکار برای تحریک عواطف صاحبان نفوذ کمپانی های بزرگ در کشور های قدرتمند با ارائه شواهدی از صدمات و فشار های وارده بر جامعه بهائیان ایران. ۷- برنامه ریزی و راهکار برای ایجاد ارتباط کمپانی های تجاری و اقتصادی بزرگ جهان با بهائیان ایران ۸- برنامه ریزی و راهکار برای به خدمت گرفتن بهائیان ایران توسط کمپانی های تجاری و اقتصادی بزرگ جهان ۹- برنامه ریزی و راهکار برای ورود بهائیان ایران به میان اعضای مهم و تاثیر گذار در تعاملات میان ایران و کشور های بزرگ و توسعه یافته ۱۰- شناسایی و ارزش گذاری فعالیت ها و خدمات بهائیان ایران در نتیجه ایجاد ارتباط آنها با کمپانی های بزرگ اقتصادی ۱۱- استفاده از خدمات بهائیان ایران در بستر موارد گذشته در راستای تبلیغ تشکیلات بهائی در ایران و کشور های دیگر ۱۲- برنامه ریزی و راهکار برای ایجاد بسترهای تبلیغی بیشتر در ایران با استفاده از معرفی خدمات بهائیان به ایرانیان در حوزه اقتصادی ۱۳- برنامه ریزی برای راهکار های تکمیلی موازی دفتر امور بین الملل بهائیان در بستر سازمان ملل برای اعمال فشار بین المللی بر کمپانی های بزرگ اقتصادی در حوزه فعالیت های آنها در ارتباط با ایران ۱۴- برنامه ریزی برای حرکت های یک پارچه و هماهنگ و حفظ تعامل و ارتباط درونی میان بهائیان در ارتباط با پروژه مربوطه در این نامه حرکت از بالا به پائین هدف گذاری ها و دستورات اجرایی توسط راس تشکیلات بهائی و حرکت از پائین به بالای نهاد ها و افراد جزء به منظور بازخورد عملکرد ها به وضوح نشان می دهد که فعالیت های بهائیان کاملا تشکیلاتی بوده و عملکرد های بهائیان در کشور های مختلف در راستای اهداف تعیین شده توسط بیت العدل جهانی می باشد. همچنین مشاهده می شود که فعالیت ها و سیاست گذاری های بیت العدل از جنبه تبلیغ وجدانی و فردی فراتر رفته، کاملا جنبه تشکیلاتی به خود می گیرد. در این جا، تبلیغ افراد صاحب نفوذ در کمپانی های بزرگ، کاملا با برنامه و با طراحی دقیق مراحل مختلف می باشد. جالب آنجاست که در این نامه به صورت تلویحی اشاره شده که بهائیان اهل صداقت و راستی هستند، خصوصیتی که کمپانی های بزرگ در مرحله استخدام نیرو آن را نیز در نظر می گیرند. در این حال ادعای بهائیان در مورد تبلیغ در ایران، که عملی وجدانی است و با طرح و برنامه نبوده و نمی تواند تشکیلاتی باشد کاملا به دور از صداقت است. این قضیه عملا رویکرد دو بام و یک هوای جامعه بهائی را نشان می دهد که منافع تبلیغاتی و گسترش تشکیلات بهائی فراتر از صداقت حرکت می کند و اولی بر دومی ترجیح دارد. پس کاملا مشخص است که بهائیان مرامی تشکیلاتی هستند. تصمیم گیری ها و هدف گذاری های راس تشکیلات توسط نهادهای جزء مو به مو انجام شده و بازخورد داده می شود. گسترش و شناساندن و تبلیغ تشکیلات بهائی به دیگران بالاترین رده اولویت را داشته به طوری که مشاهده می کنیم بهائیان حتی از فضائل انسانی همچون یک رنگی و صداقت فراتر رفته، تبلیغ را بر صداقت ترجیح می دهند. نکته ای که قابل توجه است این است که بهائیان ایران در این پروژه عظیم بیت العدل سهیم بوده و نقش بسزایی را بازی می کنند. اگر کمپانی های بزرگ به پیشنهاد بهائیان تن در دهند و بهاییان ایران به نوعی توسط بیت العدل از این موضوع مطلع خواهند شد. پس از این که کمپانی های بزرگ تعدادی از بهائیان ایران را به استخدام خود درآورند، بهائیان ایران در بستر تبلیغی به وجود آمده توسط تلاش های بیت العدل به تبلیغ خواهند پرداخت. همچنین فعالیت های شغلی آنها و خدمات آنها نیز می تواند دست مایه ای برای بیت العدل و جامعه بهائی شده که در سطح جهانی با نشان دادن خوش خدمتی های اقتصادی بهائیان به ایران به تبلیغ تشکیلات پرداخته، حکومت ایران را برای فشار های موجود تخریب کنند. توجه داریم که موضوع این مقاله بر این مطلب استوار بود که بهائیان ادعا می کنند حرکت های منسجم، تشکیلاتی، و با دستور بیت العدل در راستای تبلیغ تشکیلات بهائی انجام نمی دهند. اما در این جا نشان دادیم که همه حرکت ها و فعالیت های بهائیان تشکیلاتی بوده، و جامعه بهائیان ایران فرامین تشکیلاتی بیت العدل را در ایران به انجام می رسانند، و تبلیغ آنها به هیچ عنوان وجه وجدانی و فردی نداشته بلکه بر پایه و محور هدف گذاری های تشکیلات بهائی می باشد. این مطلب اساسا نشان می دهد که بیت العدل نیز هدفی جز تبلیغ تشکیلات و گسترش آن را دنبال نمی کند. اما این نامه به خصوص نکته بسیار مهم دیگری هم دارد که در ادامه به آن می پردازیم. شاید به نظر بیاید که این فعالیت ها فی النفسه مشکلی ندارد و هر تشکیلاتی برای توسعه خود دست به چنین کارهایی می زند. اما دقت در نامه سوال جالب توجهی را در ذهن می آورد. بیت العدل در این نامه از مسئولان دفاتر امور خارجه کشور های مخاطب می خواهد که کمپانی ها