Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - آخرين عناوين سیاسی :: rss_full_edition
Viewing all 8073 articles
Browse latest View live

بدقولی های غربی ها از اول مذاکرات تا به حال در دولت یازدهم / آقای روحانی دل به مردم ببندید برجام در دست مردم است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، نگاهی به تاریخ مذاکرات غربی ها با شرقی ها شواهد محکمی از این سوتفاهمات جدی در تلقی دو طرف از مذاکره را آشکار می سازد. غربی ها منظورشان از مذاکره، تحمیل خواسته هایشان بدون خشونت و خون ریزی است و تاریخ نشان نخواهد داد که غرب به کشوری که قدرتش را ندارد که حقی را مالک باشد حقی را محترم شمارد. اشتباه نکنیم، اگر غرب چانه زد، از مواضعی عقب تر برگشت، دلیل اتخاذ آن مواضع فزونی، معامله بود و هست. مذاکرات اسرائیل با فلسطین را تک به تک مطالعه کنیم. سپس مذاکرات غرب با لیبی، ... نهایتا هسته ای و ژنو. مفهوم مذاکره برای غرب و برای ایران از جنس همان تفاوت های فرهنگی عمیق است. اگر نگاهی بندازیم به مذاکرات هسته ای میبینیم که ما از غرب چیزی می خواهیم که واقعا از طبیعتش برنمی آید. خلف وعده هایی که غربی ها انجام دادند در شرکت ایرباس و اجرایی شدن سوئیفت مشهود است. بر اساس یکی از بندهای برجام، اﯾﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه آمریکا ﻣﺘﻌﻬﺪ به ﺻﺎدرات، ﻓﺮوش، اﺟﺎره ﯾﺎ اﻧﺘﻘﺎل ﻫﻮاﭘﯿﻤﺎی ﻣﺴﺎﻓﺮﺑﺮی ﺗﺠﺎری اﻧﺤﺼﺎرا ﺑﺎ ﮐﺎرﺑﺮی ﻏﯿﺮﻧﻈﺎﻣﯽ به ایران می‌شود. همچنین آمریکا متعهد به ﺻﺎدرات، ﻓﺮوش، اﺟﺎره ﯾﺎ اﻧﺘﻘﺎل ﻗﻄﻌﺎت ﯾﺪﮐﯽ و ﻗﻄﻌﺎت ﻋﻤﺪه ﺑﺮای هواپیمای ﻣﺴﺎﻓﺮﺑﺮی ﺗﺠﺎری ﺑﻪ اﯾﺮان و اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت ﺗﺒﻌﯽ، از ﺟﻤﻠﻪ ﺿﻤﺎﻧﺖ، ﻧﮕﻬﺪاری، و ﺧﺪﻣﺎت ﺗﻌﻤﯿﺮ و ﺑﺎزﺑﯿﻨﯽ‌ﻫﺎی اﯾﻤﻨﯽ ﺑﺮای ﮐﻠﯿﻪ ﻣﻮارد ﻣﺬﮐﻮر خواهد شد. چنان که پیداست با اجرای توافق ایران و ۱+۵ نباید هیچ منعی برای استفاده ایران از صنعت هواپیمایی بین‌المللی وجود داشته باشد، ولی ترس شرکت‌های غربی از احتمال ادامه یافتن تحریم‌ها از سوی آمریکا چه معنایی به جز کارشکنی این کشور در مسیر اجرای برجام دارد؟ البته تنها شرکت ایرباس نیست که پس از اجرای برجام از سنگ‌اندازی‌های آمریکا و مشکلات پیش‌رو برای انعقاد قرارداد با ایران شکایت می‌کند. پیش از این یک روزنامه انگلیسی هم گزارش داده بود باقی‌ماندن زیرساخت تحریم‌ها و استمرار تحریم‌های اولیه موجب شده است که بانک‌های اروپایی از برقراری روابط تجاری با ایران امتناع کنند. اما داستان وعده‌های پیش از برجام و خلف وعده‌های پسابرجام تمامی‌ ندارد. در حالی که بر اساس «آخرین وعده» رئیس کل بانک مرکزی قرار بود بهمن ۱۳۹۴ سامانه سوئیفت راه‌اندازی شود، مدیر امور بین‌الملل منابع بانک صنعت و معدن خبرداد که این بانک هنوز پیغامی از ناحیه سوئیفت دریافت نکرده است. اما یک روز پس از ادعای سیف رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر حل مشکل سوئیفت، مدیران چند بانک اعلام کردند این مشکل هنوز برطرف نشده است. حواشی ضد و نقیض پیرامون لغو تحریم سوئیفت اهمیت بالایی دارد چرا که لغو این تحریم از اهداف اصلی مذاکرات هسته‌ای بین ایران و گروه ۵+۱ به ویژه در دو سال و نیم گذشته بوده است و ارزش بسیار بالاتری از لغو تحریم فروش نفت دارد، زیرا اگر سامانه مبادلات مالی بانکی برای بانک‌های کشور وصل نشود عملا هیچ نقل و انتقال پولی بین ایران و سایر کشورها انجام نخواهد شد. مردان دولت سعی می‌کنند مردم را نسبت به دوران بعد از توافق و برداشته شدن تحریم ها امیدوار کنند. اما مردم دیگر واقف شدند که تحریم ها ادامه دارند و غربی ها به خلف وعده هایشان ادامه خواهند داد. آقای روحانی خیلی امیدوار بودند و دوست داشتند که اجرایی شدن برجام قبل از انتخابات مجلس باشد مردم ایران شاهد برداشته شدن تحریم‌ها باشند روحانی امیدوار بود تا اجرایی شدن برجام بر نتایج انتخابات تأثیر می گذارد! آیا آقای روحانی خبر از بدقولی های غربی ها ندارد؟! روحانی در زمانی که بیش از دو سال است از کسوت ریاست جمهوری اش می گذرد، وعده های حل شدن مشکلات اقتصادی مردم را در گرو موفقیت مذاکرات هسته ای و برداشته شدن تحریم ها داده است و اکنون به زعم خود مذاکرات موفق شده است و دستور برداشته شدن تحریم ها نیز صادر شده است. از ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۴ آمریکا و اتحادیه اروپا دستور تعلیق تحریم ها علیه کشورمان را صادر کردند تا مسیر جدیدی از مذاکرات هسته ای بر روی کشورمان باز شود، هرچند اجرایی شدن آن منوط به انجام مراحل بعدی توافق است، اما فرجام دقیق برجام هنوز هم که هنوز است در هاله ای از ابهام قرار دارد و تصویب حاشیه دار این توافق در مجلس شورای اسلامی نیز هنوز بر سر زبان هاست. متاسفانه دولت در خصوص توسعه درون زا و یا به تعبیر خودمان اقتصاد مقاومتی موفق نبوده و ما این موضوع را در نامه وزرای اقتصادی رییس جمهور دیدیم! رهبری قبل از مذاکرات هم فرموده بودند که مذاکرات صورت بگیرد، ولی از همان ابتدا به این امر اشاره کردند که این‌ها قابل اعتماد نیستند و از قبل مشخص بود که ممکن است بدقولی‌هایی صورت گیرد. برخلاف آقای روحانی که از ابتدا به مذاکرات خوش بین بودند، برای آنها که نظام بین الملل را و آمریکا را خوب می شناختند، سرنوشت امروز توافق هسته ای مثل روز روشن بود؛ به مذاکرات خوش بین نبودند. به هر صورت برجام تمام شد. صنعت هسته ای کشور سال ها بلکه دهه ها به عقب رانده و محدود شد. اما باور قلبی ما این است که اگر دولتمردان حاضر و همه نخبگان فکری و ابزاری که آن را در این جهت هدایت و حمایت کردند، از این فاجعه پند گرفته باشند، از ملت عذرخواهی کنند و به جای ول خرجی پا پول قرضی در فرنگ، به فکر سامان دادن اوضاع داخل و مقاوم سازی اقتصاد برای ناامید کردن دشمن باشند، می توان گفت این هزینه گزاف و این تجربه، ارزشش را داشته است. منبع : پایگاه خبری حامیان ولایت

کم کاری مسولین علت مبارزه خودجوش مردم با مفاسد فضای مجازی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، کسانی که به سن قانونی و بلوغ نرسیده اند فضای مجازی مستهجن می تواند تأثیر بسیار زیادی را در انحراف افکار و کشاندن آنها به سوی آسیب های اجتماعی داشته باشد و هیچ خانواده ای راضی به انحراف فرزند خود نیست همواره پیشرفت تکنولوژی برای جامعه همانند یک شمشیر دو لبه بوده که گاهی باعث تسهیل در امور روزانه می شود و گاهی باعث تخریب. در دهه اخیر فضای مجازی و اینترنت به صورت چشمگیری پیشرفت کرده و همه گیر شده است. متاسفانه افزایش کاربران فضای مجازی باعث به و جود آمدن بستری شده است تا افراد سود جو و همچنین مخلان آسایش خانواده به راحتی بتوانند نیات شوم خود را عملی سازند و تا جایی که می توانند شخصی را از گزند خود بی نصیب نگذارند. با توجه به اینکه در حال حاضر تب شبکه های اجتماعی همانند تلگرام و اینستاگرام بسیار داغ است مسولین نباید از این دو شبکه غافل شوند که متاسفانه این اتفاق افتاده است و به نظر می رسد مسولین نظارت بر این شبکه ها را روی دوش خانواده ها گذاشته اند. در این دوره که بی توجهی مسوولین نسبت به امنیت اخلاقی شبکه های اجتماعی به شدت نمایان است جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی تشکیل شده است که به حق، کمبود آن بسیار احساس می شد. تشکیل جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی نشان از کم کاری مسولین و احساس خطر کردن مردم در قبال شبکه های مجازی مستهجن دارد. در همین رابطه عبد الرضا عزیزی نماینده مجلس نهم و رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس اظهار داشت: در تمامی کشورها فضای مجازی را مدیریت می کنند، برای مثال در چین، گوگل و تلگرام وجود ندارد زیرا چین از گوگل درخواست کرده است که مطابق فرهنگ چین در آن کشور خدمات ارائه کند و به دلیل مخالفت گوگل، در چین گوگل وجود ندارد. در جامعه ما هم باید فضای مجازی مدیریت شود، قطعاً با مدیریت فضای مجازی خانواده ها خیلی استقبال خواهند کرد. عزیزی افزود: کسانی که به سن قانونی و بلوغ نرسیده اند فضای مجازی مستهجن می تواند تأثیر بسیار زیادی را در انحراف افکار و کشاندن آنها به سوی آسیب های اجتماعی داشته باشد و هیچ خانواده ای راضی به انحراف فرزند خود نیست ضمن اینکه در دوران کنونی و با توجه به پیشرفت وسایل ارتباطی، خانواده ها نمی توانند فرزندان خود را مجبور سازند که سمت اینترنت نروند و یا موبایل را از آنها دریغ کنند. نماینده مجلس نهم خاطر نشان کرد: مقام معظم رهبری برای مدیریت فضای مجازی حکم دادند و قطعاً مسئولین هم تلاش می کنند و اینکه مردم در کنار مسولین تلاش به پاکسازی شبکه های اجتماعی کنند امری قابل قبول و بسیار سودمندی است. رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در پایان افزود: تشکیل جبهه مردمی مبارزه با مفاسد فضای مجازی باعث می شود مسئولین به خودشان بیایند و حساسیت و دقت و مدیریت بیشتری در کنترل و مدیریت فضای مجازی داشته باشند و بسیار خوب است که مردم حساس شوند و به مسئولین ذیربط گوشزد کنند که بیشتر دقت نمایند. منبع : پایگاه تحلیلی 598

جنایت های بزرگ از گوشی های کوچک شروع می شود/ خلا فعالیت نهادهای حاکمیتی و اقدام و عمل مردمی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، اتفاق اخیری که در شهرستان ورامین رخ داد و نوجوانی ۱۷ساله دختر ۵ساله ای را قربانی کرد، شوک تکان دهنده ای از تاثیرات شبکه های مستهجن در فضای اینترنت بود. رواج فساد در شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی موجب شده است تا جمعیت زیادی از کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی میانسالان با اسیب هایی مواجه شوند که کمتر کسی تا سالیان قبل حتی آنها را پیش بینی نیز نمی کرد. پس از حادثه اخیر ورامین دادستان انقلاب ورامین با بیان اعترافات قاتل ستایش اعلام کرد بر اساس اعترافات قاتل ستایش، این شخص در صبح روز حادثه به وسیله گوشی همراهش در حالی که در مدرسه بوده به مشاهده کلیپ‌های مستهجن مبادرت کرده است و این در حالی است که جنایت بعدازظهر همان روز به وقوع پیوست. اعترافات ساده اما تکان دهنده قاتل ستایش، نشان می دهد که این شبکه ها و این گوشی های کوچک تا چه حد می توانند موجب جنایت های بزرگ شود. به نظر می رسد لزوم کار تشکیلاتی و جبهه ای در مقابله با فسادهای شبکه های مجازی ضروری به نظر می رسد. اگرچه دستگاههای حاکمیتی موظف اند با شبکه های مستهجن مقابله رسمی داشته باشند اما وزارت ارتباطلات به عنوان متولی این امر، تا کنون اقدام موثری صورت نداده است. در خلا فعالیت موثر وزارت ارشاد و وزارت ارتباطات لزوم برقراری یک جبهه ی فرهنگی که مستمرا با شبکه های غیر اخلاقی برخورد و مواجهه داشته باشد، ضروری به نظر می رسد. با توجه به اینکه عمده فعالیت های فساد الود در فضای مجازی از سوی تعداد کمی از مروجین فساد صورت می گیرد به نظر می رسد برخوردهای جبهه ای می تواند انها را به زانو دراورد. بر اساس اطلاعاتی که یکی از کانال های تلگرامی مقابله با فسد منتشر کرده است، با توجه به اطلاعاتی که بدست آمده است ۸۰ درصد محتوای غیر اخلاقی فضای تلگرام توسط عده ای کمتر از ۱۰۰۰ نفر (سرشاخه های اصلی) تولید می شود و برای اولین بار از سایت های غیر اخلاقی وارد فضای تلگرام فارسی می شود و سپس در کانالهای بسیاری که این افراد راه انداخته اند به صورت انبوه منتشر می شود. سرشاخه ها اغلب با هدف کسب درآمد، جوانان و نوجوانان ایران عزیز ما را معتاد محتوای شهوت انگیز خود می کنند و در ازای تعداد فالوور بالاتر در کانالهای متعددشان از محل تبلیغات و فروش کانال درآمدهای کلان بدست می آورند. (برخی به صورت روزانه بالای ۱ میلیون تومان از این روش درآمد دارند). از این منظر بسیاری از محتواهای غیر اخلاقی را می توان سازماندهی شده نامید. بسیاری از شبکه های جاسوسی و امنیتی حتی برای فساد در فضای مجازی پول خرج می کنند. اغلب افرادی که پس از این حلقه وارد چرخه ی این محتوای غیر اخلاقی می شوند فریب خورده اند. اصلی ترین عاملی که باعث شده است این سرشاخه ها به صورت آزادانه فعالیت کنند عدم احساس نا امنی در این فضاست آنها آن چنان این فضا را برای خود امن دیده اند که ابایی از فعالیتهای تجاری ندارند. از این جهت برخورد جبهه ای برای مقابله با فساد ضروری است. در همین راستا جبهه مردمی مقابله با فساد در فضای مجازی وارد فضای تلگرام شده است. در کانال تلگرامی جبهه مردم یمبارزه با فساد در فضای مجازی در مورد ۵۰۰۰ شماره تلفن آمده است: با توجه به مراحل امر به معروف و نهی از منکر فعلا با پوشاندن چند شماره منتشر شده است. با ما همراه باشید در آینده در صورت ادامه روند تمامی اطلاعات این افراد را منتشر خواهیم کرد تا بدانند که شبکه های اجتماعی بستری امن برای فعالیت های غیر اخلاقی نیست.هرچند که این ۵۰۰۰ شماره تلفن همراه به معنی ۵۰۰۰ نفر نیست و خیلی از این افراد با چندین شماره و نام کاربری در شبکه اجتماعی اینستاگرام مشغول فعالیت هستند بنابراین تعداد واقعی این افراد تقریبا کمتر از ۳۰۰۰ نفر است.این جبهه مردمی ظاهرا درصدد ورود گسترده به فضای شبکه پیام رسان تلگرام و اجرای عملیات هایی نظیر اینستاگرام در این شبکه در کل کشور می باشد. به این سبک که جریان های استانی که به این جبهه پیوسته اند در کل کشور به رصد دقیق تلگرام مشغول هستند و کانال های با محتوای نامناسب را شناسایی و مراحل برخورد مردمی را طی خواهند کرد. در روزهایی که شبکه های اجتماعی به معضل اصلی خانواده های ایرانی تبدیل شده است و غفلت نهادهای حاکمیتی چون ارشاد و وزارت ارتباطات به وضح معلوم است باز هم باید از دل مردم افرادی پیدا شوند و جبهه ای برای مقابله با این فساد صورت دهند.منبع : سراج 24

ماه عسل تمام شد !