را نسبت به مسئله حقوق بشر تذکر دهند، از کمپانی ها بخواهند که در پروسه استخدام نیروهای لازمه نسبت به اقلیت های دینی تبعیض نداشته باشند و آنها را برای نمایندگی های خود به کار بگیرند. توجه داریم که بیت العدل از مسئولین دفتر بهائیان سازمان ملل نیز درخواست کرده که فعالیت های تکمیلی را انجام دهند. این ممکن است که مثلا به این روش رخ دهد که نمایندگان جامعه بهائی در سازمان ملل با مطرح کردن این مسئله و با استفاده از اهرم حقوق بشر، از کشور های عضو سازمان ملل بخواهند که کمپانی های بزرگ کشور خود را موظف کنند که از جامعه بهائیان ایران نیز نیرو برای نمایندگی های خود استخدام کنند. در نتیجه این کار، شرط برقراری ارتباط اقتصادی با ایران استخدام تعدادی از بهائیان ایران برای کار در نمایندگی های مذبور است. حال سوالی که پیش می آید این است که اگر ایران با به خدمت گرفتن اقلیت های مذهبی دراین کمپانی ها مخالفت کرد چه می شود؟ آیا این کمپانی ها روابط اقتصادی خود را با ایران تشکیل خواهند داد؟ آیا اگر تعهدنامه و قانونی در این راستا در سازمان ملل یا کشور های مربوطه مصوب شود که کمپانی ها را موظف کند که نیروی بهائی استخدام کنند، و در عین حال ایران با آن مخالفت کرد چه می شود؟ برای این که موضوع و جدیت آن مشخص شود مثالی بزنیم. فرض کنیم که شرکت دارویی، تولید کننده دارو های قلب، سرطان و یا ایدز قصد دارد که با ایران روابط اقتصادی برقرار کند و این داروهای حیاتی و مورد نیاز را به ایران صادر کند. همانطور که می دانیم ایران در سال های گذشته از این لحاظ در مذیقه جدی بوده، بیماران زیادی به خاطر کمبود دارو در معرض مشکلات جدی قرار گرفته اند. حال با فرض این که فعالیت سیاسی تشکیلات بهائی در سازمان ملل و با استفاده از دفاتر امور خارجه خود در کشور های مختلف با موفقیت روبه رو شود و قوانینی مصوب گردد که شرکت ها را ملزم کند که بهائیان را به استخدام خود در ایران در آورند، و در عین حال ایران مخالفت کرد، چه می شود؟ آیا این داروها می تواند به استفاده هموطنان نیازمند چنین دارو هایی برسد؟ آیا استخدام چند بهائی به قیمت تاخیر در رسیدن داروهایی که برای هموطنان نیازمند حیاتی هستند می ارزد؟ سوال دیگر اینکه آیا سران تشکلات بهائی به فکر مردم ایران نیز هستند، زمانی که چنین هدف گذاری ها و سیاست های اجرایی را در بیت العدل جهانی تصویب می کنند؟ یا این که اهداف تبلیغی و گسترش تشکیلات ارزشش از به خطر افتادن جان ایرانیان که برای برخی از بیت العدل نشینان هموطن محسوب می شوند بیشتر است؟ همچنین با توجه به رکود اقتصادی شدیدی که در ایران هست، آیا چنین فعالیت هایی از جانب جامعه بهائی تنها به سنگ اندازی در راه بیرون آمدن اقتصاد ایران و ایرانیان از چنین رکودی ختم نمی شود؟ آیا بهائیان برای احقاق حقوق خود راهکار های دیگری غیر از تخطی و ایجاد تاخیر در پروسه رشد اقتصادی و بیرون آمدن ایران از انزوای سیاسی و اقتصادی نمی توانند بچینند؟ به طور کلی آیا این مدل هدف گذاری ها، سیاست چینی ها و عملکرد ها سودی هم برای مردم ایران دارد؟ همواره از بهائیان شنیده می شود که به وحدت عالم انسانی فکر می کنند و این که همه انسان ها برگ های یک درخت هستند. همواره از بهائیان شنیده می شود که با همه مهربان باشید و اینکه اگر زهر دهند شهد دهید. اما از طرف دیگر مشاهده می کنیم که بهائیان به صورت کاملا تشکیلات و با تفکر و دقت، هدف گذاری ها و سیاست گذاری هایی را به صورت سیستماتیک انجام می دهند که نتیجه آنها هیچ سودی که برای ایرانیان و جامعه ایران نخواهد داشت، بلکه در مسیر بهبود وضعیت معیشتی عامه مردم ایران، سنگ اندازی و ایجاد مانع می کنند. اینجاست که واقعا مشاهده می کنیم صداقت و یک رنگی مورد ادعای بهائیان به همان ادعا خاتمه می یابد. درعمل مشاهده می کنیم که راس تشکیلات بهائی، صاحبان منصب و مقام در جامعه بهائی و دیگر بهائیان در جایگاه های مختلف و حساس به بی صداقتی و خدعه و نیرنگ روی می آورند. اعمال آنها نشان می دهد که وحدت عالم انسانی تنها شعاری است که در اگر در جایی اقتضای زمان و موقعیت باشد، به وحدت عالم بهائی تبدیل می شود.منبع : پارس

هاشمی رفسنجانی باید خانواده اش را مدیریت کند/ خانواده هاشمی تحت تاثیر جریاناتی خاص می باشند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، فائزه هاشمی رفسنجانی دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران که به تازگی بعد از ۸ سال زندان به مرخصی آمده است دیدار کرده است. در بخشی از تصویر منتشر شده از این دیدار، عکسی بر روی دیوار از عباس افندی فرزند ارشد بهاءالله (بنیانگذار بهائیت) که به نام عبدالبهاء شناخته می‌شود و سومین شخصیت محوری بهائیت است دیده می‌شود. این دیدار دختر رئیس مجمع تشخیص مصحلت نظام در حالی صورت گرفت که فائزه هاشمی سابقه بازداشت در سال ۸۸ و حضور در اغتشاشات را نیز در کارنامه ی خود می بیند. این دیدار واکنش بسیاری از شخصیت ها و کارشناسان را به همراه داشته است. در همین راستا سید مهدی هاشمی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرنگار عصر امروز در خصوص دیدار اخیر فائزه هاشمی و با یکی از سران سابق بهاییت "فریبا کمال آبادی"، گفت: مقامات و منسوبین به مقامات باید بدانند که جایگاه شان و رفتارشان چه تاثیراتی را در افکار عمومی، رسانه ها و در مقابل دوستان و دشمنان خواهد گذاشت. این طور نیست که رفتار و کردار منسوبین به مقامات، مثل سایرین تلقی شود. عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه این حرکات خود مولد ایجاد شبهه است، اظهار داشت: هم این حرکت می تواند هزار نوع تفسیر را به وجود بیاورد. اذهان عمومی می گویند، شاید این فرد پیغامی را برده و یا پیغامی را آورده است. این حرکات باعث می شود برخی بگویند ارتباطی برقرار شده یا موضوعی بین اینها وجود داشته است. رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، با تاکید بر اینکه خانواده هاشمی رفسنجانی تحت تاثیر یک سری جریانات هستند، خاطر نشان کرد: مخصوصا خانواده آقای هاشمی که در موضوعات مختلف تحت تاثیر جریانات و یا اخبار و رصد مردم و رسانه ها قرار دارند، باید بدانند که این کارها و این نوع رفت و آمد ها تحلیل های مختلفی را می تواند به همراه داشته باشد و خود این افراد هستند که زمینه سواستفاده رسانه های بیگانه را فراهم می کنند. وی با اشاره به اینکه تبعات این دیدار خانم فائزه هاشمی و عضو ارشد بهائیت ایران علیه نظام خواهد بود، تصریح کرد: این سوء استفاده ها یقینا علیه نظام جمهوری خواهد و هزینه را نیز برای نظام خواهد داشت که جبران این هزبنه به راحتی انجام نمی پذیرد. انتظار این است که این نوع افراد، در برخوردها و مصاحبه ها مراقبت بیشتری داشته باشند. سید مهدی هاشمی در ادامه با تاکید بر لزوم روشنگری و شفاف سازی در این زمینه، گفت: الان نیز که دیدار خانم فائزه هاشمی با یکی از سران سابق بهائیت به هر دلیلی رخ داده است باید روشنگری و اطلاع رسانی کامل بنمایند تا مشخص شود هدف از این دیدارها با افراد سابقه دار چه بوده است. نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پایان، افزود: آقای هاشمی رفسنجانی فرد با تجربه ای است و انتظار می رود که این حساسیت ها را به درستی تشخیص دهند و خانواده ی خود را نیز مدیریت کنند. هر مشکلی در این دیدارها رخ دهد، آقای هاشمی رفسنجانی نیز مسئول بود و مشارکت در آن ها دارد.منبع : عصر امروز

حفاظت از کارخانه های تولید موشکی با کمک مجموعه «اس- ٣٠٠»/ حداقل به ٣٦ فروند هواپیما نیاز است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، قابلیت تحرک مجموعه های زمینی – موشکی «اس- ٣٠٠» برای ایران که تلاش می کند از تأسیسات علمی – صنعتی خود در برابر حملات احتمالی اسرائیل حفاظت کند، کارایی خوبی خواهد داشت. ارزیابی کارشناسان از بیانات وزارت دفاع ایران در رابطه با تحویل سامانه ضد موشکی دریافتی از روسیه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چنین بوده است. مجموعه های زمینی- موشکی «اس- ٣٠٠» که از سوی روسیه به تهران تحویل داده شده است، در قرارگاه تسلیحاتی «خاتم الانبیاء» استقرار داده شده اند – این قرارگاه، جایگاه تمامی مجموعه های دفاع ضد هوایی ایران است (که یکی از چهار نیروی قوای ارتش ایران به شمار می رود). روز سه شنبه، سردار حسین دهقان، وزیر دفاع ایران، خبر انتقال مجموعه های «اس- ٣٠٠» به قرارگاه «خاتم الانبیا» را که متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است، اعلام کرد. گفتنی است که در روز ١٧ ماه آوریل، دولت ایران مجموعه های زمینی – موشکی «اس- ٣٠٠» دریافتی از روسیه را در رژه نظامی در تهران به مناسبت جشن روز ملی ارتش به نمایش گذاشت. تسلیحات تحویلی از سوی روسیه و طراحی های داخلی در سال ٢٠٠٧ میلادی، روسیه و ایران قرارداد مربوط به ارسال مجموعه های «اس- ٣٠٠» به ارزش بالغ بر ٩٠٠ میلیون دلاری را منعقد کردند. اما، با تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد مورخ ١٠ ژوئن سال ٢٠١٠ میلادی، علیه ایران که ارسال تسلیحات پیشرفته به این کشور را ممنوع می کرد، همکاری های نظامی – فنی میان روسیه و ایران متوقف شد. در آوریل سال ٢٠١٥ میلادی، رئیس جمهور روسیه ممنوعیت ارسال مجموعه های «اس- ٣٠٠» به ایران را لغو کرد. در روز ٩ نوامبر سال ٢٠١٥ میلادی، قرارداد مربوط به ارسال سیستم های دفاع ضد موشکی «اس- ٣٠٠» به ایران به اجرا درآمد. در روز ١١ ماه آوریل، حسین جابری انصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، خبر مربوط