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، «غلامعباس توسلی » در یادداشت دیروزش درروزنامه آرمان دولت روحانی را رسما تهدید کرده است به اینکه در صورت تداوم سیاست های غلط و ناکارآمد اقتصادی فعلی، مجلس آینده برای حفظ استقلال خود ساکت نمی نشیند و وزرای دولت را استیضاح می کند . این خبریا بهتر بگویم تهدید رسمی دولت، بسیار مهم تر از آن است که بتوان از کنارش به سادگی گذشت. چراکه حقیقت نهفته در آن «نگرانی اصلاح طلبان » از قماری است که به واسطه دولت روحانی در مدیریت کشور درحال انجام است و می تواند اصلاح طلبان و دولت ، هر دو را به زمین بزند ازین رو اصلاح طلبان را برآن داشته است که آرام آرام گره از سر زلف یار دیروز بگشایند.نشانه مبرهن این تغییر تاکتیک اینست که از آغاز امسال شیب انتقادی اصلاح طلبان نسبت به دولت بسیار بالا رفته است چراکه اگر تادیروز فقط منتقد سیاست های دولت بودند امروز به دنبال جدا کردن سفره خود هستند ، در مقام منتقد دولت خیلی صریح تر از دیروز سخن می گویند و حتی در مورد اخیر خط و نشان می کشند . نقد مشخص آن ها به دولت در سه حوزه است: - مدیران اقتصادی دولت ناکارآمد و فرسوده اند. - انسجامی در سیاست های اقتصادی دولت وجود ندارد. - هیچ نشانه روشنی که بتواند تولید سرمایه اجتماعی کند در دولت وجود ندارد. این ها را محمد رضا تاجیک ،سعید حجاریان،عباس عبدی،صادق زیباکلام و بسیاری دیگر از گویندگان و نویسندگان اصلاح طلب چندین بار درطول دو سه ماه اخیر گفته اند. مصاحبه دیروز رییس دانا به عنوان یک چهره ملی –مذهبی هم نشان می دهد بحران دولت در سطح الیت سیاسی بسیار جدی شده است. روح کلام او این است که دولت شرایط بسیار بدی در حال و آینده نزدیک دارد. عباس عبدی هم معتقد است دولت اگر تاکنون فقط در سطوح اجتماعی دچار تزلزل پایگاه بود این مساله اکنون به دایره الیت سیاسی تسری یافته است چرا که دولت نتوانسته است فضای ذهنی نخبگان را بسازدو عدم تجهیز نخبگان قطعا به ضرر دولت تمام خواهد شد. ❎با این اوصاف چند نکته قابل پیش بینی است: -- نگرانی اصلاح طلبان آنقدر است که برای نباختن در قمارسال ۹۶ دولت به دنبال آنند که به ریاست مجلس موجود خیلی جدی تر فکر کنند تا حداقل یک جایگاه حاکمیتی را برای خود تثبیت کنند. --امسال سال باج گیری اصلاح طلبان از دولت خواهد بود و این یعنی ماه عسل زوج اعتدال- اصلاحات رو به پایان است. اولین نشانه این باج گیری در اصرار به تعویض تیم اقتصادی دولت و معرفی وزرای اصلاح طلب به مجلس آینده بروز خواهد کرد. -- مجلس آینده بسیار پر تنش خواهد بود و این تنش میان اصلاح طلبان و هواداران دولت ، رنگ جدیدی به کنش های سیاسی سال جاری و سال بعد خواهد داد. -- هاشمی رفسنجانی برای حفظ مرجعیت سیاسی خود در میان این دو طیف تکاپوی جدیدی را آغاز خواهد کرد که عمده آن تلاش برای سهم دهی معقول به اصلاح طلبان در دولت و یارگیری و توجیه در سطح نخبگان اصلاح طلب با هدف کاهش فشار به دولت است. مهم ترین نکته راهبردی این نوشتاراما هشداری است از سر شفقت به اصولگرایانی که بنا به سیاست ،مصلحت یا اضطرار با دولت نرد عشق درانداخته اند . اینکه اصلاح طلبان بسی عاقلانه و با کیاست در حال جداکردن حساب خود از دولت ورشکسته هستند نشانه ای است از آینده نگریی که عموما اصولگرایان از آن بی بهره اند. ازین رو شرط عقل آنست که کمی بیشتر جانب احتیاط را رعایت کنند . انتهای پیام/

جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی باید امر به معروف و نهی از منکر را در این فضا ترویج دهد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، روح الله عباسپور، نماینده مردم بوئین زهرا و آوج در مجلس شورای اسلامی در خصوص وجود فرصت فضای مجازی، گفت: همانگونه که فضای مجازی می تواند به عنوان یک تهدید مطرح شود، همچنین این فضا می تواند به عنوان یک فرصت در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی تلقی شود. سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی با اشاره به تهدیدات فضای مجازی که خانواده ها را هدف گرفته است، اظهار داشت: این فضا همچنین می تواند در تخریب فضای گرم خانواده ها، تاثیر گذار باشد علاوه بر این به همین تناسب می تواند از این فضا استفاده کرد و در جهت حفظ ارزش های دینی - اسلامی و تحکیم بنیاد خانواده ها مثمر ثمر باشد. عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی، در ادامه خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه برخی از افراد در جهت سو از این فضا استفاده می کنند و حرکت های منفی در این فضا دارند، استفاده از این ابزار در جهت صحیح توسط متدینین و بچه مذهبی ها از الزمات و ضروریات محسوب می شود. وی با تاکید بر لزوم حضور متدینین در فضای مجازی در جهت مقابله با فساد، تصریح کرد: افراد مذهبی باید این فضا را به فضایی ارزشی در جهت ارشاد و هدایت مردم در راستای حفظ حاکمیت دینی و اعتقادی تبدیل کنند. آن ها همچنین باید از آسیب رساندن افراد مخرب در این فضا به جوانان جلوگیری نمایند. عباسپور با یادآوری سخنان مقام معظم رهبری در این عرصه، اظهار داشت: این در حالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی این مطلب را در بین روحانیون و علما تاکید کردند و این حرکت خودش می تواند یک جهاد باشد یعنی امروز که فضای مجازی به عنوان تهدید محسوب می شود ما باید در این زمینه شرایط دفاعی خوبی در مقابل هجمه های فرهنگی ، اجتماعی و جنگ نرم دشمن داشته باشیم. نماینده مردم بوئین زهرا و آوج در مجلس شورای اسلامی، افزود: در نتیجه اینجا ضرورت حضور جوانان انقلابی، حزب اللهی و متدین در فضای مجازی در جهت سالم سازی و جلوگیری از اشاعه تهاجم فرهنگی دشمن و تخریب فضای فرهنگی جامعه، بیش از گذشته احساس می شود. وی با بیان اینکه این آسیب ها می تواند برای جامعه مخرب باشد، گفت: همانطور که استحضار دارید اگر از این آسیب ها جلوگیری نشود و با آن ها مقابله نشود، می تواند آسیب های جدی به جامعه وارد کند. وی با تاکید بر لزوم امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی، اظهار داشت: جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی باید امر به معروف و نهی از منکر را در این فضا ترویج دهد. ما در فضای مجازی نیز باید از امر به معروف و نهی از منکر استفاده کنیم و هر گام مثبتی که می توانیم را باید در راستای سالم سازی فضای مجازی و مقابله با اشاعه دهندگان منکر انجام داد.منبع : شما نیوز

دم خروس دانشگاه آزاد و بنیاد باران در تشکیل یک اتحادیه دانشجویی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، از نکات جالب توجه در جلسه آغازین این نشست و البته در حضور محمدرضا عارف سخنان و مطالبات دانشجویان بود که عمدتاً در قالب متن منتشر شده از این جلسه رسانه ای گردید؛ و تنها دو مطالبه جمع حاضر به دلایلی رسانه ای نگردید و آن هم پیگیری رفع حصر سران فتنه- که حاکی از مطالبات عقیدتی است- به همراه مطالبه شغل از سوی حاضران برای خود - که حاکی از مطالبات صنفی است- می باشد که در نوع خود جالب توجه بود. این دانشجویان همچنین شامگاه پنج شنبه ۲۳ اردیبهشت ماه با حضور در حسینیه جماران با سیدحسن خمینی نیز دیدار کردند که در تصاویر منتشر شده از این جلسه نکته جالب توجهی به چشم خورد و آن هم حضور افرادی همچون حامد خوانساری از دبیرخانه تشکل های دانشجویی دانشگاه آزاد! و جواد امام- که مسئول دفتر خاتمی در بنیاد باران می باشد- بود که به خوبی حکایت از دلایل افزایش جمعیت حاضران نشست و همچنین پشت پرده های نشست مذکور از قبیل مسائل مالی و برنامه ریزی دارد. این دانشجویان همچنین عصر روز شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه با اکبر هاشمی رفسنجانی نیز دیدار داشتند که باز هم موجب شد تا تعجب کسانی که نسبت به به حاضران در جلسه حداقلی از شناخت را داشتند بیشتر شود و آن هم حضور مجدد حامد خوانساری به همراه سیدمحمد محسنی راد در این جلسه می باشد. دو فردی که چند وقت پیش با وساطت حسین مرعشی به هاشمی و دستور مستقیم وی به رئیس دانشگاه آزاد در این دانشگاه پست گرفتند (برای مطالعه بیشتر به ایـــنـــجـــا مراجعه کنید.) حالا همین دو نفر به عنوان اعضای حاضر در نشستی که مدعی تشکیل یک اتحادیه دانشجویی است به صورت کاملاً اتفاقی به دیدار هاشمی رفسنجانی آمده اند! و قرار است اتحادیه ای کاملاً دانشجویی را تأسیس کنند. البته اگر افرادی همچون جواد امام، حامد خوانساری صرفاً در دیدارهای رسمی این تشکل ها با سیدحسن خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی حضور می یافتند شاید می شد حدس زد که افراد مذکور از طرف میزبانان این جلسات حضور یافته اند. اما وقتی به تصاویر جلسات و کارگاه های داخلی نشست نگاهی بیندازیم مشاهده می شود که اتفاقاً همین افراد از حاضران در جلسات بحث و گفتگوی خصوصی نشستی هستند که قرار است از درونش اتحادیه ای دانشجویی تشکیل شود. در طول این نشست سه روزه که غالب جلساتش در اردوگاه شهید باهنر برگزار شد، البته برخی افراد حقیقی و حقوقی دیگری نیز حضور داشتند که می توان از دل اعضای حاضر به ماهیت کاملاً دانشجویی! اتحادیه در آستانه تأسیس پی برد. افرادی همچون هادی خانیکی، علی شکوری راد و غلامرضا ظریفیان که آنقدر حضورشان در نشست مذکور قابل اهمیت بود که در کمبود وقت و زمان جلسات به صورت همزمان از حضورشان استفاده شد. افرادی که هر کدامشان با نگاهی به کارنامه عملکردیشان در دوران اصلاحات و فتنه می توانند نگرانی تبدیل مجدد جریان دانشجویی به پیاده نظام احزاب را فراهم کنند. یکی دیگر از حاضران در این جلسات حسین مرعشی است که جدای از سابقه برادر خانمی اکبر هاشمی رفسنجانی مشخص نیست که چه نسبت و سابقه ای با فضای جنبش های دانشجویی داراست! حضور افرادی همچون محمدی، برنجی، خوانساری در یک جلسه مشترک که مدعی نمایندگی از وزارتین علوم و بهداشت و دانشگاه آزاد بودند به همراه جواد امام که مسئول دفتر خاتمی است نیز در نوع خود قابل توجه بود که در خصوص صحت این امر می بایست مسئولان این وزارتخانه ها و دانشگاه آزاد پاسخگو باشند که چنین ادعای صحت دارد؟ که در صورت صحت داشتن باید پاسخگو باشند که براساس کدام مأموریت قانونی در نشستی که غیرقانونیست حضور داشته اند؟ و در صورت عدم صحت چرا با کارکنان خود که بدون هماهنگی حضور یافته اند برخوردی نکرده است؟ به هر حال مجموعه ای از بی قانونی ها و لابی های سیاسی خارج از دانشگاه ماحصل نشستی بود که به نام دانشجویان برگزار شد. منبع : خبرنامه دانشجویان ایران

فرزند هاشمی؛ تحریم و روح «برجام»

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، این دیدار به بهانه مرخصی یکی از سران بهاییت ایران بعد از هشت سال حبس شکل گرفته بود. دیداری که تصاویر آن بلافاصله توسط نزدیکان این مجرم امنیتی پخش شد. تصاویری که تاکنون هاشمی رفسنجانی هیچ موضع مناسبی با توجه به حساسیت این فرقه ضاله در جامعه در قبال آن اتخاذ نکرده است و همین مساله سبب شده است تا این سوال پیش بیایید که آیا این دیدار یک تصمیم اتفاقی بوده است یا مانند سال های گذشته نام خاندان هاشمی پیشوند یک ماجرا علیه جمهوری اسلامی خواهد بود؟ فریبا کمال آبادی که در اواخر اردیبهشت ماه ۱۳۸۷همراه با ۵ تن از مدیران جامعه بهاییان ایران توسط نیروهای امنیتی در تهران دستگیر شدند در مرداد ۱۳۸۹ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ۲۰ سال حبس محکوم شد. در اهمیت این مجرم امنیتی همین بس که وی به همراه مهوش ثابت، بهروز توکلی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی و وحید تیزفهم، عضو هیاتی به نام «یاران» بودند که اداره امور بهاییان ایران را برعهده داشت. چندی بعد از این دستگیر بود که بهاییان کمپینی را برای درخواست آزادی فوری آن‌ها راه اندازی کردند. کمپینی که بلافاصله توسط اسراییل و آمریکا حمایت شد و تبدیل شد به یکی از منابع گزارش حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی ایران. فروردین ۹۲ بود که فائزه هاشمی در گفتگو با روزنامه بهار با مرور خاطرات زندان خود به همبند بودن با بهاییان اشاره کرد و ترکیب دوستان خود در زندان را مشخص نمود: " تعدادی از خانم‌هایی بهایی، تعدادی از سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی بچه‌های سبز و خبرنگار و یک خانم عراقی و چند نفری هم لاییک و چپ". وی همچنین در مصاحبه با روزنامه فیگارو با اشاره به زندانی شدنش به مدت ۶ ماه می‌گوید: «زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائی‌ها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاح‌طلبان و کسانی آشنا شده که برای باورهایشان مبارزه می‌کنند.»همبند بودنی که بعد از قریب به ۳سال تبدیل به هم نشینی شده است و آن هم زیر عکس محمد علی باب. اما به نظر میرسد این همنشینی ادامه یک رابطه فوق العاده قوی بین فرزند هاشمی و بهاییان است. به عنوان مثال یکی از زندانیان فرقه صهیونیستی بهائیت بنام مهوش.ش که از دوستان و نزدیکان فائزه هاشمی در زندان اوین بوده است؛ در یادداشت های روزانه خود که بعدها در رسانه های بهایی منتشر شد؛ نوشته است: «امروز فائزه خانم اعلان‌ کرد که مایل ‌است ھمراه ما روزه بگیرد [۱۱ تا ۲۹ اسفند دوران روزه بهاییان است]. با او افطار کردیم. محبت او فوق‌العاده است.» مهوش ش در ۲۸ اسفند نیز می‌نویسد: «امشب افطار مھمان فائزه خانم بودیم. ھمه را دعوت کرده بودند به فسنجان با پسته رفسنجان، سالاد الویه و سوپ عالی، بعد ھم چند دقیقه‌ای صحبت‌ کرد. قرار است سی‌ام اسفند بعد از سال تحویل آزاد شود اما اعلان‌ کرده که مایل‌ است که سال تحویل را در زندان بگذراند». بنابراین نمیتوان این انتشار تصاویر را عادی تلقی کرد. برای تحلیل این ماجرا باید به همزمانی آن با شروع گام های جدید غرب برای «برجام» سازی در عرصه های مختلف توجه کرد. آغاز به کار مثلث برجام های تروریسم( عقب نشینی ایران در محکومیت حزب الله در استانبول)، موشکی( ابراز سخنان متناقض در بین مسولان نظامی کشور پیرامون آزمایش های موشکی) و حقوق بشر( تلاش های کانادا برای ازائه گزارش حقوق بشری با محوریت پیروان فرق ضاله) و همزمانی آن با انتشار این تصاویر نشان دهنده این مطلب است که این حرکت یک پالس مثبت به طرف غربی برای شروع فشارهای حقوق بشری علیه ایران است. برای اثبات این مدعا میتوان به گزارش نشریع میدل ایست آی استناد کرد. با گذشت چند روز از این دیدار و ایجاد زمینه مناسب، آمریکا خود را وارد میدان کرده و خواستار آزادی سران بهائی از زندان شد. میدل ایست آی با اعلام این خبر می نویسد: آمریکا مصرانه از ایران خواست، رهبران زندانی بهائی را آزاد کند. براساس این گزارش، "جان کربی" سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با صدور بیانیه ای ابراز داشت، ما زندانی شدن بهائیان را محکوم کرده و از جمهوری اسلامی ایران می خواهیم آنان را فورا آزاد کند. میدل ایست آی افزود: بیانیه کربی پس از آن صادر شده که تحریم های بین الملی علیه ایران به عنوان بخشی از توافق هسته ای این کشور با قدرت های جهانی لغو شده اند. بنابراین میتوان اقدام را پروژه ای از سوی فرزند پر حاشیه هاشمی برای چراغ سبز نشان دادن به آمریکایی ها برای اعمال تحریم های جدید علیه ایران به بهانه حقوق بشر تفسیر کرد. اما نکته مهم در این میان سکوت مسئولان دولتی در قبال این حرکت است. سکوتی که گمانه زنی پیرامون بهره برداری دولت از نتایج آن در آینده ای نزدیک را تقویت میکند. به نظر میرسد دولتی که فرجام برجام به گفته رییس بانک مرکزی برایش هیچ بوده است مایل است هر از گاهی تنشی در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور ایجاد شود تا در پس ان بتواند اذهان مردم را از عمق ناکارآمدی خود منحرف کند. باید منتظر بود و دید آیا فائزه هاشمی میتواند نقش برادر مجرم خود یعنی مهدی هاشمی را در اعمال تحریم علیه مردم ایران تکرار کند یا نه؟ به قول مهدی محمدی، این حقیقت برجام به روایت امریکاست. فائزه، همان پدر است که نقاب از رخ برکشیده و ملاحظه کاری را کنار گذاشته است.منبع : خبرنامه دانشجویان ایران

پشت پرده برجام از زبان وندی شرمن

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، وندی شرمن معاون سیاسی وزیر خارجه امریکا و عضو ارشد تیم مذاکره کننده این کشور در مذاکرات ایران و ۱+۵ طی یک سخنرانی در موسسه بیکر پشت پرده های جالبی از نحوه حصول توافق هسته ای را بیان کرده است. متن کامل این سخنرانی که روز ۲۳ اردیبهشت (۱۲ مه) ایراد شده، در ادامه می آید. *** من فکر می کنم امروز شاهد تحقق برخی اهداف تعیین شده در این اندیشکده هستیم. امیدوارم بتوانم در صحبتهایم دیدگاه درستی از آنچه اتفاق افتاده است و شرایطی که اکنون به آن دست یافته ایم، ارائه کنم. در سپتامبر ۲۰۱۵ حدود بیست وزیر امور خارجه با هم در وین، پایتخت اتریش برای گفتگو درباره آینده سوریه دیدار کردند. نماینده های عربستان سعودی و ایران، روسیه و چین، عراق و ترکیه و شماری دیگر حضور داشتند. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا هم حضور داشت. وقتی دشمنان و متحدان بر سر یک میز می نشینند اقدامی مهم در جامعه بین الملل محسوب می شود. پرچم های رنگارنگ و تزئینات دور و اطراف و شخصیت های دیپلماتیک نمی توانست سالها تلاش ناموفق جامعه بین الملل را بپوشاند. درواقع عواقب این بحران دلیل اصلی برای لزوم برگزاری این دیدار تاریخی بود. دوازده میلیون سوری مجبور به فرار از خانه هایشان شده اند. خانواده های بیشماری به دلیل استفاده از بمب های بشکه ای و سلاح های شیمیایی از بین رفته اند و کودکان در پشت کامیونها تلف شدند. عده ای هم برای اینکه بتوانند آینده ای برای فرزندانشان بسازند در سفری خطرناک در دریا جان باختند. جامعه بین الملل هم نمی تواند از این واقعیت فرار کند که درگیریهای داخلی در سوریه خلأ ایجاد کرده است. خلایی که با اقدامات وحشیانه تروریستی مانند گردن زدن سوری ها و غربی ها پر شده و موجب ترس و ناراحتی و مشکلاتی در خاورمیانه ( غرب آسیا ) و بقیه نقاط دنیا شده است. پایان دادن به این اوضاع فاجعه بار وظیفه گروهی از کشورهای رقیب در وین بود، عربستان سعودی و ایران که دشمنی آنها با هم دیرینه است یا ترکیه همسایه و گاهی رقیب ایران که پذیرای تعداد نامعلومی از آوارگان است. کشورهای اروپایی شدیدا به دنبال متوقف کردن سیل آوارگان و پناه جویانند چون تهدیدی برای ثبات اقتصادی و سیاسی آنها محسوب می شوند. و یا هم روسیه و ایران که از رئیس جمهور بشار اسد حمایت می کنند و آمریکا که از مخالفان او حمایت می کند. در واقع در همان روز دیدار وزرای امور خارجه، آمریکا اعلام کرد نیروهای ویژه ای برای کمک به مخالفان به سوریه می فرستد. در این دیدار اختلاف نظرها کم نبود اما درباره این چالش این کشورها برای آرمانی مشترک به منظور یافتن راه حل مسالمت آمیز برای جنگ در سوریه و شکست گروه دولت اسلامی (گروه تکفیری صهیونیستی داعش) و شناسایی راه درستی که جامعه بین الملل در یافتن آن موفق نبود و هنوز هم شکست هایش ادامه دارد، دور هم جمع شدند. با دیدن گزارش این گفتگوها متوجه شدم که فضای گفتگوها برای من بسیار آشنا است. نمایندگانی که در وین دور هم جمع شدند و پرچم های دوستان و دشمنانی که در کنار یکدیگر به اهتزاز درآمد و نگرانی و اضطراب درباره نتیجه این دیدار که آیا می تواند تغییر تاریخی به همراه داشته باشد یا اینکه فقط بی اعتمادی را بیشتر خواهد کرد. این فضا برای من بسیار آشنا بود چون سه ماه قبل از آن من در همان شهر جلسه ای تاریخی داشتم . همانطور که می دانید در ژوئیه آمریکا و شرکای واشنگتن بر سر اینکه ایران هرگز به سلاح هسته ای دست پیدا نکند با این کشور به تفاهم رسیدیم. سپس در ژانویه امسال همین طرفها عملا به روز اجرا رسیدند و توافق حالت واقعی به خود گرفت. در مذاکره ژوئیه هم اختلاف نظر کم نبود. انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه، چین، ایران و آمریکا و اتحادیه اروپا سالها درگیر این مذاکرات بودند. هر کدام از این کشورها با مخالفت هایی در داخل و از سوی دیگر کشورها روبرو بود. با وجود مخالفت ها در داخل و خارج اتاق مذاکره قدرت های دنیا بر سر پیشبرد راهی توافق کردند که شورای امنیت سازمان ملل هم از آن حمایت کرد. البته این تلاش ها تمام نشده است. اجرای توافق هم خودش یک چالش است. البته گام های اولیه و مهم در این زمینه برداشته شده است. اما این مذاکرات موفقیت آمیز بود چرا که با وجود ادامه بی اعتمادی های عمیق طرفها توانستند به توافق برسند. بخش عمده ای از آن (بی اعتمادی ) مخصوصا بین ایران و آمریکا وجود دارد. اما این اتفاق چطور رخ داد؟ چه چیز باعث شد بتوانیم با ایران مذاکره کنیم؟ چه مواردی موجب ترغیب برای آشتی و مصالحه شد؟ و چطور پاسخ به این سوالات و سوالات مشابه می تواند بر موفقیت یا شکست مذاکراتی مشابه تاثیر گذار باشد؟ به عنوان مثال چرا آمریکا و کوبا بعد از نیم قرن تحریم توانستند در مسیر عادی سازی روابط قدم بگذارند. چرا راه حل مبتنی بر ایجاد دو کشور مستقل برای فلسطین و اسرائیل هنوز دست نیافتنی است. و اینکه چرا توانستیم پاسخی برای جاه طلبی های هسته ای ایران پیدا کنیم اما درباره کره شمالی موفق نشدیم. امروز می خواهم از ایران به عنوان مثالی نام ببرم تا نشان دهم چگونه می توان مذاکرات را به نتیجه رساند، چگونه توافق با موفقیت حاصل شد، تفاوت این مذاکرات با مذاکرات در کشورهای دیگر چه بود و چه درس هایی می توان گرفت: از سوریه گرفته تا کشورهای اطراف و اکناف دنیا و دهه های آینده. داستان اینکه چگونه مذاکرات می توانند موفقیت آمیز باشند، از خارج از میز مذاکره آغاز می شود. این داستان خاص، از آنجایی آغاز شد که ایران برنامه هسته ای خود را از سال ۱۹۷۴ پایه گذاری کرد، یعنی زمانی که جان کری، وزیر امور خارجه کنونی آمریکا، دانشجوی حقوق دانشکده بوستون بود. مردی که این برنامه را راه اندازی کرد، شاه ایران، متحد آمریکا بود. او این کار را با هدف ساخت ۲۳ نیروگاه هسته ای ظرف ۲۰ سال آغاز کرد. اما رژیم شاه ایران دوامی نیاورد و پنج سال بعد در سال ۱۹۷۹ چند اتفاق مهم رخ داد. نخست، انقلاب ایران باعث توقف این برنامه هسته ای شد. دوم، رهبر این انقلاب ۵۲ نفر آمریکایی را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفت و همین مسئله بی اعتمادی را که از دهه ها قبل با سرنگونی مصدق در سال ۱۹۵۳ آغاز شده بود تثبیت کرد. سوم، عبدالقدیر خان دانشمند پاکستانی و پدر برنامه سلاح های هسته ای پاکستان به ایران نحوه ساخت سانتریفوژ را داد؛ سانتریفوژ نخستین صفحه از دفترچه راهنمای غنی سازی اورانیوم در سطحی است که برای ساخت یک بمب نیاز است. دو دهه بعد، تا سال ۲۰۰۲ جامعه جهانی دریافت که ایران داری یک برنامه جامع غنی سازی اورانیوم در نطنز دارد. این کشور همچنین در تلاش بود تأسیسات پلوتونیوم را در شهر اراک بسازد. با اورانیوم یا پلوتونیوم مناسب، از نوعی که ایران در این دو مرکز درحال به دست آوردن بود، می توان یک بمب هسته ای ساخت. بلافاصله، انگلیس، فرانسه و آلمان مذاکره با ایران را آغاز کردند که در آن زمان فقط ۱۶۴ سانتریفوژ برای غنی سازی داشت. سازمان بین المللی انرژی اتمی که وظیفه نظارت بر فعالیت های هسته ای را برعهده دارد نیز در مورد نیّات ایران ابراز نگرانی کرد و از این کشور خواست هم غنی سازی را متوقف کند و هم در مورد برنامه هسته ای خود شفاف باشد. در سال ۲۰۰۷ آمریکا گزارشی اطلاعاتی را به صورت علنی منتشر کرد که افشا می کرد تا سال ۲۰۰۳، ایران دارای برنامه تولید سلاح هسته ای بود و قصد داشت هم بمب بسازد و هم از آن استفاده کند. تا سال ۲۰۰۹، شواهد محکم تری به دست آمد؛ آمریکا، انگلیس و فرانسه به صورت علنی گزارشی را منتشر کردند که ایران تأسیسات زیرزمینی مخفی ساخته است که به سایت فوردو معروف است. ایران در این مرکز، اورانیوم با غنای بالا تولید می کرد. وجود اورانیوم و پلوتونیوم و تأسیسات مخفی، مهر تأییدی بود بر اینکه ایران از هر راهی برای ساخت مواد لازم برای تولید بمب هسته ای استفاده می کند. در ادامه آنچه که اتفاق افتاد، فرایندی طولانی از آزمایش و خطا در میان جامعه بین المللی بود که تلاش داشتند اطمینان حاصل کنند که برنامه هسته ای ایران، صلح آمیز است و برای ساخت سلاح هسته ای در نظر گرفته نشده است. شورای امنیت سازمان ملل تحریم هایی را علیه ایران وضع کرد؛ ائتلافی به رهبری آمریکا نیز اقدام به وضع تحریم علیه این کشور کردند. تحریم های یکجانبه آمریکا مانع سایر کشورها برای وارد کردن نفت از ایران شد و دارائی های خارجی این کشور مسدود گشت. در مجموع، دنیا گسترده ترین و مؤثرترین رژیم تحریم ها تا کنون را علیه ایران وضع کرد؛ در چنین شرایطی اقتصاد ایران دچار رکود شدید شد، ولی این تحریم ها هیچگاه برنامه هسته ای ایران را متوقف نکرد. اما، این تحریم ها ایران را در سال ۲۰۱۱ به پای میز مذاکره آورد. تا آن زمان تعداد سانتریفوژهای ایران از ۱۶۴ عدد به ۱۹۰۰۰ عدد افزایش یافته بود. تهدید به میزان زیادی افزایش یافته بود. مذاکرات به دست نمایندگان سیاسی کشورهای مختلف صورت می گرفت و در آن زمان من نماینده آمریکا در مذاکرات بودم. بنابراین من و همتایان من دو سال وقت گذاشتیم و در مسکو و استانبول، الماتی قزاقستان، و حتی در پایتخت کشور جنگ زده عراق نشست برگزار کردیم و در مورد این مسئله امنیت بین المللی به بحث و گفتگو پرداختیم؛ این گفتگوهای اولیه ناامید کننده و بی ثمر بود. کاترین اشتون، مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا، طرف ما را به زبان انگلیسی پیش می‌برد، اما سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد ایران، مذاکره را به فارسی پیش می‌برد. اما زبان تنها محدودیت نبود. پیشنهاد هر دو طرف جاه‌طلبانه بود و هیچ نقطه اشتراکی وجود نداشت و شکاف میان ما هیچ کوچک‌تر نشد. در عین حال، ایران به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی از تأسیسات هسته ای خود را نمی داد؛ سانتریفوژهای ایران می چرخیدند و روزگار هم می چرخید. عراق امیدوار بود آشتی میان سازمان ملل و ایران به ثبات آینده اش کمک می کند. نخست وزیر اسرائیل هشدار داد که دنیا به نقطه ای خواهد رسید که از آن بازگشتی نیست. او در مجمع عمومی سازمان ملل کارتونی از یک بمب را نشان داد و خط قرمزی روی آن کشید. در تهران کورسویی از امید که از جنبش سبز برخاسته و ممکن بود اصلاحاتی در جمهوری اسلامی ایجاد کند قبلاً از آنکه نوری از آن بلند شود خیلی زود خاموش شد. اما زمانی که انتخابات در ایران برگزار شد، نتایج آن باز هم کورسویی از امید بوجود آورد. ایرانی‌ها حسن روحانی را انتخاب کردند، یک روحانی محافظه‌کار که از سوی رهبر عالی تائید شده بود. اما او حداقل درک می‌کرد که آینده ایران به اصلاحات اقتصادی وابسته است. او می‌دانست که برای شکوفایی اقتصادی ایران، باید تحریم‌ها رفع شده و انزوای ایران پایان یابد. بالاخره این گونه به نظر رسید که اوباما در ایران رهبری دارد که می تواند با او مذاکره کند. با اقدامات پشت پرده که با کمک کشور عمان، تنها کشور حوزه خلیج (فارس) که با ایران رابطه نزدیکی دارد ، یک فرصت واقعی ممکن شد. اوباما از این فرصت استفاده کرد و تصمیم سیاسی مهمی گرفت؛ او دریافت که ایران آنچه را که می بایست متوجه شده باشد، متوجه شده است. از یک دهه قبل که عبدالقدیر خان دانش سانتریفوژ را وارد ایران کرد، ایران به تمام دانش چرخه هسته ای دست یافته بود؛ آنچه که ما داشتیم، گزینه نظامی واقعی بود؛ هیچ گزینه نظامی نمی تواند دانش را از بین ببرد. ممکن بود که این کار برنامه هسته ای ایران را یکی دو سال به عقب برگرداند اما بعد از حمله نظامی، ایران برنامه هسته ای اش را به صورت مخفیانه و در زیر زمین بازسازی می کرد. این نه تنها مسئله را حل نمی کرد بلکه مشکلات جدیدی هم بوجود می آورد. به همین دلیل اوباما موافقت کرد که مذاکره‌کنندگان به ایران اعلام کنند که ایران ممکن است که بتواند یک برنامه بسیار محدود غیرنظامی هسته ای داشته باشد و جهان هم ساز و کار نظارتی محکمی را برای کسب اطمینان از صلح‌آمیز بودن برنامه هسته ای ایران به کار می‌گیرد. نگاه واقع بینانه اوباما در مورد قابلیت های ایران، درها را باز کرد و همین امر احتمالاً به مسیر موفقیت ختم شد. نخستین مذاکرات به صورت محرمانه صورت گرفت. نتایج آن مذاکرات ایجاد کانال تماسی بود که به واسطه گری عمان به دست آمد. وقتی فکر می‌کنید، می بینید که انجام مذاکرات محرمانه غیرممکن به نظر می‌رسد. انجام مذاکره محرمانه در عصر ماهواره‌های جی‌پی‌اس، پهپادها، پوشش ۲۴ ساعته رسانه‌ای و درز بی‌پایان اطلاعات دولتی غیرممکن است، اما این کار انجام شد و مهم بود که انجام شود. مذاکره‌کننده‌ها زمانی که خانه خود را ترک می‌کردند، به خانواده‌های خود نمی‌گفتند کجا می‌روند یا چرا می‌روند. آن‌ها با هواپیماهای بدون نشان وزارت خارجه به مسقط می‌رفتند و با خودروهای بدون آرم دیپلماتیک تردد می کردند و در مهمانخانه‌های کوچک در دریای عمان مستقر می‌شدند. وقتی کارکنان وزارت خارجه از مرکز عملیات، که تمام دیپلمات‌ها را در هر زمان و در هر کجایی که باشند، رصد می‌کند - می‌توانید از خانواده‌های دیپلمات‌ها بپرسید - سراغ رئیس‌شان را می‌گرفتند، با توجیهاتی مانند اینکه مریض شده یا نزد والدین یا خانواده‌ هایشان رفته اند، مواجه می‌شدند. در عمان و سپس در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، مذاکره کنندگان به سندی چهارصفحه ای دست یافتند که در آن جاهای خالی زیادی وجود داشت. نتیجه این سند آن بود که ایران برنامه هسته ای خود را متوقف می کند یا آن را به عقب باز می گرداند و در عوض تحریم های این کشور به صورت جزئی رفع می شوند؛ این کار زمان لازم برای مذاکره بر سر برنامه ای جامع تر را به ما داد که به برنامه اقدام مشترک ختم شد. بعد از آنکه من به این مذاکرات محرمانه ملحق شدم، این مذاکرات را بیل برنز که یکی از دیپلمات های توانای ماست هدایت می کرد. به من گفته شد این برنامه اقدام مشترک را نزد گروه بزرگ تری ببریم که شامل سایر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آلمان بود. من نمی توانم بگویم که شرکای ما از اینکه فهمیدند مذاکراتی در جریان بوده تا چه اندازه شوکه شدند. این بدان معنی نبود که غرور و حس ارزش آنها زیر سوال رفته باشد. همکاران اروپایی ما آشفته شدند. برخی از آن‌ها به این خاطر ناراحت شدند که از مدت‌ها قبل موافق این مسئله بودند که به ایران اجازه داشتن برنامه هسته ای محدودی داده شود، و همین موضوع، کلید رهایی از بن‌بست بود و این آمریکا بود که تا آن زمان این شرط اولیه را نمی‌پذرفت. صادقانه بگویم، هیچ کشوری در دنیا دوست ندارد سندی که تقریباً کامل شده را به او ارائه کنید تا فقط آن را امضا کند. بگو مگوهای تلخی درگرفت، اما ما نگرانی‌های مهم تری داشتیم، مثل جاهای خالی در برنامه اقدام مشترک که می بایست آنها را پر کنیم. ما در ماه نوامبر ۲۰۱۳ در ژنو دیدار کردیم، این بار به جای آنکه محرمانه مذاکره کنیم، گفتگوها در مقابل صدها دوربین صورت گرفت. ما خوشبین بودیم که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه با ما همکاری کند. اما نگرانی‌های دقایق پایانی به خصوص از سوی فرانسه همه ما را ناراحت و دست خالی به خانه بازگرداند. دو هفته بعد، ما برای مذاکرات مستمر به ژنو بازگشتیم و همه از جمله جان کری تمام شب را بیدار ماندیم. برخی از چهره های پشت پرده که نقش مهمی در موفقیت اصل مذاکرات ایفا کردند، دیپلمات هایی مانند بیل برنز معاون وقت وزیر، جیک سالیوان، مشاور هیلاری کلینتون در حوزه سیاست مدام از آسانسور بالا و پائین می‌رفتند و گفت‌وگو می‌کردند. در ساعت چهار صبح، روز یکشنبه قبل از «شکرگذاری» تمام کشورها با برنامه اقدام مشترک موافقت کردند. با پایان یافتن این فصل، فصلی دیگر آغاز شد. حالا که ما برنامه هسته ای ایران را متوقف کرده و بخشی از آن را به عقب باز گردانده بودیم، فضای مناسب برای مذاکره بر سر توافق جامع حاصل شد. همه، از جمله ایران از هدف آگاهی داشتند و آن عبارت بود از دست نیافتن ایران به سلاح هسته ای برای همیشه و همچنین اطمینان از اینکه برنامه بسیار محدود غیرنظامی هسته ای این کشور، تحت نظارت شدید قرار داشته باشد. و از آنجا که طرف دیگر مذاکره، قرار بود تحریم ها را لغو کند و ایران را از انزوای بین المللی درآورد، همه از جمله ایران، مصمم بودند که این توافق حاصل شود. روزگار می چرخید، ولی این بار سانتریفوژهای ایران نمی چرخیدند. روسیه در اوکراین مداخله کرد و به طور غیرقانونی کریمه را ضمیمه خاک خود کرد. ایران به اقدامات بی ثبات کننده خود در منطقه ادامه داد و شهروندان بی گناه آمریکایی را بازداشت کرد. چین کشتیرانی در دریای جنوبی خود را با چالش مواجه کرد. سوریه، عراق و یمن چالش ها و مشکلات خاص خودشان را داشتند. کشورهای عربی حوزه خلیج (فارس) ناامیدتر و ناامیدتر شدند و گفتند که این توافق سایر دغدغه های منطقه را برطرف نمی کند و این حرف را پیشتر هم زده بودند. آنها در منطقه فضا می خواستند. مخالفت اسرائیل با هر گونه توافق با ایران شدید تر شد. در آمریکا هم ادبیات سیاسی مثل همیشه داغ شد. بازیگران بسیاری دخیل بودند و مثل این بود که چند بازی شطرنج چندبعدی به طور همزمان انجام می دادید. مذاکرات دوجانبه، سه جانبه و در نهایت چندجانبه بود. ما با هر یک از اعضای اتحادیه اروپا و گروه ۵+۱ به صورت تک به تک و گروهی مذاکره می کردیم و در عین حال با اسرائیل، کشورهای حاشیه خلیج (فارس) و با سایر شرکا و متحدانمان در سراسر دنیا هم گفتگو می کردیم و حتی با دولت و کنگره آمریکا هم مذاکره می کردیم و در این میان، هر از گاهی هم با ایران مذاکره می کردیم! (خنده حضار) همه چیز به طور همزمان پیش می رفت و پیچیدگی های خاص خودش را داشت. من در اینجا نکته ای را عرض می کنم زیرا این نکته برای موفقیت آمیز بودن هر مذاکره ای کلیدی است و آن عبارت است از اینکه در جریان مذاکرات باید همه را با خود همراه کنید، حتی اگر برخی طرف ها در پایان با شما همراه نشوند، همانطور که این اتفاق در برخی مقاطع افتاد، شما باید اطمینان بیابید درکی که به دست آورده اید بسیار ارزشمند است. گذشته از همه اینها، این احتمال وجود دارد که طرف ها حتی به توافق پایبند نباشند، آنگاه این توافق هیچگاه به نفع آنها نخواهد بود. یک دلیل که برنامه اقدام مشترک بسیار مهم است این است که طی دو سال ایران و همه طرف ها کاملاً به آن متعهد ماندند و این اقدامی اعتمادساز بود. اگر هماهنگ کردن بازیگران متعدد مانند بازی شطرنج چندبعدی است، رسیدن به اجماع در مورد بسیاری از مسائل به طور همزمان مانند حل کردن «مکعب روبیک» است. همه قطعات می بایست به طور همزمان روی میز باشند و با یکدیگر تناسب داشته باشند. قبل از آنکه آخرین قطعه در جای خود گذاشته شود، کار مفهومی و فنی باید به طور همزمان انجام شود. از فوریه ۲۰۱۳ تا مه ۱۰۱۴ ما چندین بار به مدت چند روز در وین با یکدیگر دیدار کردیم، زیرا متغیرهای زیادی وجود داشت که مقامات سیاسی و تیم متخصصان فنی به نوبت در مورد هر یک از آنها و هر موضوعی که بر روی آن می بایست توافق صورت گیرد سمینار برگزار می کردند. یکی از کشورها سمیناری در مورد غنی سازی اورانیوم برگزار کرد، کشور دیگری، در مورد رآکتور اراک کنفرانس برگزار کرد. یک کشور هم در مورد شفافیت سازی و فرایند تأیید سمینار گذاشت. کشور دیگری در مورد تحریم ها، کشوری هم در مورد ابعاد نظامی، یکی هم در مورد قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل سمینار برگزار کرد و الی آخر. بنابراین ، جای تعجب ندارد زمانی که ما به ضرب العجل ماه ژوئیه ۲۰۱۴ رسیدیم مجبور شدیم مذاکرات را تمدید کنیم. این چیزی بود که در سطح من صورت گرفت. در سطح وزرای امور خارجه، جان کری و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، رابطه ای را شروع کردند و آن را تعمیق بخشیدند. ظریف در آمریکا درس خوانده و ۳۰ سال در آنجا زندگی کرده است. او مدرک دکترای خود در رشته حقوق بین‌الملل را از دانشگاه دنور گرفته است، او در دانشکده‌ای درس خوانده که حالا به نام پدر مادلین آلبرایت است؛ او در شهری مدرک گرفته که جان کری در آن متولد شده است. همانطور که گفتم، او ۳۰ سال در ایالات متحده زندگی کرده و انگلیسی را روان صحبت می‌کند، درست مانند سایر اعضای تیم مذاکره‌کننده در این دور از مذاکرات. بنابراین، همه مذاکرات ما به زبان انگلیسی انجام شده و مکتوب می‌شد. کری می‌دانست که این مذاکرات بی اعتمادی عمیقی را که وجود دارد از بین نمی برد، اما در عین حال اطمینان داشت که طرفین منافع مشترکی دارند و هر یک راه حلی برای تحقق آن منافع پیدا می کنند. ظریف و کری هر دو این فرصت را غنیمت شمردند که لحظه ای بالقوه مثبت و تاریخی بود. در طول مذاکرات جان کری چشمانش باز و اراده اش راسخ بود و به آنچه که برای بستن همه مسیرهای ایران برای دستیابی به مواد شکافت پذیر و سلاح هسته ای لازم بود نگاهی تحلیلی داشت. او با جدیت و صبر و اعتقاد به قدرت رابطه شخصی در دیپلماسی کار می کرد. او از حمایت کامل رئیس جمهور آمریکا برخوردار بود. کارشناسان هر دو طرف نیز با یکدیگر رابطه برقرار کردند که این رابطه بر پایه تخصص فنی شان بود. برای مثال، ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا و علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی که هر دو فارغ التحصیل دانشگاه ام‌آی‌تی هستند. زمانی که ظریف در زمینه برخی مسائل فنی با مقاومت تهران روبرو می شد، او از صالحی کمک می گرفت و ما از مونیز کمک می گرفتیم. اما این بدان معنا نیست که همه چیز به خوبی و خوشی پیش می رفت، بلکه برعکس، در برخی موارد، من و جان کری احساس می کردیم که هر لحظه چیزی به سمت ما پرت می شود! در یک مورد من برای دیدار دوجانبه با ایرانی‌ها در ژنو بودم و قرار بود وزیر کری هم از لندن به ما بپیوندد، اما ایران این بار واقعاً به دنبال مصالحه بود. من با کری صحبت کردم و او به من گفت به ایرانی‌ها پیام بدهم که اگر پیشرفتی صورت نگیرد، او در لندن می‌ماند. این پیام بن بست را باز کرد، اما وقتی او به ژنو آمد، جلسه دشواری در انتظارش بود. این جلسه آنقدر سخت بود که کری بر خلاف رویه معمول و شخصیتش، دستش را آنچنان محکم روی میز کوبید که خودکار روی میز به هوا بلند شد و به همتای من عباس عراقچی برخورد کرد. (خنده حضار) یکی دیگر از مسائل پرتنش، دو نظام سیاسی بود که برای خود کمپین راه انداخته بودند. جالب اینکه یکی از این دو نظام سیاسی، نظام سیاسی آمریکا بود. چهل و یک سناتور جمهوریخواه نامه ای به تهران نوشتند و با توافق مخالفت کردند و جمهوریخواهان کنگره از نخست وزیر اسرائیل دعوت کردند که در مجلس نمایندگان آمریکا بر ضد توافق هسته ای سخنرانی کند. ممکن است برای برخی از شما غیرمنتظره باشد، اما نظام سیاسی دیگر، ایران بود. از آنجا که ایران دارای رهبر عالی است ما گاهی فراموش می کردیم که چقدر سیاست داخلی در این کشور دشوار است. شما به اندازه کافی امروز در مورد آن شنیدید و خوشبختانه من هم شنیده ام؛ در واقع شکاف های سیاسی در ایران بسیار واقعی هستند. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران می بایست در مورد مخالفان او در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نگران باشد و در این زمان، انتخابات مجلس ایران در راه بود. رهبر عالی ایران نیز نگران بود. حتی تندروها در ایران هم باید در مورد تندروها نگران باشند. هیچ یک از این رویدادها، اهداف اوباما یا ضرورت توافق را تغییر نداد. اما او به طور شفاف اعلام کرد که توافق باید با کیفیت بالایی باشد و بتواند منتقدان را خاموش کند و ما در آن برنده باشیم، بویژه اینکه کنگره قبل از آنکه توافق کامل شود، می بایست در مورد آن نظر دهد. او همچنین به طور شفاف اعلام کرد که اگر این توافق به زودی به دست نیاید، این احتمال وجود دارد که دیگر به این زودی ها مذاکره ای صورت نمی گیرد و ما باید به گزینه نظامی فکر کنیم. چارچوب توافق جامع در اوایل آوریل ۲۰۱۵ در لوزان فرانسه به دست آمد. من معتقدم جزئیات این توافق دنیا را شگفت زده کرد و فراتر از حد انتظارات بود. همه ما لوزان را با امید و خوشبینی ترک کردیم. امید و خوشبینی که با ادامه مذاکرات در تابستان گذشته بر سر ادبیات توافق چند بار نزدیک بود از بین برود. برخی از جزئیات فنی لاینحل ماند و کل توافق را به خطر می انداخت. بخش ماراتن ۲۳ روزه این مذاکرات، طولانی ترین آنها بود. ما به وین بازگشتیم و انگار رژیم غذایی داشتیم، شنیسل بوقلمون، شنیسل مرغ، شنیسل وینر. من طی آن چهار هفته، دقیقاً در هر هفته یک بار بیرون از هتل غذا می خوردم. من از مدیران هتل قدردانی می کنم که در روز چهارم ژوئیه برای ما جشن گرفتند و از مهمان نوازی آنها تشکر می کنم که بالاخره به منوی غذای ما همبرگر هم اضافه شد. جان کری در ششم ژوئیه به ما ملحق شد و دو هفته و نیم با ما ماند و این طولانی ترین مدتی است که یک وزیر امور خارجه در خارج مانده است. زمانی که ما موفقیت خود را در روز چهاردهم ژوئیه اعلام کردیم دیگر وقتی برای جشن گرفتن نداشتیم. همه ما از آن روز تا هفدهم سپتامبر مدام با تلفن در حال صحبت کردن با اعضای کنگره بودیم تا اطمینان پیدا کنیم که توافق پابرجا می ماند. در پایان این اتفاق افتاد. و من امیدوارم این توافق با موفقیت اجرا شود و دنیا امن تر شود. این خلاصه ای بود از نحوه رسیدن به توافق هسته ای ایران. خب، چه درسی می توانیم از این توافق بگیریم؟ چه چیزی باعث موفقیت این مذاکرات شد؟ چگونه می توان از این توافق در شکست ها و موفقیت های خود در تلاش های آینده استفاده کرد؟ اجازه دهید به صورت کوتاه ۱۰ درس را به شما بگویم: نخست، ما هدف مشخصی و شفافی داشتیم. رئیس جمهور آمریکا به صراحت اعلام کرده بود که ایران نباید به بمب هسته ای دست یابد و ماهیت صلح آمیز بودن آن باید کاملاً شفاف باشد. برخی از متحدان و شرکای ما با این توافق مخالف هستند، از جمله آنهایی که می خواهند مسائل دیگر نیز حل شود، اما همان ها هم مخالف این نیستند که هدف اصلی ما همین بود. این شفافیت و تعهد از سوی مقام بالا ضروری است، بویژه در لحظات دشوار. از حرف های رئیس جمهور و جان کری، من و تیم فوق العاده مذاکره کننده ام می فهمیدیم که چه کار کنیم و چه کار نکنیم، چه موقع انعطاف پذیری داشته باشیم و چه موقع نداشته باشیم. دوم، در حالی که سیاست داخلی و بین المللی فشار زیادی بر این مذاکرات می آورد، همه طرف ها توانستند تمرکز خود را بر آنچه که در اتاق مذاکرات می گذشت بگذارند. این کار ساده ای نبود، بویژه در محیط رسانه ای کنونی و حضور مذاکره کنندگان یاغی که وضعیتی که برخی از مذاکره‌کننده‌-نماها، از زیر میز برای اثرگذاری بر روند مذاکرات توئیت می‌کردند. سوم اینکه، در حالی که هر یک از طرف ها گاهی با موانعی روبرو می شدند اما باز هم همه اراده خود برای رسیدن به توافق را نشان می دادند. چهارم، ما همچنین منافع یکدیگر را درک می کردیم، چه در موارد تفاهم چه در موارد اختلاف و تلاش می‌کردیم اولویت ها را به سمت هدف مشترکمان هماهنگ کنیم و این کار را با حسن نیت انجام دهیم. پنجم اینکه، زمان بندی همه چیز است. صداقت بسیار مهم است و ما صداقت داشتیم. هر دو طرف گزینه های بدیل توافق را می دانستند و در حالی که این گزینه ها همه واقعی بودند، اما هیچ کدامشان گزینه خوبی نبود. ششم اینکه، همه طرف ها دارای اهرم فشار بودند، بویژه ایران و آمریکا. هفتم، همه طرف ها، استقامت دارند. همه طرف ها دارای متخصصان فنی، تیم کارشناسی و فرایندهای تصمیم گیری داخلی برای ایجاد راه حل های خلاقانه، مشوق و گزینه های مختلف هستند. هشتم، همه از هوش بالایی برخوردارند، کانال های ارتباطی عالی و وقت کافی برای مشورت در اختیار دارند. نهم، دستکم برای ایالات متحده، مذاکرات هرگز مبتنی بر اعتماد نبود. هم من و هم همتایم، عباس عراقچی در طول مذاکرات برای اولین بار نوه‌دار شدیم. حتی بعد از آن برهه انسانی، که من و عباس عراقچی فیلم نوه‌هایمان را به یکدیگر نشان دادیم، مذاکرات به همان اندازه قبل مبتنی بر بی‌اعتمادی ادامه یافت. دهم، هر دو طرف امتیازاتی دادند اما هیچ‌یک به طور کامل همه‌چیز را واگذار نکرد، به جز یک استثنای بزرگ: ایران هرگز نمی‌تواند به بمب اتمی دست یابد. اینها مؤلفه های توافق بودند: رهبران درست و رهبری درست، اهداف مشترک درست، تیم‌های درست و زمان درست. از این زاویه، تغییرات در روابط آمریکا و کوبا به همان شکل به نظر می رسد. بسیاری از همان عوامل در این قضیه تحقق پیدا کرده است که از جمله آنها سیاست منطقه، از عادی سازی روابط حمایت می کند. همانند ایران، کوبا نیز به کانالی سری نیاز داشت تا از چشم کسانی که این تصمیم را بسیار جنجالی تلقی می کردند، محفوظ بماند. به علاوه این خود تلاشی دو جانبه بود که در دستان رهبران دو کشور قرار داشت. در برخی موارد این رویکرد پایان چندان خوشی نداشته است. در شبه جزیره کره، در وهله اول باید به خاطر داشت که کره شمالی و کره جنوبی هنوز به صلح با یکدیگر نرسیده اند و روابط دو کشور شصت و دو سال است به شکل ترک مخاصمه ادامه دارد. کره شمالی و رهبران آن از منزوی ترین افراد جهان هستند. رهبر فعلی کره شمالی مثل پدر و پدر بزرگش، به ندرت به خارج از کشورش سفر می کند. او همچنین با ظلم و ستم بر مردم حکومت می کند که باعث شده است مردم کره شمالی دچار سوء تغذیه و فقر باشند. البته فرصتهایی در زمان دولتهای کارتر و کلینتون برای حل این بحران پیدا شد اما نتیجه ای نداد. گفتگوهای گروه شش جانبه اکنون نیز همان هدف را دنبال می کند اما از نظر میزان فوریت، روشها یا تاکتیکها یکسان نیستند. چین به عنوان کشوری که بیشترین اهرم فشار اقتصادی را روی کره شمالی دارد، همچنان تمایلی به استفاده از این اهرم ندارد زیرا می ترسد حکومت کره شمالی سقوط کند و سوالات بی پاسخ زیادی پیش آید که از جمله آنها احتمال حضور آمریکاییها در آن کشور، شکل کره ای متحد، مسئله تسلیحات هسته ای، هزینه های اقتصادی این اتفاق و بسیاری از سوالات دیگر مربوط به دفاع موشکی و موقعیت ژئوپلیتیک چین در منطقه و غیره و غیره است. تا زمانی که به سوالهای چین پاسخ داده نشود، حل مسئله کره شمالی همچنان دشوار خواهد ماند و بی ثباتی در آن منطقه ادامه خواهد یافت. کتابهای زیادی می توان درباره هر کدام از این مواد نوشت که البته تا کنون نوشته شده و همچنان نوشته خواهد شد اما هیچ کدام به اندازه ناکامی در رسیدن به صلح خاورمیانه توجهات را به خود جلب نکرده است. شروط و مفاد توافقنامه صلح سالهای سال مشخص است و حرفها و پیشنهادها و حتی کلمات یکسان در همه دولتهای آمریکا درباره این مسئله تکرار می شود اما متاسفانه رهبرانی که باید در نهایت با یکدیگر توافق کنند، نمی توانند راه خود را به توافق پیدا کنند و هیچ کشور خارجی حتی آمریکا، نمی تواند آنها را به سمت این هدف سوق دهد. ترور افرادی مثل سادات، رابین و دیگران که برای صلح تلاش کردند، سبب شد تا سیاست حفظ وضع موجود همچنان تغییر ناپذیرتر شود. همانند مناقشات در دیگر جاهای جهان، صلح حاصل نمی شود مگر اینکه طرفهای دیگر به این باور برسند جایگزین صلح، بدتر از صلح باشد و این مسئله ما را دوباره به قضیه سوریه می رساند. شکی نیست جایی که در آن جنگ و درگیری و خشونت باشد، شرایط و منافع متفاوت است و فاجعه عمیقتر است. همه دوست دارند این واقعیات دیر یا زود شرایط صلح را فراهم کند. البته باید توجه داشت جنگ در زمان حاکمیت عقل سلیم و آرمان مشترک رخ نمی دهد بلکه جنگ در زمان فاجعه و شرایط غم انگیز رخ می دهد و شدت می گیرد. جنگ باعث نزدیکتر شدن طرفهای مخالف نمی شود بلکه آنها را از هم دورتر می کند. جنگ سوریه همچنان جنگی نیابتی در داخل یک جنگ است. جنگ سوریه صحنه بدترین شرایط بشری است که باید همه طرفها را مجاب کند که دنبال تغییر اوضاع باشند. در واقع، سوریه همچنان دشوارترین مکعب روبیک است. ما شاهدیم که مرتب برای آتش بس در سوریه تلاش می شود و مذاکرات آرام و بی سر و صدا نیز ادامه دارد اما روسیه و به ویژه ایران همچنان بر تقویت اسد اصرار می ورزند و باعث دشواری هر چه بیشتر حل دیپلماتیک بحران می شوند. دوباره به موضوع اصلی اظهاراتم باز می گردم که ایران است. ما اکنون شاهد اقدام رهبر معظم ایران در ایجاد توازن سیاسی میان حمایت او از شلیک موشکها و تقویت سپاه پاسداران و حزب الله هستیم، اقداماتی که باید با تحریمها، حمایت امنیتی از کشورهای خلیج (فارس) و اسرائیل و موضعی محکم و قوی در مذاکرات سوریه، مواجه شود. البته در نهایت، کسانی که می توانند صلح را از میان مه جنگ ببینند، می توانند تاریخ را تغییر دهند و این همان بخش متقاعد کننده در ماجرای مذاکرات با ایران است، ماجرایی که من امیدوارم به زودی در دیگر چالشهای بزرگ زیادی که داریم تکرار شود. چهاردهم ژوئیه، وزیر خارجه ایران پشت همان میزی در وین نشست که توافقنامه هسته ای ایران روی آن امضا شد. آنها لحظه ای فکر کردند که با همکاری یکدیگر چه دستاوردی داشته اند. در آن نشست رسانه ها حضور نداشتند و کسی زیرمیزی و یواشکی پیام توئیتری نمی نوشت. آن لحظه ای تاریخی هم برای وزرای خارجه و هم مدیران سیاسی بود. همه وزرای خارجه صحبت کردند و در تکاپو بودند. همه از جمله جواد ظریف آنچه را که اتفاق افتاده بود، به روشنی مرور و بیان می کردند. جان کری آخرین کسی بود که حرف زد. او در آخر حرفهای خود، در اظهاراتی از حفظ و نه از روی کاغذ بود، صدایش آرامتر و کم جانتر شد و صدایش شروع به لرزیدن کرد. او تجربه دردناک زندگی خود را به عنوان جوانی بیست و دو ساله که به جنگ ویتنام رفته بود تعریف کرد. او به وزرای خارجه گفت وقتی از جنگ ویتنام به کشورش بازگشت، برای متوقف کردن جنگ ویتنام تلاش کرد. علاوه بر آن، او خود را متعهد کرد تا هر کاری انجام دهد که دیگر جنگی رخ ندهد. او در این سالها از مسقط گرفته تا وین، همین کار را انجام داده است. به همین علت هم او برای توافق هسته ای تلاش کرد. در اتاق سکوت حاکم شده بود. اشک در چشمان بسیاری از حاضران جمع شده بود. پس از آن همه از جمله جواد ظریف و دیگر ایرانیها او را تحسین کردند. همه این مسئله را درک می کردند، در واقع همه برای همین هدف مبارزه و تلاش کرده بودند، همه برای صلح و نه جنگ تلاش و مبارزه کرده بودند. منبع : ایران هسته ای