به تحویل نخستین سری از مجموعه «اس- ٣٠٠» توسط ایران را اعلام کرد. به گفته وی، در آینده نیز ارسال سری های بعدی از این مجموعه ادامه خواهد داشت. گفتنی است که در زمان عقد قرارداد در سال ٢٠٠٧ میلادی، از ارسال مجموعه های زمینی – موشکی مدل «اس- ٣٠٠ PMU - ١» سخن در میان بود. مجموعه «اس- ٣٠٠ PMU - ١» قادر است به موشک های ٩М٩٦Е١ و ٩М٩٦Е٢ با شعاع انهدام ٤٠ – ١ کیلومتری و ١٢٠ – ١ کیلومتری مجهز شود. روز سه شنبه، حسین دهقان، وزیر دفاع این کشور، اعلام کرد که در آینده نزدیک، تولید مدل داخلی پدافندهای ضد موشکی مشابه «اس- ٣٠٠» به نام «باور – ٣٧٣» آغاز خواهد شد. این وزیر خاطر نشان کرد: «این سیستم قادر خواهد بود به طور همزمان به چندین هدف اصابت کرده و آنها را منهدم کند، از جمله، موشکی های بالستیک و کروز، هواپیماهای بدون سرنشین و هواپیماهای نظامی. در سال جاری، خط تولید این سامانه راه اندازی خواهد شد». «خاتم الانبیاء» و «مصباح الهدی» در سال ٢٠٠٨ میلادی، «خاتم الانبیاء» (ترجمه - «خاتم پیامبران») از ساختار نیروهای مسلح ایران جدا شد و به دستور آیت الله علی خامنه ای، رهبر دینی ایران، به نیروی جداگانه ای از قوای این کشور تبدیل شد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مستقیما تحت فرمان رهبر به عنوان فرمانده کل قوا قرار دارد. قرارگاه «خاتم الانبیاء» در تهران استقرار دارد. در ماه اوت سال ٢٠١٢ میلادی، کار احداث بزرگ ترین پایگاه پدافند ضد هوایی در نزدیکی شهر آباده، واقع در استان فارس در مرکز ایران، آغاز شد که در چند صد کیلومتری جنوب شرقی پایتخت این کشور قرار دارد. این پایگاه در کوه های ایران و در ارتفاعی در حدود ١٨٠٠ کیلومتر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته است. گفتنی است که این پایگاه پدافند هوایی به ارزش ٣٠٠ میلیون دلاری دارای شش هزار نفر پرسنل و از جمله، کارمندان مرکز نظامی و آموزشی خواهد بود. در آن ایام، رحیم زارع، نماینده شهر آباده در مجلس شورای اسلامی، گفته بود که «این پایگاه پدافند هوایی نتیجه دستاوردها در تمامی زمینه های علمی در کل جهان خواهد بود». گفتنی است که خبر مربوط به آغاز کار احداث این پایگاه در شهر آباده با نخستین بیانات وزارت دفاع ایران پیرامون طراحی سیستم دفاع ضد موشکی «باور – ٣٧٣» مصادف شد. قرارگاه «خاتم الانبیاء» شامل مرکز طراحی و تست مدل های جدید تسلیحات موشکی و سیستم های راداری می باشد. برای نمونه، به گفته فرزاد اسماعیلی، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء، مجموعه زمینی و موشکی «اس – ٢٠٠» نیز در تسلیحات ایران بهینه سازی شده است. در سایه این بهینه سازی، زمان لازم برای پرتاب موشک بعد از شناسایی اهداف هوایی، به طور چشمگیری کاهش یافته است. مجموعه های مدرنیزه شده «اس – ٢٠٠» در زمان برگزاری رزمایش های مشترک ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در بندر راهبردی بندر عباس (واقع در کرانه تنگه هرمز که خلیج فارس و اقیانوس هند را به یکدیگر متصل می کند)، آزمایش شد. در سال ٢٠١٤ میلادی، و در زمان برگزاری رزمایش هایی تحت عنوان «مصباح الهدی» («نور الهی») برخی از این طراحی ها – سامانه دیدبانی هوشمند «راصد – ٣٢» و همچنین، «موشک های زمینی جدید و آینده و سیستم های توپخانه ای» - آزمایش شدند. به گزارش خبرگزاری دولتی «فارس»، مرکز این رزمایش ها «در نزدیک ترین فاصله از موقعیت نظامی» جزیره کیش، واقع در خلیج فارس، بود که در آنجا، یگان های پدافند ضد هوایی مستقر هستند و از تکنیک جدید برخوردار می باشند. توسعه پدافند ضد هوایی یکی از رویکردها برای افزایش اعتبار نظامی ایران است. برای نمونه، در اکتبر سال ٢٠١٥ میلادی، تهران رسمی ویدئویی را پخش کرد که طی آن، پایگاه زیر زمینی سیستم های موشکی به نمایش گذاشته شده بود که به گفته نظامیان ایرانی، در عمق ٥٠٠ متری قرار دارد. در آن زمان، امیر علی حاجی زاده، فرمانده نیروی هوا و فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اعلام کرد که تأسیسات نمایش داده شده، فقط یکی از پایگاه های زیر زمینی موشکی در این کشور می باشد. «جریکو» و دشمنش در روز ١٠ماه مارس سال ٢٠١٦ میلادی، نشریه «تهران تایمز» بیانیه حاجی زاده را منتشر کرد که طی آن گفته شده بود که نیروی هوا و فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موشک هایی را در اختیار دارد که قادر به انهدام اسرائیل است. همچنین، گفتنی است که قبل از آن نیز خبرگزاری «رویترز» با استناد بر سخنان منبعی در محافل نظامی در تهران، از انجام آزمایش مرحله ای موشک بالستیک با برد تا ٢ هزار کیلومتری با خطای کمتر از هشت متری توسط ایران خبر داده بود. به گزارش خبرگزاری «رویترز»، برد این موشک این امکان را به وجود می آورد که هر نوع