چرا هاشمی رفسنجانی از بدعت اخیر فائزه هاشمی نگران شد؟/ آقای هاشمی به جای سفر تفریحی به کیش و انزلی به تربیت فرزندان بپردازند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، فائزه هاشمی فرزند سوم اکبر هاشمی رفسنجانی که به مواضع تند، افراطی و ساختارشکنانه در فعالیت های سیاسی اش شهرت دارد. موضع گیری هایی که تا اقدام علیه امنیت ملی کشور هم پیش رفت و این امر سبب گردید که دختر یکی از سران نظام به علت نقش آفرینی های متعددی در قضایای فتنه سال ۸۸ با رای دادگاه به ۶ ماه حبس و ۵ سال محرومیت از فعالیت های سیاسی محکوم شود. فائزه هاشمی که پس از گذراندن شش ماه حبس از زندان آزاد گردید نه تنها نسبت به رفتارهای گذشته خویش پشیمان نشد بلکه فاز جدید اقدامات خود علیه انقلاب اسلامی را آغاز نمود و علی رغم محرومیت وی از فعالیت های سیاسی به مدت پنج سال، دائما با حضور در تشکل ها و گروه های سیاسی مختلف به موضع گیری علیه نظام ادامه داد که در جدیدترین ورژن این دست از اقدامات ضد انقلابی و ضد اسلامی وی در دیدار با فریبا کمال آبادی یکی از رهبران فرقه ضاله بهاییت در قبح شکنی آشکار، بدعتی جدید را پایه گذار شد. هر چند که در طول سالیان گذشته اکبر هاشمی رفسنجانی همراهی کاملی با فرزندان خلاف کار خود داشته است اما این بار رفتار ضدانقلابی فائزه هاشمی با اعتراض اکبر هاشمی رفسنجانی روبرو گردید و رئیس مجمع تشخیص مصلحت خواستار جبران این اشتباه توسط فائزه هاشمی شد و این سوال به وجود می آید چه شد که یکباره پدر نگران رفتار غلط دخترش می شود؟ نگاهی کوتاه به رویه رفتاری و اعتقادی فائزه هاشمی حکایت از تشدید انحراف فکری وی در طول سالیان گذشته آن هم تحت حمایت پدر را دارد. انحرافی که ریشه در ضدیت با دین و انقلاب داشته و به نظر می رسد دختر اکبر هاشمی رفسنجانی با فعالیت ها و سخنان ضداسلامی و ضد انقلابی خود و با قبح شکنی از اعتقادات مذهبی و سیاسی مردم سعی در انحراف افکار آنان و ساختار شکنی دارد و اقدامات خود در این مسیر را روز به روز علنی تر کرده و شدت بیشتری به آن خواهد بخشید. خبرنگار سیاسی پایگاه ۵۹۸ در جدولی آماری، به بررسی برخی از مواضع و فعالیت های ساختارشکنانه فائزه هاشمی در طول سه سال گذشته ( روی کار آمدن دولت یازدهم) پرداخته است که در ادامه می آید. منبع : پایگاه 598