هدف در خاک اسرائیل مورد اصابت قرار گیرد. در ماه مه سال ٢٠١٥ میلادی، وزارت دفاع اسرائیل از آزمایش موفقیت آمیز موشک بالستیک در چارچوب توسعه برنامه «جریکو» خبر داده بود. گفتنی است که برد موشک بالستیک قاره پیما «جریکو – ٣» تا ٤ هزار کیلومتر می رسد. سعید غفوراف، مدیر علمی انستیتوی خاورشناسی و آفریقا شناس، باور دارد که استقرار مجموعه های «اس- ٣٠٠» در وهله نخست، با هدف حفاظت از امنیت پایگاه های علمی – صنعتی در ایران در برابر حملات احتمالی از سوی اسرائیل می باشد. این کارشناس در گفتگویی با نشریه «وزگلیاد» خاطر نشان کرد که این شیوه عمل می تواند تأثیر قوی روانی بازدارنده ای داشته باشد. غفوراف خاطر نشان کرد: «این اقدام به طور کامل معقول و هدفمند است. مزیت اصلی مجموعه «اس- ٣٠٠» قابلیت تحرک آن است که هنوز به طور کامل به ایران ارسال نشده است. هر کسی که بخواهد هر گونه تأسیسات در ایران را بمباران کند، باید در ابتدا، با مجموعه دفاع ضد موشکی تولید روسیه مقابله کند. و این کار ساده ای نیست». «حداقل به ٣٦ فروند هواپیما نیاز است» پیشتر، کنستانتین سیوکوف، معاون مدیر آکادمی مسائل ژئو سیاسی، به نشریه «وزگلیاد» گفته بود که «برای غلبه بر یک مجموعه «اس- ٣٠٠»، به استفاده حداقل ٣٦ فروند هواپیما نیاز است. برای پنج مجموعه «اس- ٣٠٠» به استفاده از ١٨٠ فروند هواپیما نیاز است. در این میان، البته تلفاتی نیز بر جای خواهد ماند». به گفته وی، مقیاس این تلفات، به این بستگی خواهد داشت که از چه نوع نیرویی و تجهیزاتی استفاده خواهد شد. سیوکوف می گوید: «اگر کاربرد ابزار ردیابی رادیویی در مقابله با هدف، جنبه جمعی داشته باشد، در این صورت، تلفات در حدود ١٠ در صد خواهد بود. و اگر ایران موفق شود در رویارویی خود، اقدامات موثر رادیویی و استتار و غیره را به کار گیرد، تلفات به بیش از ٢٠-٣٠ درصد خواهد رسید. و ناتو (در صورت آغاز حملات از سوی ائتلاف علیه ایران) نیز با تلفات جبران ناپذیری مواجه خواهد شد. اگر این مجموعه های دفاع ضد موشکی با دیگر سیستم های کمکی همراه شوند که برای مقابله با موشک هایی به کار گرفته خواهند شد که «اس- ٣٠٠ » را هدف قرار می دهند، در این صورت، تلفات ناتو بسیار سنگین خواهد شد». در این میان، به گفته پتر دینکین، ژنرال ارتش و فرمانده سابق نیروهای مسلح و قهرمان روسیه، سخنان باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، مبنی بر این که نظامیان آمریکایی این قدرت را دارند که در صورت لزوم، بر سیستم «اس- ٣٠٠ »ارسالی از سوی روسیه به ایران نیز غلبه کنند، سهم بزرگی از حقایق را در بر دارد. زیرا، نیروهای مسلح آمریکا برای مقابله چه با ابزار منفعل و چه فعال سیستم دفاع ضد هوایی، همه امکانات را در اختیار دارند. منبع : پارس

دیدار فایزه هاشمی با بهاییان و تظاهر عامدانه به آن را چگونه بفهمیم؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، اول اینکه در نظام جمهوری اسلامی هیچ کس به جرم بهایی بودن و عقیده های اینگونه تحت تعقیب قرار نمی گیرد مگر اینکه کسی بخواهد برای این انحراف اقدام اجتماعی یا تبلیغی کند و از انجا که بهایت از فرقه هایی است که بعداز اشنایی ایرانیان با غرب جدید به وجود آمد بخشی از پروژه اختلاف- استعمار است. وقتی ملاقات فائزه هاشمی مشمیز کننده است که وی را متعلق به بیت علمای شیعه و سر دمدارانان نظام بدانیم که فلسفه آرمانی حکومت را اتصال به حکومت موعود می دانند.امروز نه اینکه فایزه هاشمی از نطام عبور کرده(این را قبلا و بارها ثابت کرده است)بلکه عدول از مکتب تشیع و پناه بردن به زیست غربی است که باید محور این تحلیل قرار گیرد.پرستیز روشنفکری از اصحاب قدرت خواه و ثروت دوست قمپزی است که فقط از خودشان ساطح می شود.مشکل در مبانی اعتقادی است و اینکه هاشمی نه تذکر می دهد و نه ابراز برایت می کند خود داستان غم انگیزی که نه در حکومت که در حوزه روحانیان مدعی اسلام و تشیع خطرناک تر است.برخی مسولین نظام ،پدر ،همه برادران و همه فرزندانشان لباس روحانیت بر تن دارند . هاشمی در این سه سطح تنهاست و این خود میزان ریشه اعتقادی و جهت گیری های بنیادی خانواده را قابل فهم وتحلیل می نماید.این ملاقات قدرت فهم و قضاوت نیروهای انقلاب را عینی تر و به تقوا نزدیکتر می کند وحجتهای انان برای رها کردن بغض های در گلو نشسته را محیاتر می کند. باید منتظر بمانیم که آیا هاشمی از ثمره روشنفکری خود ابراز برایت می کند یا به منتقدین حمله می کند و به نزدیکی خود به امام پناه می برد.منبع : پارس

جبهه مردمی مقابله با فساد در فضای مجازی وارد فضای تلگرام شد/رصد دقیق کانال های تلگرامی با محتوای نامناسب

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، در کانال تلگرامی جبهه مردم یمبارزه با فساد در فضای مجازی در مورد ۵۰۰۰ شماره تلفن آمده است: با توجه به مراحل امر به معروف و نهی از منکر فعلا با پوشاندن چند شماره منتشر شده است. با ما همراه باشید در آینده در صورت ادامه روند تمامی اطلاعات این افراد را منتشر خواهیم کرد تا بدانند که شبکه های اجتماعی بستری امن برای فعالیت های غیر اخلاقی نیست. هرچند که این ۵۰۰۰ شماره تلفن همراه به معنی ۵۰۰۰ نفر نیست و خیلی از این افراد با چندین شماره و نام کاربری در شبکه اجتماعی اینستاگرام مشغول فعالیت هستند بنابراین تعداد واقعی این افراد تقریبا کمتر از ۳۰۰۰ نفر است. لازم به ذکر است این جبهه مردمی ظاهرا درصدد ورود گسترده به فضای شبکه پیام رسان تلگرام و اجرای عملیات هایی نظیر اینستاگرام در این شبکه در کل کشور می باشد. به این سبک که جریان های استانی که به این جبهه پیوسته اند در کل کشور به رصد دقیق تلگرام مشغول هستند و کانال های با محتوای نامناسب را شناسایی و مراحل برخورد مردمی را طی خواهند کرد. در پست جدید کانال تلگرامی جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی آمده است: بيايد همگي در ثواب پاک کردن فضاي مجازي شريک شويم.ميخواهيم در فضاي بهتري تنفس کنيم با شکست فیلترینگ هوشمند اینستاگرام، گروهی از جوانان دغدغه‌مند، هم‌زمان در چند استان کشور جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی را تشکیل داده‌اند و اعلام کرده‌اند دیگر فضای مجازی برای مفسدین امن نخواهد بود. آنها با رصد دقیق و شناسایی با کاربرانی که در اینستاگرام اشاعه‌ فحشا می‌دهند در اولین قدم با شناسایی ۵۰۰۰ کاربر مفسد و ارسال پیامک هشدار به آنان٬ بخشی از شماره موبایل این مفسدین را در mofsedin.info منتشر کردند تا نقابی که مدت‌ها پشت آن پنهان بوده‌اند کنار زده شود و دستگاه‌های مسئول راحت‌تر بتوانند کاری کنند. از این پس عزیزان اگر کانال نامطلوبی در تلگرام مشاهده کردید از طریق کانال Antifesad@ با ما در میان بگذارید. در کانال تلگرامی این جبهه مردمی در توضیح فرآیند عملکرد جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی آمده است: در ابتدا به دو صورت رصد اتوماتیک به وسیله خزشگر و یا رصد مردمی بر پایه گزارشات شما عزیزان کانال های اشاعه دهنده ی فساد شناسایی می شوند سپس این کانال ها به دقت مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته و رابطه ی بین آنها مشخص می شود جالب است که بدانید با توجه به اطلاعاتی که بدست آمده است ۸۰ درصد محتوای غیر اخلاقی فضای تلگرام توسط عده ای کمتر از ۱۰۰۰ نفر (سرشاخه های اصلی) تولید می شود و برای اولین بار از سایت های غیر اخلاقی وارد فضای تلگرام فارسی می شود و سپس در کانالهای بسیاری که این افراد راه انداخته اند به صورت انبوه منتشر می شود. سرشاخه ها اغلب با هدف کسب درآمد، جوانان و نوجوانان ایران عزیز ما را معتاد محتوای شهوت انگیز خود می کنند و در ازای تعداد فالوور بالاتر در کانالهای متعددشان از محل تبلیغات و فروش کانال درآمدهای کلان بدست می آورند. (برخی به صورت روزانه بالای ۱ میلیون تومان از این روش درآمد دارند) اغلب افرادی که از اینجا به بعد وارد چرخه ی این محتوای غیر اخلاقی می شوند فریب خورده اند و قطعا با تذکر به خود آمده و از چرخه ی انتشار و این بازی کثیف خارج خواهند شد اصلی ترین عاملی که باعث شده است این سرشاخه ها به صورت آزادانه فعالیت کنند عدم احساس نا امنی در این فضاست آنها آن چنان این فضا را برای خود امن دیده اند که ابایی از فعالیتهای تجاری ندارند. اما زین پس با کمک شما عزیزان دیگر این فضا برایشان امن نخواهد بود پس از شناسایی در اولین اقدام سعی می کنیم ضمن اخطار به فرد شناسایی شده که غالبا مدیر چندین کانال اصلی است اطلاعات اولیه ای از وی را منتشر کنیم طبق اخلاق اسلامی سعی میکنیم اطلاعات وی تا حد امکان مخفی بماند و آبرویش حفظ شود اگر نتیجه نداد دو اقدام عمده صورت می پذیرد: اولا اطلاعات کامل وی به عنوان کسی که مردم را به فساد دعوت می کند منتشر شده و ثانیا کانالهای وی از دسترس خارج می شود همانطور که تا کنون بیش از ۵۰ کانال پر بازدید غیر اخلاقی در این چند هفته از دسترس خارج شد (آخرین نمونه کانال عسلی با بیش از ۲۵۰ هزار فالوور). طبیعتا حق شکایت به مراجع ذی صلاح و ارائه مستندات برای محاکمه ی این افراد توسط این جبهه محفوظ است. نمونه ای از فعالیت ها شناسایی مفسدین تلگرام درکرمان شناسايي مشخصات و اطلاعات كامل عوامل گرداننده چندين كانال مستهجن در تلگرام توسط دلاوران جبهه مقابله با فساد در فضاي مجازي استان كرمان.در گام اول بخشي از نام و شماره حساب بانكي يكي از گردانندگان افشا مي گردد. در صورتي كه بعد از يك هفته كانال ها تعطيل نشود مرحله بعدي اقدام صورت خواهد گرفت. محمد ف.......