بهایی که از حیفا دستور نگیرد کجاست؟/ طهارت و نجاست ربطی به حقوق شهروندی ندارد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، عبد‌الله شهبازی مورخ و تاریخ‌پژوه نوشت: روز گذشته یادداشتی از محسن کدیور با عنوان با "بهائیان چگونه برخورد کنیم؟" منتشر شد. با بهائیان به‌عنوان انسان برخورد کنیم. آئین و باور کسی و اصولاً هر مسلمان یا غیرمسلمانی با هر عقیده‌ای باعث سلب حقوق انسانی وی نمی‌شود. این مبنایی متفاوت با تفکر سنتی دینی است. بهائیان در ایران، احمدیانی‌گری (قادیانی‌گری) در پاکستان، و مورمونها در آمریکا سه نمونه معاصر از آئین‌هایی هستند که در جامعه‌ خود به‌عنوان دین با مشکلاتی مواجهند. دو گروه اول البته بسیار بیشتر. بهائیت خود را دین جدیدی می‌داند، اما مسلمانان آن را به‌عنوان دین نپذیرفته‌اند. مباحث اعتقادی به‌جای خود قابل دنبال کردن است و حتماً باید با جدیت و متانت هم دنبال شود، اما حتی اگر بهائیت را فرقه‌ای باطل و آئینی منحرف به‌شمار آوریم، آیا باورمندان به این آئین به‌دلیل اعتقادات خاصشان از حقوق انسانی محروم می‌شوند؟ عبد‌الله شهبازی مورخ و نویسنده، به سخنان کدیور پاسخ داد: بدیهی است که با هر انسان باید به‌مثابه انسان و انسانی سلوک کرد. آقای کدیور می‌دانند که مسئله طهارت و نجاست، که در شریعت یهود نیز مشابه دارد، ربطی به حقوق شهروندی ندارد. نجاست اهل کتاب به‌زعم بسیاری از فقها به‌معنی غیرانسان بودن و نفی حقوق شهروندی ایشان نیست و بلاتشبیه نجاست سگ و خوک در فقه به‌معنی مجوز رفتار ظالمانه با ایشان نیست. آقای کدیور به این پرسش توجه فرمایند: آیا بهائی می‌تواند بدون عضویت در تشکیلات بیت‌العدل حیفا بهائی باشد؟ و در صورتی که فرد بهائی بهره‌مندی خود از حقوق شهروندی ایران را منوط به رسمیت شناختن تشکیلات حیفا کند وظیفه دولت چیست؟ شاید آقای کدیور مطلع نیستند که از منظر بهائیان دستورات بیت‌العدل فراتر از قوانین جاری دولت متبوع است. برای حل این تناقض چه باید کرد؟ آیا پذیرش «دولت در دولت» با حق حاکمیت ملی در تعارض نیست؟ آیا بهائیان می‌پذیرند که مانند سایر اقلیت‌های رسمی یا غیررسمی شهروند ایران، مثلاً کلیمیان یا مندایی‌ها (صابئین)، فقط در امور دینی از نهادهای دینی خود تبعیت کنند و در امور سیاسی تابع مرکزیت بیت‌العدل حیفا نباشند؟ آیا بهائیان ایران می‌پذیرند نهادی رسمی و قانونی و مستقل، بدون ارتباط با بیت‌العدل حیفا، برای تمشیت امور دینی خود در ایران ایجاد کنند و در امور دینی و صنفی خود به آن رجوع کنند؟ پاسخ منفی است زیرا بهائی بدون عضویت در سازمان جهانی بهائی به‌مرکزیت بیت‌العدل حیفا وجود خارجی ندارد، یعنی ما با شهروندان منفرد بهائی مواجه نیستیم. آیا این سازمان متمرکز فراملی و تبعیت اکید اعضا از مرکزیت حیفا، بهائیت را در جایگاه «کالت»، نه دین، قرار نمی‌دهد؛ پدیده‌ای که در جوامع غربی نیز خطرناک تلقی می‌شود، برای آن محدودیت قائل‌اند و از طریق دستگاه امنیتی بر آن نظارت اکید دارند؟ ---- برای آشنایی بیشتر با تبعیت اکید بهائیان از بیت‌العدل حیفا و ارجحیت فرامین بیت‌العدل بر وظایف شهروندی و عِرق میهنی بنگرید به این گفته آقای پژمان محبوبی، مبلغ بهائی مقیم کالیفرنیا، درباره علت عدم مشارکت بهائیان ایرانی در جنگ ایران و عراق: «مگر رسول اکرم درباره جنگ‌های قبایل اعلامیه صادر می‌کرد؟ مگر در قرآن چیزی درباره جنگ بین قبایل است؟... موضع بهاءالله در مورد جنگ و جنگ‌افروزان واضح است، آن را در <پیام صلح جهانی> بخوانید. این شامل تمام نوع بشر است نه‌فقط ایران و عراق یا آمریکا». منبع : تسنیمانتهای پیام/

روایت های ناگفته از پیشینه ارتباط فائزه هاشمی با بهائیت/ خوابی که بیت العدل برای نفوذ در سیستم اقتصادی ایران در پسا برجام دیده

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، جنجال جدیدی بر سر جلسه فائزه هاشمی رفسنجانی با برخی از سران بهائیت در داخل موجب واکنش محافل بسیاری قرار گرفته است. گفته می شود بهائیت، توطئه جدی برای دوران پسا برجام تدارک دیده است. فائزه هاشمی رفسنجانی در حاشیه دیدار با فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران که به تازگی بعد از ۸ سال زندان به مرخصی آمده است با برخی سران این فرقه دیدار کرد. در بخشی از تصویر منتشر شده از این دیدار، عکسی بر روی دیوار از عباس افندی فرزند ارشد بهاءالله (بنیانگذار بهائیت) که به نام عبدالبهاء شناخته می‌شود و سومین شخصیت محوری بهائیت است دیده می‌شود. پیش از این، فائزه هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه بهار با مرور خاطرات دوره بازداشت خود، از بهایی‌ها و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده و می گوید: «در میان هم‌بندی‌ها و دوستانم بهایی‌ها، تعدادی از سازمان مجاهدین و... چند نفر لائیک و چپ بودند...» وی همچنین در مصاحبه با روزنامه فیگارو با اشاره به زندانی شدنش به مدت ۶ ماه می‌گوید: «زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائی‌ها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاح‌طلبان و کسانی آشنا شده که برای باورهایشان مبارزه می‌کنند.» یکی از زندانیان فرقه صهیونیستی بهائیت بنام مهوش.ش که از دوستان و نزدیکان فائزه هاشمی در زندان اوین بوده است؛ در یادداشت های روزانه خود که بعدها در رسانه های بهایی منتشر شد؛ نوشته است: «امروز فائزه خانم اعلان‌ کرد که مایل ‌است ھمراه ما روزه بگیرد [۱۱ تا ۲۹ اسفند دوران روزه بهاییان است]. با او افطار کردیم. محبت او فوق‌العاده است.» مهوش ش در ۲۸ اسفند نیز می‌نویسد: «امشب افطار مھمان فائزه خانم بودیم. ھمه را دعوت کرده بودند به فسنجان با پسته رفسنجان، سالاد الویه و سوپ عالی، بعد ھم چند دقیقه‌ای صحبت‌ کرد. قرار است سی‌ام اسفند بعد از سال تحویل آزاد شود اما اعلان‌ کرده که مایل‌ است که سال تحویل را در زندان بگذراند». بر اساس گزارش پارس، فائزه هاشمی در دوران زندان، ارتباطات وسیعی با زنان زندانی بهایی پیدا کرد این در حالی است که در زندان مخصوص آقایان، بند زندانیان بهایی از سایرین جداست و هنوز معلوم نیست چرا وی با زندانیان زن، هم بند بوده است. گفته می شود لوا خانجانی نوه جمال الدین خانجانی - یکی از اعضاء محفل هفت نفره یاران- در محافل برخی ابراز کرده که فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت ایران را جذب کرده است. در عین حال که وی به دلیل این ارتباطات با فرقه بهائیت، بعد از زندان، شدیدا از پدرش درخواست کرده تا به نفع بهایی ها، اقدام نماید و رایزنی برای آزادی زندانیان بهایی داشته باشد. در هر صورت، جذب وی به عنوان یک نمونه موفق و بزرگ در محافل بهائیت معروف است. لازم به یادآوری است فایل صوتی از دیدار مهدی هاشمی رفسنجانی با بیژن فرهودی از افراد نزدیک به فرقه بهائیت دریکی ازرستورانهای لندن وجود دارد. در عین حال که فرهودی مدعی است مهدی به دنبال ارتباط با رضا پهلو بوده است. بهائیت فرقه ای ضاله و صهیونیستی است که تشکیلات آن زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا (در فلسطین اشغالی) که به «بیت العدل اعظم الهی » موسوم است؛ اداره می گردد. با تأسیس رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی، بهائیان از تاسیس این رژیم حمایت کردند. فرقه بهائیت چگونه شکل گرفت؟ این گزارش حاکی است فرقه ضاله بهائیت از سال ۱۲۶۰ ق. توسط «علی محمد باب» که خود را «باب» امام زمان(ع) و وسیلة تماس مردم با آن حضرت معرفی کرد، به وجود آمد. او سپس دعوی «مهدویت» کرد و گفت که درآینده از میان بابی ها پیامبری قیام خواهد کرد و دین تازه ای خواهد آورد. وی در سال ۱۲۶۶ به دستور ناصرالدین شاه و امیرکبیر، تیرباران شد.بعد از آن، از بین پیروانش دو برادر مدعی جانشینی وی شدند و بدین ترتیب، اختلافاتی میان پیروان این فرقه افتاد. گروهی پیرو برادر اول، مشهور به «صبح ازل» (بابی ها)، و عده ای دیگر پیرو برادر دوم «بهاءالله» (بهائی ها) شدند و در نزاع آنها عده زیادی به هلاکت رسیدند. از آنجا که عمده ویژگی های رفتاری بهائیت با ویژگی های رفتاری اسرائیلی ها همخوانی داشت، با تشکیل دولت اسرائیل و تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا، این فرقه کاملاً در خدمت اسرائیل قرار گرفت و فعالیت های آنها براساس خواسته های اسرائیلی ها تنظیم شد. * تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفای اسرائیل در این میان بهائی ها از حمایت آمریکا و انگلستان نیز برخودار بودند. از سوی دیگر، فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی سازگاری زیادی با روحیه محمدرضا پهلوی داشت. مجموعه این مسائل سبب شد که بهائیت برای حفظ موجودیّت و تحقّق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه که برای آنها به منزلة دوران طلایی بود، در زمینة گسترش روابط ایران و اسرائیل که کاملاً در راستای منافع آنها بود، به فعالیت قابل توجهی بپردازند. تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا و در کنار قبر «عباس افندی» قرار دارد. تشکیلات و مؤسسات بهائیان در هر نقطه ای از جهان زیر نظر هیئت نه نفره بیت العدل اعظم قرار دارد. در یکی از نشریات فرقه آمده است: «با نهایت افتخار و مسرت، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای امور [جمعی از دوستان بهائی] دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان می رسانیم. آنها احساسات صمیمانة بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به بن گوریون ـ نخست وزیر اسرائیل ـ ابراز نموده، او در جواب گفته است: «از ابتدای تاسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه ای با دولت اسرائیل داشته اند». فرقة بهائیت که شاخه‌ای از صهیونیسم به شمار می‌رود، طبق دستور، همة قوای خود را برای اجرای نقشة نابودی اندیشه‌های ملی و مذهبی در ایران به کار گرفت و برای این منظور مجریان خود را انتخاب کرد تا در بلندمدت آرمان های ملی و سنت های دینی را تخریب کنند. * بهائیان در خدمت رژیم پهلوی بهائیت در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس، به رغم ادعای غیرسیاسی بودن، هماهنگ با سیاست های موردنظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تأیید انقلاب سفید شاه، همکاری با ساواک، جلب حمایت دولت های بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیلة اسرائیل، و عضویت در حزب رستاخیز، قسمتی از مواضع سیاسی فرقة مزبور بود. اسرائیل مذهب بهائی ها را به عنوان یک مذهب رسمی در سال ۱۹۷۴ به رسمیت شناخته است. با پیروزی انقلاب اسلامی که دیگر مجالی برای تحقق اهداف شوم این فرقه باقی نمانده بود، بهائیان از طریق همدستی با استکبار در تضعیف نظام اسلامی کوشیدند و به انحای مختلف در صدد تبلیغ مرام خود برآمدند. * بهائیان در جمع آشوبگران فتنه ۸۸ یش از انتخاباتِ ۸۸ بهائیان به دلیل بی‌علاقگی به سرنوشت ایران در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کردند و خود را ایرانی نمی‌دانستند. اما این بار که اراده‌ محافل بهائی بر شرکت در انتخابات و رأی‌دادن به نامزد مشخصی قرار گرفته بود، پیروان خود را به شرکت فعال فراخواندند. حوادث بعد از انتخابات و اغتشاشات سران فتنه باعث شد که گروه کوچک بهائیان نیز به گروه‌های آشوبگر بپیوندند و در خیابان‌ها با نیروهای امنیتی درگیر شوند. به علاوه رسانه‌های غربی و در رأس آنها تلویزیون فارسی بی.بی.سی نیز با تبلیغ و حمایت گسترده از بهائیان آنها را به حضور در خیابان‌ها تشویق می‌کرد. با دستگیری برخی از شرکت‌کنندگان بهائی در اغتشاشات و اعترافات آنان نیت پلید این فرقه در ضربه‌زدن به نظام اسلامی مشخص گردید. با توجه به دستور وزیر کشور برای برخورد با انتشار تصاویر قبلا افشاشده خانم خالقی، سوال این است حکم انتشار این تصویر که خانم فائزه هاشمی رفسنجانی در جمع مختلط تعدادی از زنان بی‌حجاب و مردان بهایی قرار دارد، چیست؟ * خوابی که بیت العدل بهائیان برای نفوذ در سیستم تجاری در پسا برجام برای نظام ایران دیده است تبلیغ یک باور می تواند پشتوانه ای دوگانه داشته باشد: یکی جنبه فردی و دیگری جنبه تشکیلاتی. در مدل اول، فرد به تنهایی با برنامه قبلی و یا بدون برنامه ای مدون، به تبلیغ باور خود می پردازد. تبلیغ در این زمینه می تواند، جنبه تبادل نظر هم پیدا کند و لزوما فرد مذبور به دنبال گسترش باور خویش در میان دوستان و اطرافیان خود نیست. تنها به تبادل نظر و مطرح کردن عقاید خود در جمعی که در آن حضور دارد می پردازد. در کنار آن، فعالیت وی می تواند جنبه تبلیغی به خود گرفته به نوعی که در این باره فرد به دنبال مرید برای باور خود می گردد. لذا تشویق و توسعه باور شخصی و پی گیری مصرانه برای اشاعه آن در میان اشخاص و گروه های مختلف از حالت تبادل نظر متفاوت بوده و جنبه های حقوقی نیز می تواند در بر بگیرد. در این زمینه کشور های مختلف دنیا رویکرد جداگانه، و حقوق مدون مختلفی را دنبال می کنند. نکته ای که در این میان مورد اهمیت می باشد این است که همه کشور ها در قبال مدل تبلیغ فردی که از جنبه تبادل نظر فراتر می رود محدودیت های جدی قائلند و این گونه فعالیت ها می بایست در چهارچوب خاصی به وقوع بپیوندد. حوزه بحث مقاله حاضر شامل بررسی موارد قانونی موضوع تبلیغ فردی و تشکیلاتی و محدودیت های آنها در کشور های مختلف نمی باشد، و آن موضوع مقاله جداگانه ای را می طلبد. اما مدل تشکیلاتی تبلیغ به این صورت است که فرد و یا گروهی به صورت مدون و سازمان یافته به تبلیغ باور مشترک خود می پردازند. در این زمینه می توان نهله ها و ادیان مختلف را مثال زد که در آن ها یک یا چند سازمان مشخص وظیفه هدایت و تبیین نقشه های تبلیغی برای گسترش باور خود را در میان افراد، جوامع و کشور های مختلف دارا هستند. در تبلیغ تشکیلاتی، افراد عضو، آموزش های لازم را دیده، به موارد و مطالب مورد نیاز برای امر تبلیغ مجهز شده، به فعالیت های فردی و سازمان یافته می پردازند. در این نوع فعالیت ها، شخص و یا گروه مبلغ می تواند شخصا برنامه های تبلیغی داشته باشد و یا روش های پیشنهادی سازمان مرکزی و هدایت کننده را مورد استفاده قرار دهد. در هر دو صورت فرد و یا گروه به سازمان بالاتر خود بازخورد فعالیت های خود را ارائه کرده و نتایج آن را به اطلاع سازمان رهبر و مدیریت تشکیلات می رساند. توجه به این نکته ضروری است که رسالت و اهداف فعالیت های تبلیغی را رهبری تشکیلات تعیین می کند و مدیریت اجرای آن بر افراد و گروه ها با رده های پایین تر بوده و می تواند بسته به بستر و منطقه مورد تبلیغ متفاوت باشد. در این زمینه هدف گذاری ها و تعیین مسیر حرکت از راس هرم تشکیلات به پائین ترین عضو تشکیلات رسیده و با اجرای فرامین تبلیغی نتایج به رده های بالا گزارش می شود. این حرکت دو سویه باعث تداوم و هماهنگی فعالیت های تبلیغی شده، همگی هدفی یکسان را دنبال می کنند. در این زمینه مدل نگاه به باور های مختلف تشکیلاتی در دنیا نشان می دهد که باورهایی هستند که با وجود تشکیلاتی بودن در کشورها و حتی شهر ها و محله های مختلف فعالیت های مستقلی داشته و سازمان و نهاد مرکزی جنبه معنوی منحصر به فردی داشته و دستور های او جنبه توصیه دارند تا دستور العمل اجرایی مدون. به عنوان مثال پاپ و پدران روحانی در مسیحیت و یا مراجع تقلید در اسلام، با رجوع پیروان آن ادیان و درخواست راهکار از مرجع معنوی مذبور توصیه ها و نظرشان را ارائه می دهند. عضویت در این باور ها منوط به قبول سازمان و یا نهاد رهبری تشکیلات را نداشته و امری شخصی تلقی می شود، که فرد اگر شخصا تصمیم بگیرد مسیحی و یا مسلمان قلمداد می شود. در کنار این مدل باور تشکیلاتی، باور هایی هم هستند که بیشتر جنبه نهله داشته و راس تشکیلات به نوعی در عضویت افراد مختلف دخیل بوده و عضویت در آن باورها با درخواست ثبت نام متقاضی به یکی از زیر گروه ها شروع می شود. و نهایتا سازمان و یا رده ای در سطح کشور و یا حتی بین المللی عضویت وی را قبول و یا رد می کند. در این زمینه راس تشکیلات می تواند در کشوری خاص باشد و این نهاد برای اداره امور در کشور های مختلف سازمان هایی با رده های پایین تر در کشور های مختلف تاسیس نماید. بدین وسیله اهداف تبلیغی و دستور العمل های اجرایی با هماهنگی و هارمونی خاصی در اقسا نقاط جهان انتشار می یاد. به عنوان مثال تشکیلات بهائی نمونه ای از این مدل است. راس این تشکیلات - بیت العدل جهانی است که- در حیفا واقع در اسرائیل می باشد، و اعضای آن بهائیانی هستند که برای بهائی بودن به سازمانی در کشور خود درخواست عضویت می دهند. در این باره درخواست عضویت اول به محفل محلی ارائه شده، و این سازمان جزء در خواست فرد مذبور را به محفل ملی ارائه داده و عضویت فرد با قبول و یا رد محفل ملی نهایی می شود. اگر عضویت شخص مذبور مورد قبول محفل ملی باشد، اطلاعات شخصی و نظر این سازمان نسبت به در خواست عضویت وی نهایتا به بیت العدل گزارش می شود. بررسی در تشکیلات بهائی نشان می دهد که هدف گذاری های تبلیغی باور بهائی توسط سازمان بیت العدل برای کل دنیا انجام می شود. هر گونه حرکتی توسط این سازمان رهبری شده و بهائیان بر اساس نقطه نظر رهبری تشکیلات به فعالیت می پردازند. در این راستا، بازخورد فعالیت های تبلیغی از پائین ترین رده ها با ارائه به رده های بالاتر نهایتا به بیت العدل می رسد. این مقاله رویکرد های تبلیغی تشکیلات بهائی را مورد دقت قرار داده، در ابتدا اهمیت مسئله تبلیغ در بهائیت را تبیین کرده، به بررسی نگرش تبلیغی بهائیان و تشکیلات بهائی در کشور ایران می پردازد. مسئله تبلیغ در تشکیلات بهائی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. پیام ها و نامه های بیت العدل همگی این نکته را به وضوح نشان می دهند. به پیام های زیر دقت کنید: پیام ۲۶ مارس ۲۰۱۶- در این پیام بیت العدل نصیحت های عبدالبهاء ( جانشین بهاءالله بنیانگذار تشکیلات بهائی) را در مورد تبلیغ باور بهائی گوش زد می کند. "حضرت عبدالبهاء در الواح نقشۀ ملکوتی نه تنها دیدگاه وسیع لازم برای انجام وظایفی را که حضرت بهاءالله به عهدۀ عاشقان جان‌فشان امر مبارکش واگذار فرموده‌اند اعطا نمودند بلکه مفاهیم روحانی و تدابیر عملی ضروری برای موفّقیّت را نیز مشخّص ساخته‌اند. در نصایح مشفقانه‌ای که مولای حنون راجع به مبادرت به تبلیغ و اسفار‌ تبلیغی، قیام شخصی در راه تبلیغ یا توکیل دیگران، عزیمت به اقطار عالم و استقرار امر الله در ممالک مختلف ارائه فرموده‌اند — ممالکی که نام هر یک را به دقّت ذکر نموده‌اند — و نیز در ارشادات هیکل مبارک مبنی بر آموختن زبان‌های مربوطه و ترجمه و نشر آثار مبارکه؛ تعلیم مبلّغین علی‌الخصوص جوانان؛ تبلیغ امر الهی در بین عموم به ویژه در بین بومیان؛ ثبوت بر عهد و میثاق و صیانت امر حضرت رحمان؛ و افشاندن بذر در زمین‌های مستعدّ و پرورش آن در فرایند رشد ارگانیک — در همۀ این ارشادات و هدایات، خصوصیّات سلسله نقشه‌ها را مشاهده می‌کنیم، نقشه‌‌هایی که هر یک مرحلۀ خاصّی از نقشۀ ملکوتی بوده که توسّط مرجع امر الهی ترسیم و هم‌چنان در طیّ عصر تکوین بسط و توسعۀ آن ادامه خواهد یافت." پیام زیر قسمتی از پیام ۲۹ دسامبر ۲۰۱۵ بیت العدل می باشد که در آن از آموخته های نقشه پنج ساله تبلیغی سخن رفته است: در طیّ نقشۀ پنج‌سالۀ در حال اتمام وظیفۀ یاران این بوده که آموخته‌های نقشه‌های قبلی را برای گسترش فرایند رشد در هزاران محدودۀ جدید به کار گیرند. تجربه نشان داده است که موفّقیّت‌ تا حدّ زیادی به این بستگی دارد که مؤسّسات بتوانند با کمک احبّای سایر محدوده‌های جغرافیایی اقدامات‌ یک جامعۀ بهائی را از طریق مثلاً گروه‌های تبلیغی و یا راهنمایان سیّار تقویت نمایند. در بسیاری از نقاط، فرایند مؤسّسۀ آموزشی با کمک احبّای جوامعِ هم‌جوارِ قویّ‌تری که برای تماس با جمعیّت محلّی به خصوص جوانان و حمایت از آنان در آغاز خدمت‌شان طرقی مبتکرانه می‌یابند شروع می‌شود. حرکت بخشیدن به اقدامات در یک محدوده به ‌ویژه جایی که هنوز فتح روحانی نشده وقتی بسیار مؤثّرتر است که یک یا چند نفر به عنوان مهاجر داخلی در آنجا اسکان گزیده توجّه خود را به مردمانی با استعدادهای روحانی در قسمتی از دهکده و یا حتّی در یک خیابان معطوف نمایند. در نقشۀ فعلی بیش از چهارهزار و پانصد نفر تا به حال برای خدمت به این طریق قیام نموده‌اند که خود توفیقی قابل تحسین است. در همه پیام های بالا مسئله تبلیغ به شدت محور و تمرکز پیام سازمان بیت العدل جهانی خطاب به اعضای جامعه خود است. در پیام اول امر به تبلیغ بهائیت به وضوح از طرف عبدالبهاء سفارش اکید شده، حرکت های شخصی و گروهی برای سفر های تبلیغی، ترجمه آثار بهائی به زبان های مختلف، تعلیم مبلغ، و غیره تشویق شده اند. در پیام دوم، سخن از نقشه ای پنج ساله است که بیت العدل به واسطه آن راهکار های گسترش و رشد تشکیلات را در نقاط جدید ارائه داده است. در این پیام سخن از موسساتی است که به امر تبلیغ اختصاص دارند. و این سازمان ها و موسسات، بهائیان را برای تبلیغ تشکیلات بهائی هدایت کرده و کمک رسانی می کنند. همچنین موسسه ای آموزشی ( به نام موسسه روحی که کتاب های کلاس های جمعی تبلیغی را منتشر می کند) برای گسترش تشکیلات بهائی با راهکار ها و رویکرد های مشخص وجود داشته که با تعلیم جوانان و حرکت به سمت مناطقی که هنوز توسط تشکیلات فتح نشده اند، روند گسترش تشکیلات را ادامه می دهند. پیام سوم نیز اشاره به حفظ و استمرار فعالیت های تبلیغی کرده و اثرات آن را روشن می کند. پیام های بالا به وضوح نگرش و اهمیت تبلیغ را در میان تشکیلات بهائی نشان می دهد. همچنین این پیام ها حاکی از این نکته است که فعالیت های تبلیغی بهائیان چه فردی و چه گروهی با هدف گذاری سازمانی خاص - یعنی بیت العدل جهانی - و با نقشه و راهکار های مشخص اجرا شده و بازخورد آن به سازمان های بالاتر ارائه می شود. این بازخورد ها راه را برای رسیدن به هدف اصلی، برای سازمان بیت العدل مشخص کرده و بر اساس آنها نقشه های پنج ساله برای گسترش تشکیلات بهائی توسط بیت العدل تهیه و تنظیم می شود. لذا مسئله تبلیغ در جامعه بهائی کاملا تشکیلاتی، با برنامه و اهداف خاص کوتاه مدت، میان مدت، و بلند مدت است. تا به اینجا مشخص شد که تشکیلات بهائی اهمیت خاصی برای تبلیغ قائل است و دستورات تبلیغی خود را به صورت کلی به همه اعضای خود ابلاغ می کند. اما مسئله بعدی توجه به این نکته است که گستره حضور بهائیان در اقسا نقاط دنیا بسیار بالا بوده و آنها در کشورهای زیادی محافل ملی و محلی و سازمان های تشکیلاتی دیگر خود را تاسیس نموده اند. در این میان، کشور هایی هستند که با فعالیت های تبلیغی و تشکیلاتی بیت العدل و جامعه بهائی مخالفند و محدودیت هایی برای اینگونه فعالیت ها برای جامعه بهائی ساکن در آن کشور قائلند. از میان آنها دو کشور ایران و اسرائیل حائز اهمیت می باشند. هر دو این کشورها اجازه فعالیت تشکیلاتی تبلیغی را به جامعه بهائی نداده، با آن برخورد حکومتی می کنند. حال جالب آنجاست که رویکرد تشکیلات بهائی نسبت به مسئله تبلیغ در دو کشور متفاوت است. بهائیان در اسرائیل هیچ گونه سازمان های زیر مجموعه تشکیلات بهائی مختص شهر ها و نقاط مختلف اسرائیل را ندارند. به عنوان مثال سازمانی به نام محفل ملی بهائیان اسرائیل وجود نداشته، و سازمان های زیر شاخه آن مانند محفل محلی اورشلیم و دیگر شهر های اسرائیل وجود خارجی ندارند. ساکنین بهائی این مناطق هیچ گونه فعالیت تبلیغی برای گسترش تعالیم تشکیلات و تعالیم خود به دیگر ساکنین اسرائیل انجام نمی دهند. چه تبلیغ فردی و چه تشکیلاتی در اسرائیل ممنوع بوده و تشکیلات بهائی این مسئله را به طور جدی رعایت می کند. توجه داریم که حضور بیت العدل جهانی و سازمان های مرکزی بهائی در اسرائیل مبنی بر فعال بودن جامعه بهائی اسرائیل در زمینه تبلیغ نیست. چرا که همانطور که گفته شد، محافل محلی و ملی و دیگر سازمان های زیر شاخه که وظیفه تبلیغ بهائیت را در هر کشوری بر عهده دارند در کشور اسرائیل وجود خارجی ندارند. تشکیلات بهائی در قبال مسئله تبلیغ در ایران رویکرد دیگری دارد. با وجود این که فعالیت های تبلیغی و تشکیلاتی بهائیان در ایران ممنوع بوده، و این فعالیت های با برخورد نهاد های حکومتی مواجه می شود، مشاهده می کنیم که بهائیان بر طبق اوامر بیت العدل همچنان به تبلیغ تشکیلات بهائی می پردازند. پیام های بالای بیت العدل که خطاب به بهائیان دنیاست خود گویای نگرش تشکیلاتی تبلیغ بهائیت در اقسا نقاط جهان از جمله ایران می باشد. در این زمینه، بهائیان این مسئله را دروغ می پندارند و عنوان می کنند که فعالیت های تبلیغی آنها به خصوص در ایران جنبه فردی و شخصی داشته و اصلا جنبه تشکیلاتی ندارد.در این راستا به قسمتی از پیام های زیر توجه کنید بیت العدل در پیام های فوریه ۲۰۰۵ و جون ۲۰۰۷ می گوید: تبلیغ به عنوان افضل اعمال از جانب حق توصیف شده از جمله مظاهر روحانی است که هر فرد بهائی در آثار مبارکه به انجام آن موظف شده است بدین ترتیب تبلیغ امری وجدانی و به طور قطع جاذب تائیدات روح القدس اگر وظائفی که جنبه روحانی دارد مقدس و تخطی ناپذیر است بنابراین نمی تواند مورد مصالحه قرار گیرد ولی مسائل اداری ثانوی و انعطاف پذیر است و نتیجتا می توان آن را قربانی اطاعت از قوانین حکومتی کرد در این پیام ها بیت العدل تبلیغ را امری وجدانی می شمرد. لذا اگر در کشوری تشکیلات زیر شاخه بیت العدل به ظاهر فعال نمی باشد، بهائیان بر اساس امر وجدانی خود به تبلیغ می پردازند. بهائیان همچنان در قبال ایراد هایی که به آنها برای تبلیغ باور تشکیلاتی خود گرفته می شود، عدم وجود ظاهری محفل ملی و محلی را دلیل بر عدم وجود تشکیلات می گیرند و بدین وسیله فعالیت های تبلیغی خود را وجهه ای وجدانی و شخصی نشان داده و دستور حکومت را منتفی قلمداد می کنند. البته در این جایگاه، این نکته جای سوال دارد که چرا تشکیلات بهائی چنین رویکردی را نسبت به کشور اسرائیل ندارد، و چرا در آن کشور به تبلیغ فردی که امری وجدانی است نمی پردازد؟ در این جا مشاهده می کنیم که تشکیلات بهائی رویکردی دوسویه داشته و خواننده منصف پی به بی صداقتی در نحوه عملکرد بیت العدل و جامعه بهائی خواهد برد. حال به منظور این که نشان دهیم، تبلیغ در جامعه بهائی امری تنها وجدانی نبوده و جنبه تشکیلاتی بسیار جدی ای را پشتوانه فعالیت های خود قرار داده است، به بررسی نمونه های دیگری از پیام های بیت العدل و فعالیت های این سازمان ارشد جامعه بهائی می پردازیم. به طور خاص، بیت العدل در تاریخ ۲ می ۲۰۱۶ پیامی را به محافل ملی کشورهای مختلفی از جمله آمریکا، آلمان، استرالیا، سوئیس، کانادا، و .... مخابره می کند. پیام ۲ می ۲۰۱۶ در زیر آمده است " همانطور که می دانید، پس از توافق نامه هسته ای اخیر، کمپانی های تجاری اقسا نقاط دنیا ابراز علاقه زیادی برای روابط اقتصادی با ایران نشان داده اند. قاعدتا چنین کمپانی هایی، خود را پایبند و متعهد به اخلاق تجاری براساس استاندارد های کشوری و بین المللی می دانند. از شما در خواست می شود که از دفتر امور خارجی بخواهید که این کمپانی ها -مانند شرکت هایی که با نهاد های دولتی همکاری می کنند، گروه ها و شرکت های غیر دولتی با بینش یکسان- را شناسایی کرده و رویکرد هایی را برای نزدیک شدن به این کمپانی ها به منظور آگاهی یافتن از نگرش آنها نسبت به تعهدات اخلاقی خود در تجارت در ایران ترتیب دهند. با بدست آوردن بینش عمیقتری نسبت از حقایق اجتماعی کشور مذبور، آنها به نحو بهتری درک خواهند کرد که آن استاندارد های اخلاقی می بایست مشمول عدم توجه به تبعیض جنسیتی و اقلیتی در نگرش استخدام نیرو و تعامل با آنها باشد. در این زمینه میتوان نظر آنها نسبت به سرکوب بهائیان توسط دولت ایران جلب نمود. با توجه به این که چنین کمپانی هایی به طور طبیعی سعی در به خدمت گرفتن نیروهای ایرانی سخت کوش، با مهارت بالا و صادق دارند که به آنها در راستای تشکیل و استقرار تجارتشان کمک دهند، تاریخچه تبعیض بر علیه فارغ التحصیلان موسسه آموزش عالی بهائیان را میتوان به آنها توضیح داد. اجرای با دقت و هماهنگ چنین حرکتی، بعلاوه فعالیت هایی که در نامه ۵ فبریه ۲۰۱۶ به محضر شما رسید، پتانسیل لازم برای تاثیر گذاری بسیار در وضعیت اقتصادی بهائیان ایران را داشته، و در مجموع به عنوان مشارکت بهائیان در بهبود وضعیت اجتماعی ایرانیان برای افراد زیادی مورد قدردانی قرار خواهد گرفت. در کنار فعالیت های دفتر امور خارجی شما، دفتر امور بین الملل بهائیان مستقر در سازمان ملل نیز فعالیت ها و حرکت های تکمیلی را در سطح بین المللی انجام خواهد داد. خواهشمند است که بیت العدل جهانی و دفتر امور بین الملل بهائیان مستقر در سازمان ملل را از نتایج تلاش های خود مطلع نمایید. " بیت العدل در این پیام به دفاتر امور خارجه محافل ملی کشورهای مورد نظر دستور می دهد، شرکت هایی که برنامه ایجاد روابط اقتصادی با ایران دارند را شناسایی کنند. همچنین افراد صاحب نفوذ در این شرکت ها که در قبال حقوق بشر و مسائل اخلاقی از جمله رعایت عدم تبعیض جنسیتی و تبعیض بر علیه اقلیت های مذهبی نگرش فعالانه دارند را نیز شناسایی کرده و روابط لازمه را با آنها برقرار کنند. با ایجاد رابطه موثر بهائیان می توانند به اهداف خود دست یابند. به طور کلی در مورد چنین فعالیت تشکیلاتی که بیت العدل آنها را به دفاتر امور خارجه بهائیان در کشور های توسعه یافته دستور داده است، موارد زیر استنتاج می شود: ۱- رصد کردن وضعیت سیاسی اقتصادی در جهان و شناسایی موقعیت ها، کشورها، کمپانی ها، و اشخاص صاحب نظر و با نفوذ ۲- رصد کردن وضعیت سیاسی اقتصادی ایران و نیازهای اساسی این کشور و چگونگی تعامل ایران با کشور های صاحب نظر و قدرتمند. ۳- برنامه ریزی برای استفاده بهینه از وضعیت سیاسی و اقتصادی جهان. ۴- شناسایی کردن کمپانی های بزرگ که قصد ارتباط اقتصادی با ایران دارند. ۵- برنامه ریزی و راهکار برای تبلیغ تشکیلاتی در حوزه بین المللی و با در نظر گرفتن چگونگی روابط ایران با کشور های توسعه یافته در بستر روابط سیاسی و اقتصادی ۶- برنامه ریزی و راهکار برای تحریک عواطف صاحبان نفوذ کمپانی های بزرگ در کشور های قدرتمند با ارائه شواهدی از صدمات و فشار های وارده بر جامعه بهائیان ایران. ۷- برنامه ریزی و راهکار برای ایجاد ارتباط کمپانی های تجاری و اقتصادی بزرگ جهان با بهائیان ایران ۸- برنامه ریزی و راهکار برای به خدمت گرفتن بهائیان ایران توسط کمپانی های تجاری و اقتصادی بزرگ جهان ۹- برنامه ریزی و راهکار برای ورود بهائیان ایران به میان اعضای مهم و تاثیر گذار در تعاملات میان ایران و کشور های بزرگ و توسعه یافته ۱۰- شناسایی و ارزش گذاری فعالیت ها و خدمات بهائیان ایران در نتیجه ایجاد ارتباط آنها با کمپانی های بزرگ اقتصادی ۱۱- استفاده از خدمات بهائیان ایران در بستر موارد گذشته در راستای تبلیغ تشکیلات بهائی در ایران و کشور های دیگر ۱۲- برنامه ریزی و راهکار برای ایجاد بسترهای تبلیغی بیشتر در ایران با استفاده از معرفی خدمات بهائیان به ایرانیان در حوزه اقتصادی ۱۳- برنامه ریزی برای راهکار های تکمیلی موازی دفتر امور بین الملل بهائیان در بستر سازمان ملل برای اعمال فشار بین المللی بر کمپانی های بزرگ اقتصادی در حوزه فعالیت های آنها در ارتباط با ایران ۱۴- برنامه ریزی برای حرکت های یک پارچه و هماهنگ و حفظ تعامل و ارتباط درونی میان بهائیان در ارتباط با پروژه مربوطه در این نامه حرکت از بالا به پائین هدف گذاری ها و دستورات اجرایی توسط راس تشکیلات بهائی و حرکت از پائین به بالای نهاد ها و افراد جزء به منظور بازخورد عملکرد ها به وضوح نشان می دهد که فعالیت های بهائیان کاملا تشکیلاتی بوده و عملکرد های بهائیان در کشور های مختلف در راستای اهداف تعیین شده توسط بیت العدل جهانی می باشد. همچنین مشاهده می شود که فعالیت ها و سیاست گذاری های بیت العدل از جنبه تبلیغ وجدانی و فردی فراتر رفته، کاملا جنبه تشکیلاتی به خود می گیرد. در این جا، تبلیغ افراد صاحب نفوذ در کمپانی های بزرگ، کاملا با برنامه و با طراحی دقیق مراحل مختلف می باشد. جالب آنجاست که در این نامه به صورت تلویحی اشاره شده که بهائیان اهل صداقت و راستی هستند، خصوصیتی که کمپانی های بزرگ در مرحله استخدام نیرو آن را نیز در نظر می گیرند. در این حال ادعای بهائیان در مورد تبلیغ در ایران، که عملی وجدانی است و با طرح و برنامه نبوده و نمی تواند تشکیلاتی باشد کاملا به دور از صداقت است. این قضیه عملا رویکرد دو بام و یک هوای جامعه بهائی را نشان می دهد که منافع تبلیغاتی و گسترش تشکیلات بهائی فراتر از صداقت حرکت می کند و اولی بر دومی ترجیح دارد. پس کاملا مشخص است که بهائیان مرامی تشکیلاتی هستند. تصمیم گیری ها و هدف گذاری های راس تشکیلات توسط نهادهای جزء مو به مو انجام شده و بازخورد داده می شود. گسترش و شناساندن و تبلیغ تشکیلات بهائی به دیگران بالاترین رده اولویت را داشته به طوری که مشاهده می کنیم بهائیان حتی از فضائل انسانی همچون یک رنگی و صداقت فراتر رفته، تبلیغ را بر صداقت ترجیح می دهند. نکته ای که قابل توجه است این است که بهائیان ایران در این پروژه عظیم بیت العدل سهیم بوده و نقش بسزایی را بازی می کنند. اگر کمپانی های بزرگ به پیشنهاد بهائیان تن در دهند و بهاییان ایران به نوعی توسط بیت العدل از این موضوع مطلع خواهند شد. پس از این که کمپانی های بزرگ تعدادی از بهائیان ایران را به استخدام خود درآورند، بهائیان ایران در بستر تبلیغی به وجود آمده توسط تلاش های بیت العدل به تبلیغ خواهند پرداخت. همچنین فعالیت های شغلی آنها و خدمات آنها نیز می تواند دست مایه ای برای بیت العدل و جامعه بهائی شده که در سطح جهانی با نشان دادن خوش خدمتی های اقتصادی بهائیان به ایران به تبلیغ تشکیلات پرداخته، حکومت ایران را برای فشار های موجود تخریب کنند. توجه داریم که موضوع این مقاله بر این مطلب استوار بود که بهائیان ادعا می کنند حرکت های منسجم، تشکیلاتی، و با دستور بیت العدل در راستای تبلیغ تشکیلات بهائی انجام نمی دهند. اما در این جا نشان دادیم که همه حرکت ها و فعالیت های بهائیان تشکیلاتی بوده، و جامعه بهائیان ایران فرامین تشکیلاتی بیت العدل را در ایران به انجام می رسانند، و تبلیغ آنها به هیچ عنوان وجه وجدانی و فردی نداشته بلکه بر پایه و محور هدف گذاری های تشکیلات بهائی می باشد. این مطلب اساسا نشان می دهد که بیت العدل نیز هدفی جز تبلیغ تشکیلات و گسترش آن را دنبال نمی کند. اما این نامه به خصوص نکته بسیار مهم دیگری هم دارد که در ادامه به آن می پردازیم. شاید به نظر بیاید که این فعالیت ها فی النفسه مشکلی ندارد و هر تشکیلاتی برای توسعه خود دست به چنین کارهایی می زند. اما دقت در نامه سوال جالب توجهی را در ذهن می آورد. بیت العدل در این نامه از مسئولان دفاتر امور خارجه کشور های مخاطب می خواهد که کمپانی ها را نسبت به مسئله حقوق بشر تذکر دهند، از کمپانی ها بخواهند که در پروسه استخدام نیروهای لازمه نسبت به اقلیت های دینی تبعیض نداشته باشند و آنها را برای نمایندگی های خود به کار بگیرند. توجه داریم که بیت العدل از مسئولین دفتر بهائیان سازمان ملل نیز درخواست کرده که فعالیت های تکمیلی را انجام دهند. این ممکن است که مثلا به این روش رخ دهد که نمایندگان جامعه بهائی در سازمان ملل با مطرح کردن این مسئله و با استفاده از اهرم حقوق بشر، از کشور های عضو سازمان ملل بخواهند که کمپانی های بزرگ کشور خود را موظف کنند که از جامعه بهائیان ایران نیز نیرو برای نمایندگی های خود استخدام کنند. در نتیجه این کار، شرط برقراری ارتباط اقتصادی با ایران استخدام تعدادی از بهائیان ایران برای کار در نمایندگی های مذبور است. حال سوالی که پیش می آید این است که اگر ایران با به خدمت گرفتن اقلیت های مذهبی دراین کمپانی ها مخالفت کرد چه می شود؟ آیا این کمپانی ها روابط اقتصادی خود را با ایران تشکیل خواهند داد؟ آیا اگر تعهدنامه و قانونی در این راستا در سازمان ملل یا کشور های مربوطه مصوب شود که کمپانی ها را موظف کند که نیروی بهائی استخدام کنند، و در عین حال ایران با آن مخالفت کرد چه می شود؟ برای این که موضوع و جدیت آن مشخص شود مثالی بزنیم. فرض کنیم که شرکت دارویی، تولید کننده دارو های قلب، سرطان و یا ایدز قصد دارد که با ایران روابط اقتصادی برقرار کند و این داروهای حیاتی و مورد نیاز را به ایران صادر کند. همانطور که می دانیم ایران در سال های گذشته از این لحاظ در مذیقه جدی بوده، بیماران زیادی به خاطر کمبود دارو در معرض مشکلات جدی قرار گرفته اند. حال با فرض این که فعالیت سیاسی تشکیلات بهائی در سازمان ملل و با استفاده از دفاتر امور خارجه خود در کشور های مختلف با موفقیت روبه رو شود و قوانینی مصوب گردد که شرکت ها را ملزم کند که بهائیان را به استخدام خود در ایران در آورند، و در عین حال ایران مخالفت کرد، چه می شود؟ آیا این داروها می تواند به استفاده هموطنان نیازمند چنین دارو هایی برسد؟ آیا استخدام چند بهائی به قیمت تاخیر در رسیدن داروهایی که برای هموطنان نیازمند حیاتی هستند می ارزد؟ سوال دیگر اینکه آیا سران تشکلات بهائی به فکر مردم ایران نیز هستند، زمانی که چنین هدف گذاری ها و سیاست های اجرایی را در بیت العدل جهانی تصویب می کنند؟ یا این که اهداف تبلیغی و گسترش تشکیلات ارزشش از به خطر افتادن جان ایرانیان که برای برخی از بیت العدل نشینان هموطن محسوب می شوند بیشتر است؟ همچنین با توجه به رکود اقتصادی شدیدی که در ایران هست، آیا چنین فعالیت هایی از جانب جامعه بهائی تنها به سنگ اندازی در راه بیرون آمدن اقتصاد ایران و ایرانیان از چنین رکودی ختم نمی شود؟ آیا بهائیان برای احقاق حقوق خود راهکار های دیگری غیر از تخطی و ایجاد تاخیر در پروسه رشد اقتصادی و بیرون آمدن ایران از انزوای سیاسی و اقتصادی نمی توانند بچینند؟ به طور کلی آیا این مدل هدف گذاری ها، سیاست چینی ها و عملکرد ها سودی هم برای مردم ایران دارد؟ همواره از بهائیان شنیده می شود که به وحدت عالم انسانی فکر می کنند و این که همه انسان ها برگ های یک درخت هستند. همواره از بهائیان شنیده می شود که با همه مهربان باشید و اینکه اگر زهر دهند شهد دهید. اما از طرف دیگر مشاهده می کنیم که بهائیان به صورت کاملا تشکیلات و با تفکر و دقت، هدف گذاری ها و سیاست گذاری هایی را به صورت سیستماتیک انجام می دهند که نتیجه آنها هیچ سودی که برای ایرانیان و جامعه ایران نخواهد داشت، بلکه در مسیر بهبود وضعیت معیشتی عامه مردم ایران، سنگ اندازی و ایجاد مانع می کنند. اینجاست که واقعا مشاهده می کنیم صداقت و یک رنگی مورد ادعای بهائیان به همان ادعا خاتمه می یابد. درعمل مشاهده می کنیم که راس تشکیلات بهائی، صاحبان منصب و مقام در جامعه بهائی و دیگر بهائیان در جایگاه های مختلف و حساس به بی صداقتی و خدعه و نیرنگ روی می آورند. اعمال آنها نشان می دهد که وحدت عالم انسانی تنها شعاری است که در اگر در جایی اقتضای زمان و موقعیت باشد، به وحدت عالم بهائی تبدیل می شود.منبع : پارس