ي شماره كارت بانكي ۰۸۳۲-****-۳۳۷۹-**۶۱ شناسایی اپلیکیشن های غیر مجاز در کافه بازار تعداد زيادي اپليكيشن غير مجاز و خارج از عرف و اخلاق در اپ استور كافه بازار شناسايي شده است كه نيروهاي خودجوش و مردمي پيوسته به جبهه مقابله با فساد در فضاي مجازي در حال تذكر به ارائه دهندگان و مسئولين كافه بازار ميباشند.اميدواريم در همين مرحله نسبت به حذف و اصلاح اقدام نمايند تا احتياجي به اقدامات بعدي نباشد. شناسایی کانال غیر اخلاقی خندوانه ادمين کانال غير اخلاقي خندونه! شامل تصاوير غير اخلاقي! که براي فعاليت راحت تر کانال را خصوصي کرده است و بيش از ۶٠ هزار عضو دارد. از آنجايي که با جستجوي نام کانال نمي توانيد به آن برسيد نام آورده ايم.نام مدير نگين (مستعار است)نام اصلي ( مهدي ا...ي) شماره کارت (۶۰۳۷……..۷۲۲۴۴) از روي شماره ي کارت بانکي کل اطلاعات اين افراد قابل دستيابي است. نحوه همکاری با جبهه مردمی مقابله با فساد در فضای مجازی جبهه مقابله با فساد در فضاي مجازي از عموم هموطنان عزيز كه مايلند به نحوي با اين جبهه همكاري نموده ( شناسايي،گزارش،از دسترس خارج نمودن و...صفحات در شبكه هاي اجتماعي،،سايتها،اپليكيشن ها و بازي هاي مستهجن و مفسده انگيز) و گامي در جهت سالم نمودن فضاي مجازي جهت امنيت رواني و اخلاقي فرزندان اين سرزمين بردارند دعوت به همكاري مي نمايد. لطفا با @antifesad_admin تماس بگيريد. انتهای پیام/

رفیق بازی "فائزه"با بهائیان و سکوت "آیت الله"/ چرا آقای‌هاشمی هشدارهای‌خودش‌را هم جدی‌نمی‌گیرد؟!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، سعید ساداتی: «زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائی‌ها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاح‌طلبان و کسانی آشنا شده که برای باورهایشان مبارزه می‌کنند. در ایران آزادی‌ها بیش از پیش پس رفته‌اند.» نه اشتباه نکنید؛ جمله بالا اظهارات یک عضو گروهک سازمان منافین یا یکی از اعضای مجاهدین خلق یا یک بهائی مشهور نیست، این جملات را فرزند کسی در گفت و گو با روزنامه فیگارو فرانسه گفته است که خود را از پیشگامان انقلاب اسلامی می داند! فائزه هاشمی رفسنجانی دختر "آیت الله"، که پس از آزادی از زندان جمله معروف بالا را در مصاحبه با یک نشریه خارجی گفته بود، طی چند روز گذشته بازهم خبرساز شد و این بار به دیدار فریبا کمال‌آبادی، از رهبران زندانی جامعه بهایی که به تازگی به مرخصی آمده است، رفت. فریبا کمال آبادی کیست؟! فریبا کمال‌آبادی یکی از ۷ عضو شورای رهبری بهاییان در ایران است. اعضای این شورا که نام خود را یاران ایران نامیده‌اند و امورات بهاییان در ایران را در دست گرفته‌اند عبارتند از: فریبا کمال‌آبادی، جمال‌الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت. بهروز توکلی ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ در مشهد دستگیر شد. ۲ ماه پس از دستگیری توکلی و مشخص شدن ماهیت اصلی شورای رهبری بهائیت در ایران (یاران ایران) ۶ عضو دیگر این شورا نیز در تهران دستگیر و محاکمه شدند. براساس اطلاعات منتشر شده، ارتباط این رهبران بهایی با سرویس‌های امنیتی خارج از ایران برای محاکم قضایی کشور کاملا ثابت شده است. به‌گونه‌ای که ارتباطات گسترده این ۷ نفر با رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از اتهامات این افراد بوده است. اتهامات این افراد عبارت بوده است از: «جاسوسی»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «راه‌اندازی و گسترش تشکیلات غیرقانونی»، «همکاری با رژیم غاصب و اشغالگر قدس»، «مشارکت در جمع‌آوری اسناد طبقه‌بندی شده و ارائه آن به بیگانگان با هدف بر هم زدن امنیت کشور»، «تبانی و اجماع با هدف بر هم زدن امنیت کشور»، «تبانی و اجماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی ایران»، «مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی ایران» و «افساد فی‌الارض» که البته اتهام جاسوسی برای آنها اثبات شد و در نهایت دادگاه، این افراد را به حبس محکوم کرد. بر اساس حکم دادگاه، فریبا کمال‌آبادی به ۲۰ سال زندان محکوم شد. البته جاسوسی بهاییان برای اسرائیل موضوع جدیدی نیست. موقعیت «بیت‌العدل» یعنی تشکیلات راهبری بهاییان دنیا در حیفا در واقع ماهیت واقعی فرقه بهائیت را نشان داده است. در نهایت نه‌تنها در ایران بلکه تشکیلات بهائیت در سراسر دنیا به عنوان تشکیلاتی در اختیار رژیم صهیونیستی شناخته می‌شود. در ایران نیز بارها جداشدگان از فرقه بهائیت درباره جاسوسی بهاییان برای رژیم صهیونیستی اظهارنظر کرده‌اند. جمع‌آوری اطلاعات در حوزه‌های مختلف و انتقال این اطلاعات به بیت‌العدل در حیفا یک تکلیف برای رهبران بهاییان در ایران است و از آن سو انتقال این اطلاعات به رژیم صهیونیستی از