نقش منفی هاشمی در تربیت فرزندان خود

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، روز جمعه در بیشتر شبکه های اجتماعی به خصوص تلگرام عکسی از خانواده پرحاشیه هاشمی رفسنجانی منتشر گردید که باز نشان از تقابل اعضای این خانواده با نظام و انقلاب اسلامی و آرمان های امام و رهبری می دهد. فائزه هاشمی دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران که به تازگی بعد از ۸ سال زندان به مرخصی آمده است دیدار کرد. جالب این است که دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای با روزنامه فیگارو ضمن بیان خاطرات خود با بهائیان در زندان، آن‌ها را انسان‌های بزرگی دانسته بود. تشکیل فرقه بهاییت در کشور انگلیس بوده است و هدف از تشکیل آن این بود که مردم شیعه را از این مذهب بیزار کند و به همین جهت فرقه بهائیت نهادینه شد. این دیدار در حالی رخ داده است که فائزه هاشمی فرزند یک آیت الله است و دیدار وی با عضو ارشد بهایئت ایران اقدامی بی جا و نادرست بوده است. پیش از انتخاباتِ ریاست جمهوری سال ۸۸ بهائیان به دلیل بی‌علاقگی به سرنوشت ایران در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کردند و خود را ایرانی نمی‌دانستند. اما این بار که اراده‌ محافل جهانی بهائیت بر شرکت در انتخابات و رأی‌دادن به نامزد مشخصی قرار گرفته بود، پیروان خود را به شرکت فعال فراخواندند. به هر حال نمی توان از نقش فرقه بهائیت در فتنه ۸۸ به راحتی عبور کرد. خانواده پرحاشیه هاشمی رفسنجانی همواره با حرکات و اعمال خود، خواستار ضربه زدن به آبروی نظام و آرمان انقلاب اسلامی هستند. از مهدی هاشمی که با دلایل مختلف امنیتی و اقتصادی هم اکنون در زندان عمر سپری می کند تا یاسر هاشمی که با پخش ویدیوهایی از خود که در سرمایه های خاندان هاشمی غرق شده است، الان هم شاهد اقدام ناپسندیده و زشت فائزه هاشمی در دیدار با فریبا کمال آبادی هستیم. این در حالی است که فائزه هاشمی که به‌ دلیل نقش آفرینی در فتنه ۸۸ سابقه محکومیت و زندان داشته است، سال گذشته به حمایت از شبکه معاند «بی‌بی‌سی» رسانه سلطنتی انگلیس پرداخته بود که در آن زمان هم پدر وی هیچ گونه اظهارنظری انجام نداده بود. اما نکته ای که در این گزارش می توان به آن اشاره کرد، نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در نوع تربیت و راهنمایی های خود به خانواده و فرزندان است. به نظر می رسد که وی در راهنمایی های خود به فرزندان کوتاهی کرده است. جالب این است که ، اکبر هاشمی رفسنجانی در چند برهه از این فرزندان خود دفاع نیز کرده است. به هر حال ترویج حمایت از فرقه ضاله بهائیت توسط هر فردی، نمی تواند بی پاسخ باشد. این فرقه همواره درصدد مقابله با مذهب شیعه بوده است و حمایت و طرفداری از آن توسط خاندان هاشمی رفسنجانی محکوم است.منبع : ایران اسلامی

فواید همنشینی فائزه و فریبا در زندان بیشتر از آزادی است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، حال باید دید که فائزه قرار است برای چه دستاوردی هزینه بدهد و چه چیزی قرار است به دست آورد که هزینه آن باید دیدار با بهاییان باشد؟ جالب آنکه در شرایطی می خواهد این هزینه را بدهد که حتی پدرش هم دیگر پشت او نیست و آنطور که در اخبار آمده «هاشمی رفسنجانی در واکنش به دیدار فائزه هاشمی با عناصر بهایی گفته است:‌ فائزه اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح و جبران کند.» این در حالی است که قبل از این هاشمی همواره پشت فرزندان خود می ایستاد و سعی می کرد خطای آنان را بپوشاند چنانکه از مهدی و فائزه همواره حمایت می کرد و به قول همسرش عفت مرعشی که معتقد بود رسیدگی به مسائل اقتصادی و امنیتی مهدی «پدرسوخته بازی» است، سعی می کرد مهدی را پاک و طاهر نشان دهد و همچنین حضور فائزه در میان اغتشاشگران سال ۸۸ را به دلیل خوردن ساندویچ در آن منطقه عنوان کرده بود. اما اینبار خطایی از فائزه سر زد که حتی پدر نیز تصور آن را نمی کرد و توقع چنین اشتباهی را از سوی فرزند نداشت؛ دیدار یک «آیت الله زاده با بهاییانی» که مصداق ضلالت دینی هستند، برای بسیاری از اصلاح طلبان نیز سنگین آمده است. هرچند این روزها بسیاری از بازماندگان فتنه ۸۸ به سراغ بهاییان رفته اند و در شرایطی که خود را از مردم جدا کرده اند، می کوشند تا یک گره عقیدتی و سیاسی میان خود و بهاییت ایجاد کنند. هنوز از یاد نرفته که پیش از فائزه چنین حرکاتی را از سوی محمد نوری زاد شاهد بودیم؛ او هم روزگاری در سال ۸۸ را میان فتنه گران گذراند و سوژه به رسانه های بیگانه داد. اما بعد از آنکه غبارها کنار رفته و مردم از حقایق آگاه شدند، پایگاه خود را از «مردم و اصلاح طلبان» به سوی بهاییت تغییر داد. اکنون که فائزه هم با سوابق سنگین امنیتی در سال ۸۸ به دیدار بهاییان می رود، دیگر کمتر شکی باقی می ماند که «بهاییت» و «فتنه» یک «خط مشترک» را برای «هزینه دادن» و رسیدن به «یک هدف» انتخاب کرده اند. این دو فرقه هر دو در شرایط افراط متولد شدند و هر دو به دنبال گریز از حقیقت و منطق و اسلام ناب هستند و هر دو نوعی دیکتاتوری را در رفتار و منش دنبال می کنند و به همین دلیل با مردم سالاری دینی در ایران به شدت مخالف هستند و می کوشند تا هر ضربه ای که بتوانند به این انقلاب وارد کنند. از همین رو بهاییت که طی سال های اخیر دچار انزوای عمیقی میان جامعه مسلمین شده است، بعد از سال ۸۸ فرصت را مغتنم شمرد تا بتواند از طریق نزدیکی با برخی «آیت الله زاده ها» و فرزندان مسئولین کشور، برای خود پایگاهی نو بسازد و جان و تن از دست رفته را دوباره احیا کند. در چنین شرایطی بود که بهاییت با یک برنامه ریزی دقیق و عمیق به سراغ افرادی نظیر فائزه هاشمی رفسنجانی آمد تا آنچه رهبر معظم انقلاب درباره «نفوذ موریانه وار» پیش بینی کرده بود را ثابت کند. فائزه هاشمی معتقد است که پایه این دیدار یعنی دیدار او با فریبا کمال آبادی (عضو ارشد فرقه ضاله بهاییت) به دوران محکومیت او در اوین بازمی گردد و تاکید می کند: «بارها گفته‌ام من این زندان را خیلی دوست داشتم و بسیار تجربه گران‌بهایی برای من بود. خیلی چیزها آنجا یاد گرفتم، خیلی چیزها را متوجه شدم و این هم یکی از ارتباطاتی بود که آنجا ایجاد شده بود و خود اینها سبب ایجاد این ارتباطات شدند.» بر اساس همین گفته ها به نظر می آید که فائزه باید به همان زندان بازگردد تا چیزهای بیشتری یاد بگیرد؛ چراکه او در برابر خشم امت مسلمان نه تنها به خاطر دیدارش با بهاییت ابراز پشیمانی نمی کند که می کوشد نظام اسلامی را مقصر و عامل این دیدار نشان دهد و این دیدار را زمینه هزینه دادن در عرصه های دیگر مطرح کند. حال آیا بهتر نیست قبل از آنکه «فائزه و فریبا» در یک خط ضداسلامی، حرکتی شبیه به منافقین را رقم زنند، در همان بند اوین کتاب آشپزی را با یکدیگر مرور کنند؟ چنانکه فائزه در ایام حبس گفته بود: «اینجا وضعیت خوب است و فرصت مطالعه و آشپزی پیدا کرده ام.» به هر حال جای تاسف است در شرایطی که به تازگی، زهره عطریانفر از عوامل حادثه هفتم تیر در یک کشور خارجی و طی تلاش های گسترده، بازداشت شده است، برخی دیگر از جمله «فائزه و فریبا» که می کوشند با تحرکات ضدنظام خود، برای رسیدن به اهداف ضداسلامی هزینه پرداخت کنند، راحت و با خیالی آسوده در کشور خودمان آزادانه بچرخند و سوژه به دست دشمنان اسلام و انقلاب بدهند. اما ای کاش قبل از آنکه نظام با حامی فتنه و همنشین فرقه ضاله بهاییت، خانم فائزه هاشمی قصد برخورد کند، جناب پدر فائزه، اکبر هاشمی رفسنجانی که ردای آیت اللهی بر تن دارد با دختر خود قصد برخورد کند و این شجاعت را به خرج دهد که نظیر بزرگانی چون آیت الله احمد جنتی و آیت الله ابوالقاسم خزعلی مقابل خطای فرزندانشان بایستد و سر دو راهی «انقلاب اسلامی و ملت ایران» و «فرزند خرابکار»، «انقلاب» و «اسلام» و «مردم» را انتخاب کند. منبع : پارس

موزیک ویدئو «وارثین»

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، موزیک ویدئوی وارثین تقدیم می شود.خواننده: سید مسافر کارگردان: حامد پاشایی ،مهدی لارویی تهیه شده در شبکه تلویزیون اینترنتی نصر تی ویبرای مشاهده فیلم اینجا را کلیک کنید.