طریق بیت‌العدل نیز رویه ثابت در تعامل بهاییان با رژیم صهیونیستی است. براساس گزارشات به‌دست آمده، دستگیری ۷ عضو شورای رهبری بهاییان در ایران نیز در همین راستا بوده است و نهادهای امنیتی، اطلاعات مهمی درباره ارتباط ۷ عضو شورای رهبری بهاییان در ایران با رژیم صهیونیستی در اختیار دارند. البته پس از دستگیری توکلی در مشهد، روند دستگیری و محاکمه ۶ عضو دیگر این تشکیلات تسهیل شد. (۱) فرزند ارشد بهاءالله میزبان فائزه! در بخشی از تصویری که از این دیدار در شبکه های مجازی منتشر شده، عکسی بر روی دیوار از «عباس افندی» فرزند ارشد بهاءالله بنیانگذار بهاییت که به نام عبدالبهاء شناخته می‌شود و سومین شخصیت محوری بهاییت است، دیده می‌شود. فائزه هاشمی: خودِ جمهوری اسلامی باعث شد من با "فریبا" رفیق شوم! فائزه هاشمی پس از دیدار با یکی از رهبران بهائیت در ایران، در اظهاراتی عجیب با سایت ضدانقلاب ایران وایر می گوید: «رفتن من به زندان باعث شد با یکسری افراد در آنجا همبند شوم و آنها را از نزدیک بشناسم. ارتباط من با فریبا یا دیگران ارتباط دوستانه‌ای است که در زندان به وجود آمده و خود جمهوری اسلامی باعث به‌وجود آمدن این ارتباط شده و نگاه من به این موضوع نگاه حقوق بشری است که آنها هم باید مثل شهروندان دیگر، از حقوق اولیه شهروندی برخوردار باشند که متاسفانه از کمترین حقوق برخوردار نیستند. نگاه من به موضوع بهایی‌ها موضوع حقوق‌بشر است و اینکه حالا من مسلمانم و آنها بهایی هستند یا اینکه اصلا کدام دین خوب است و کدام دین بد است، این بحث‌ها نیست. موضوع حقوق بشر است و اینکه به هرحال یکسری اقشار در جامعه ما متاسفانه از حقوق اولیه‌شان برخوردار نیستند، از جمله بهایی‌ها و این خوب نیست. اسلام هم با این تبعیض موافق نیست. ما احادیث و آیات فراوانی در این‌باره داریم. توصیه حضرت علی(ع) به مالک اشتر را داریم که می‌گوید حقوق آنهایی که در دین با تو مشترک نیستند هم باید رعایت شود. این رفتار، رفتار اسلامی نیست که متاسفانه ما در جمهوری اسلامی شاهد آن هستیم.» (۲) بهائیان از نگاه آقای هاشمی رفسنجانی آقای هاشمی رفسنجانی درباره بهائیان گفته است: «تکیه مخالفت ها بیشتر اولا" روی فساد اینها بود. نمونه های زیادی از فساد داشتیم. همیشه می گفتیم. یکی تکیه مان روی وابستگی اینها و خارج و انگلیس و امریکا بود این جزو حرفهای مهم ما بود و در درجه اول اینها بود بحث های اصلی. عدم حسن نیت اینکه افشاگری بکنند در این کارهایی که می کنند اینها را جدی نیستند. دروغ می گویند شبیه سازی امثال این حرفها هم چیزهای اضافه بود. ولی اساس همان فساد و وابستگی شان بود که و ضد دینی . یکی از عناصر اصلی مبارزه ما بود که اینها با دین مخالفند که ما بیشتر روی این تکیه می کردیم.» (۳) آقای هاشمی؛ ریشه انحراف در خانه خودِ شماست! هاشمی رفسنجانی در حالی حدود ۲۰ سال قبل بهائیت را وابسته به انگلیسی ها و جاسوس می دانست و از فساد آنها فریاد بر می آورد که امروز دخترش با یکی از سران آنها قرار ملاقات می گذارد و به دوستی با او افتخار می کند. هشداری که خودِ هاشمی هم آنرا جدی نگرفته است وی در سخنرانی سال ۱۳۶۲ در جمع فرماندهان و مسوولان دایره سیاسی و عقیدتی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران درباره احتمال خیانت به انقلاب از سوی هر کس حتی روحانیون سرشناس، گفته بود: «... ما در روحانیت خودمان هم چنین اعتمادی نداریم. روحانیون سرشناس ما هم ممکن است چنین خیانتی بکنند که دیدید از این‌ها هست تا چه رسد به اقشار دیگری که از مرکز این انقلاب فاصله دارند. بنابر این یک چیز قابل قبولی برای ملت ماست که از هر جناحی از دانشگاهی و از اداری و از سیاسی از اقتصادی و از نظامی از هر جا عناصری باشند که با انقلاب سازگار نباشند...» (۴) اما امروز دخترش با بهائیان به دیدار و مهمانی و مذاکره می نشیند و آیت الله همچنان سکوت می کند! یادآور می‌شود فائزه هاشمی از بهایی‌ها و مجاهدینی‌ها و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده و گفته بود: در میان هم‌بندی‌ها و دوستانم، بهایی‌ها، تعدادی از سازمان مجاهدین و... چند نفر لائیک و چپ بودند ... بابا در ملاقات‌ گله‌های آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی‌گویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهائی‌ها دارم. (۵) منابع: (۱) روزنامه وطن امروز/ ۲۵ اردیبهشت ۹۵ (۲) سایت ضدانقلاب ایران وایر/ شنبه ۱۴ مه ۲۰۱۶ (۳) گفت و گو با ستاد ۱۵ خرداد راجع به خاطرات قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲/ دوم خرداد ۷۵ (۴) کتاب سخنرانی‌های هاشمی رفسنجانی، سال ۱۳۶۲، صفحه ۹۴ (۵) مصاحبه با روزنامه زنجیره‌ای بهار/ ۲۰ فروردین ۹۲
Viewing all 8073 articles
Browse latest View live