هاشمی رفسنجانی و بهائیت/فائزه از حمایت از عرفان حلقه تا حمایت از بهائیت

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، زندگی سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی در طول ۴۰ سال گذشته فراز و فرود های شدیدی را به خود دیده است. زمانی که وی یکی از نزدیکترین روحانیون به حضرت امام خمینی محسوب می شد در نظام ستم شاهی با نشریات مختلف برای مقابله با خط استعمار ساخته بهاییت همکاری می کرد شاید فکرش را نمی کرد زمانی، دختر خود را حامی علنی بهاییت در نظام جمهوری اسلامی ببیند. اهمیت مبارزه با افکار بهاییت در میان علمای شیعه به قدری زیاد بود که در زمان سلطنت شاه معدوم، عده ای از روحانیون کم بصیرت اولویت مبارزه با بهاییت و مارکسیسم را بیشتر از مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی می دانستند. اگرچه امروز این مسأله روشن شده که با شکل گیری حکومت اسلامی مبارزه با بهاییت و فرقه های انحرافی سهل تر گردیده است ولی مراد از ذکر این مطلب، بیان اهمیت مبارزه با فرقه های انحرافی در میان علما و روحانیون شیعه بود. اما امروز چه شده است که فرزند یکی از افراد موثر در شکل گیری نظام اسلامی، این گونه به طور علنی با بهاییان دیدار می کند و ابایی از گرفتن عکس یادگاری و خوش و بش کردن با آنها ندارد؟ زندگی پر تناقض فائزه هاشمی دومین دختر اکبر هاشمی رفسنجانی است که در ۱۷ دی ماه ۱۳۴۱ در شهر مقدس قم به دنیا آمده است. زندگی فائزه هاشمی به دلیل مبارزات و زندان رفتن های پدر، با فراز و فرودهای بسیاری روبرو بوده است که این فراز و فرودها در شکل گیری شخصیتی متناقض موثر بوده است. بر اساس گفته های فائزه هاشمی به نظر می رسد که در خانواده خود به بی مسئولیتی و بی تعهدی شهره است. وی چند سال پیش در مصاحبه ای در خصوص مسائل مالی اش گفته بود: "بابا می‌گوید اگر یک میلیارد به فائزه بدهی همه را بستنی می‌خرد. مامانم گاهی که می‌خواهد به ما پول بدهد به من نمی‌دهد خودش یک حساب برایم باز کرده و به آن می‌ریزد. با اصرار از او می‌گیرم می‌گوید تلف می‌کنی." البته فائزه هاشمی با همین خصوصیات به عنوان یکی از اعضای هیأت موسس حزب پدر ساخته کارگزاران سازندگی مطرح می شود و بعداً به عنوان مسئول کمیته بانوان حزب معرفی می گردد. فائزه هاشمی به طور روشنی در یک موقعیت پارادوکسیکال رشد و نمو کرده است. از یک سو خانواده وی از مشهور ترین خانواده های پس از انقلاب محسوب می شوند و پدرش نقش مهمی در پیروزی انقلاب و همراهی با امام خمینی داشته است، از سوی دیگر شخصیت و سبک زندگی وی با معیار ها و ارزش های نظام جمهوری اسلامی متناقض و متضاد است. محمد قوچانی عضو جدید الورود حزب کارگزاران سازندگی در مورد شخصیت فائزه هاشمی این گونه می گوید: "سیاست ‌مداری است که در تضادی دو گانه به سر می ‌برد از یک سو او فرزند پدر دیپلماسی پنهان است و از دیگر سو چنان در سخن گفتن لحن و صدای مردانه و شفافیت، بی ‌پروایی جوانان را پیشه می‌سازد که همه دستاورد های پدرش را برای گم کردن سرنخ‌ها بر باد می‌دهد." انکار واژه امام برای بنیانگذار انقلاب این موقعیت پارادوکسیکال، فائزه هاشمی را در موقعیتی قرار داده است که اگر نام خانوادگی وی فاکتور گرفته شود و تنها به سخنانش توجه شود، گویی یکی از افراد ضد انقلاب خارج از کشور است. فائزه هاشمی در پرتو توجهات بیجای پدر، به یک فردی بدل شده است که در بیان اعتقادات منحرفانه خود، هیچ گونه ابایی ندارد. وی چند سال پیش در مصاحبه ای با نشریه نزدیک به نهضت آزادی در خصوص رهبر معظم انقلاب این گونه سخن گفته بود:" از قول من نوشته شده مقام معظم رهبری، من اصلاً توی عمرم اینو نگفتم، همیشه میگم آقای خامنه‌ای" وی در بخشی دیگر از این مصاحبه ادامه داده است: "از قول من نوشتند که آقای هاشمی، یار امام بوده، درحالی‌که من اصلاً به آقای خمینی نمی‌گفتم امام، همیشه می‌گفتم و الآن هم میگم آقای خمینی." البته بیان علنی این سخنان، به نظر می رسد ریشه های عمیقی در خانواده هاشمی داشته باشد. اکبر هاشمی رفسنجانی چندی پس از رحلت حضرت امام خمینی در خطبه نماز جمعه خود گفته بود: "ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشینانشان امام بگوییم." ورود به فعالیت های اجرایی همزمان با آغاز ریاست جمهوری پدر ورود جدی فائزه هاشمی به مسائل اجرایی کشور، همانند سایر اعضای خانواده هاشمی با آغاز دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی همزمان شد. زمانی که مهدی هاشمی در سنین پایین به عنوان مشاور وزیر نفت منصوب شد و محسن نیز در نهاد ریاست جمهوری مشغول به کار شد و حتی برادر زاده اکبر هاشمی نیز به برخی از مسئولیت های دولتی رسید، فائزه نیز از سال ۱۳۶۹ به عنوان رئیس فدراسیون اسلامی ورزش زنان شروع به کار کرد. برگزاری انتخابات مجلس پنجم در سال ۱۳۷۴ فصل نوینی را در فعالیت های وی رقم زد و او با حمایت حزب دولت ساخته کارگزاران توانست به مجلس شورای اسلامی وارد شود. اگرچه مواضعی که او در طول ۴ سال نمایندگی مردم تهران در مجلس اتخاذ کرده بود، مواضعی شاذ و غیر اصولی بود ولی راه اندازی نشریه زن که برگرفته از نشریه ای به همین نام در دوران پهلوی بود، فعالیت های فائزه هاشمی را به سمت ساختار شکنی برد. این نشریه به دلیل انتشار مطالبی در نقد حجاب، حمایت از جریان فمنیستی و انتشار اخبار همسر شاه معدوم در مرحله اول به مدت دو هفته ولی با ادامه انتشار مطالب غیر قانونی، برای همیشه لغو امتیاز شد. شاید جالب باشد که بدانید در یکی از شماره های نشریه زن به مدیریت فائزه هاشمی پیام تبریک نوروزی فرح دیبا همسر شاه ملعون منتشر شده بود و در شماره ای دیگر کاریکاتوری در تمسخر حکم قرآنی تفاوت دیه زن و مرد انتشار یافته بود. البته بعد ها وی در خصوص علت تعطیلی نشریه، از کاریکاتور منتشر شده دفاع کرد و گفت: "یک کاریکاتور برای برابری دیه زن و مرد منتشر کردیم. اگر در متون اسلام تحقیق کنند، دیه پایه قرآنی ندارد! معلوم هست این‌ ها یا سواد ندارند یا نخواندند و فقط موضوع را سیاسی دنبال کردند برای حمله و شلوغ کاری." انتخابات ۸۸ و تشدید هنجار شکنی ها با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ۸۸، دختر کوچکتر اکبر هاشمی رفسنجانی که مشابه پدر در ۴ سال گذشته از هر موقعیتی برای سخن پراکنی علیه دولت مستقر استفاده کرده بود، تمام تمرکز و توان خود را برای به پیروزی رسیدن در انتخابات متوجه کرد. اما سال ۸۸ که رهبر انقلاب از یک سال پیش، هشدار شکل گیری جنگ احزاب در آن سال را داده بودند، به نقطه عطفی در حرمت شکنی فائزه هاشمی تبدیل شد. حضور مستمر و دائم وی در راهپیمایی های فتنه گران و حمایت از آشوب های خیابانی، وی را عملاً در مقام یک نیروی ضد انقلاب و برانداز قرار داد. انتشار فایل صوتی وی در یکی از راهپیمایی ها که به مقامات عالی نظام توهین های صریح کرده بود، واکنش های شدیدی را در پی داشت ولی به علت برخی ملاحظه کاری ها، از گزند دستگاه قضا جَست و به فعالیت های خود ادامه داد. تجربه زندان در جمهوری اسلامی اما باید گفت که دوران اوج گیری حرمت شکنی های فائزه هاشمی با اتمام جریانات فتنه ۸۸ رو به افول گذاشت و با برگزاری دادگاه، به برخی از اتهامات روشن وی در سال های اخیر رسیدگی شد. بر اساس حکم صادره دادگاه که بسیاری از کارشناسان حقوقی آن را ملاطفت آمیز دانسته بودند، فائزه هاشمی به ۶ ماه زندان محکوم شد که بر خلاف انتظار وی به مرحله اجرا رسید. البته فائزه هاشمی در زندان به دلیل اطمینان از اینکه فرزند یکی از شخصیت های بلند پایه نظام جمهوری اسلامی است در طی دوره ۶ ماهه محکومیت با مسئولین مختلف زندان درگیر شد. وی حتی به علت رهبری اعتراضات زندانیان، مدتی را در سلول انفرادی گذراند. وی در خصوص رهبری اعتراضات زندانیان می گوید: "این اتهامی دروغ و توهین به دیگر زندانیان است. زندانیان برای خود یلی هستند و اجازه نمی‌ دهند برایشان کسی‌ لیدری کند. تمامی اعتراضات در جمع تصمیم گیری می‌شد و من به‌عنوان وکیل‌ بند به همراه دیگران آن را دنبال می‌کردیم. شاید بودن من در زندان به‌طور غیرمستقیم باعث احساس قدرت بیشتر زندانیان شده بود و به همین دلیل اعتراضات نسبت به گذشته بیشتر شده بود." اما فائزه هاشمی این دوران زندان را یک تجربه منحصر به فرد می داند و در این خصوص می گوید: "خیلی دوره خوبی بود. با افراد بسیاری از نزدیک آشنا شدم. هر کدام یک تاریخ بودند. تاریخ گویا یک تجربه جدیدی بود. دوره مفیدی برایم بود. مطالعاتم بیشتر شد. بحث‌ها و برنامه‌هایی که داشتم اینها همه خوب بود. دوران مفید و پربار و دوست‌داشتنی بود." و دوستان دوست داشتنی خود را نیز این گونه معرفی می کند: "با تعدادی از خانم ‌های بهایی، تعدادی از سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی بچه‌های سبز، لاییک و چپ، هم بند بودم." و ادامه می دهد "اونجا واقعاً همه خاطره هاش خوب بود خیلی لذت بردم از اون ۶ ماهه و واقعا دعا می کنم به جون کسانی که من را فرستادند زندان، به قول معروف عدو شود سبب خیر." م.ش یکی از هم بندی های بهایی فائزه هاشمی در دوران حبس در یادداشت های روزانه خود که بعد ها توسط رسانه های بهایی منتشر شد از تعامل با وی این گونه می گوید: "امروز فائزه خانم اعلان‌ کرد که مایل ‌است همراه ما روزه بگیرد [۱۱ تا ۲۹ اسفند دوران روزه بهاییان است] با او افطار کردیم. محبت او فوق ‌العاده است." فصل نوین زندگی فائزه هاشمی با حمایت از فرقه عرفان حلقه همان گونه که مطرح شد اگرچه فائزه هاشمی همیشه در بیان اعتقادات قلبی خود صراحت لهجه ای بیش از سایر اعضای خاندان هاشمی داشته است ولی در سال های اخیر به نظر می رسد که این صراحت لهجه و پرده دری به مرحله بحرانی رسیده باشد. وی در سال ۹۳ پس از آنکه سه تن از مراجع عظام حکم به ارتداد رئیس فرقه عرفان حلقه دادند، به حمایت از او پرداخت. فائزه هاشمی در مصاحبه ای در خصوص این حکم گفت "از هر بعدی که نگاه کنیم چنین چیزی قابل قبول نیست. بعید است چنین چیزی مورد تأیید اسلام هم باشد و با توجه به عقلانیت و آموخته‌های ما، نمی‌تواند قابل قبول باشد. تفکرات طاهری (رئیس فرقه عرفان حلقه) ربطی به ارتداد ندارد و منکر چیزی هم نیست. البته من آن‌قدر اطلاعات درباره طاهری ندارم اما به‌ نظرم حتی زندان هم برای وی نمی ‌تواند قابل قبول باشد چه برسد به اعدام. بخشی از حاکمیت که نمی‌دانم چه ‌کسانی هستند از افرادی که مرید پیدا می‌کنند می‌ترسند و اکثر کسانی هم که چنین مشکلی برایشان پیش می‌آید، مرید دارند در حالی که می‌توان این مریدان را هدایت کرد و آنها را در مجموعه نظام دید." رد صلاحیت پدرم یعنی رد جمهوریت و اسلامیت نظام! اما مواضع تند فائزه هاشمی در انتخابات ۹۲ با اعلام رسمی تحریم انتخابات وارد فاز جدید تری شد. وی پس از رد صلاحیت پدر، در مصاحبه ای گفت" از نظر من رد صلاحیت آقای هاشمی یعنی رد جمهوریت و اسلامیت نظام. حداقل بخش عمده ای از این نظام از اهداف انقلاب و چهارچوب قانون به قدری منحرف شده که آقای هاشمی با این ویژگی ها در آن جایی ندارد." حمایت از فرقه ضاله بهاییت اگرچه شاید کسی با پیگیری نظرات و اقدامات فائزه هاشمی پیش از حمایت از فرقه بهاییت، نمی تواند تصور کند این مواضع از سوی یکی از مسئولین ارشد نظام انجام شده است ولی با مرور مواضع اخیر وی در خصوص بهایی ها، این تناقض رفتاری به حداکثر میزان ممکن و قابل تصور می رسد. وی با وقاحت تمام به دیدار یکی از رهبران بهاییت می رود و حتی در برابر پدر که به او اعتراض خفیفی در خصوص اشتباه بودن اقدامش می کند، قاطعانه پاسخ می دهد که "هیچ کار خلافی نکرده، پشیمان نیستم و کسانی که به این دلیل حمله می‌کنند دغدغه دین ندارند." البته چند سال پیش از این هم اکبر هاشمی رفسنجانی به دخترش در خصوص ارتباط با بهاییان تذکر داده بود و فائزه آن را اینگونه نقل کرده است: زمانی که بابا برای ملاقات با من به زندان آمد، گله های آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی‌گویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهایی‌ها دارم." البته همان طور که مشخص است، این مسأله به عنوان "گله های آن طرف" مطرح شده است و نه انتقادات اکبر هاشمی رفسنجانی. به نظر می رسد که خود هاشمی نیز می داند که ورود فائزه به این مسیر، می تواند هزینه های سنگینی برایش به همراه داشته باشد. با توجه به سابقه ای که روحانیت شیعه از ۱۵۰ سال اخیر با فرقه استعمار ساخته بهاییت داشته است، شاید دیگر شک و شبهه ای در خصوص غیر دینی بودن، معروف ترین فرزند آقای هاشمی باقی نمانده باشد. بر این اساس باید گفت در صورتی که آقای هاشمی هم چنان خود را در دایره انقلاب می داند، باید برخوردی متناسب با اقدام قبیح دختر خود انجام دهد. امروز دیگر بحث بر سر عملکرد فردی در مقام ریاست جمهوری نیست بلکه امروز بحث بر سر حمایت از یک جریانی است که با حمایت انگلیس و اسرائیل انحراف در اصل دین و راه پیامبر اسلام را هدف قرار داده است. لذا به نظر می رسد موضع گیری آقای هاشمی در این مورد می تواند معیاری روشنی برای سنجش حق بودن سایر مواضع و نظرات وی باشد. انتهای پیام/

توافق پنهان اصلاح طلبان برای کنار رفتن عارف به نفع لاریجانی در انتخابات هیات رئیسه مجلس/در جلسه سران مشارکت و مجاهدین انقلاب چه گذشت؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، به نقل از کانال های تلگرامی شنیده شده که اخیرا جلسه ای با حضور برخی اعضای تاثیرگذار حزب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب با محوریت موضوع انتخابات هیات رییسه مجلس شورای اصلامی در منزل یکی از اعضای سازما ن مجاهدین برگزار شده است. بنابراین گزارش اصلاح طلبان حاضر در جلسه جملگی توافق کردند که عارف به نفع لاریجانی باید کتار برود و اصلا درانتخابات هیات رییسه کاندید نشود.این جریان اصلاح طلب معتقد است که ریاست عارف بر مجلس فضای سیاسی را برای دولت تنگ می کند و با تنگ شدن فضای سیاسی بر دولت فعالیت اصلاح طلبان نیز محدود می شود همچنین با توجه به اینکه عارف در فضای سیاسی کشور تقریبا تازه کار محسوب می شود فعلا توان اداره مجلس با خط مشی اصلاح طلبی اصیل را ندارد. در این جلسه یکی از تاثیرگذاران سازمان مجاهدین گفته که به هر نحو ممکن که شده نباید بگذاریم عارف کاندید ریاست مجلس بشود البته اگر هم کاندید شد قطعا رای نخواهد داشت چه اینکه تعداد زیادی از اعضای فراکسیون امید در نهایت به لاریجانی رای خواهند داد. لاریجانی همچنین رای کامل اصولگرایان مجلس و مستقلین را هم با خود خواهد داشت.همچنین عضو دیگری از جبهه منحله مشارکت به حمایت برخی اعضای مجمع روحانیون مبارز از عارف اشاره کرده و گفته که حمایت این جریان زیاد تاثیرگذار نیست و حمایت چهره هایی نظیر خاتمی بیشتر در راستای ایجاد جو روانی بر روی اصولگرایان است. لازم به ذکر است این اظهارات محفلی جریان مشارکت و سازمان مجاهدین در حالی صورت می گیرد که برخی حامیان عارف معتقدند این جریان که فشار برای انصراف عارف را زیاد کرده است می خواهند عارف را به «آقای انصراف» تبدیل کنند و با فشار سیاسی و روانی می خواهند مانند سال ۹۲ عارف را کنار بزنند.منبع : شما نیوز

یادداشت های یک هنرمند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، «اينترنت يكي از نعم بزرگ الهي است، اما در عين حال يك نقمت بزرگ هم هست؛ يعني يك چاقوي دو دم و خطرناك… اينترنت الان مثل يك جريان افسار گسيخته است… اين مثل آن است كه كسي يك سگ وحشي را بياورد، بگويند قلاده‌اش كو؟ بگويند سفارش كرده‌ايم آهنگر قلاده را بسازد....» مقام معظم رهبري در سال ۱۳۸۰ خطاب به شوراي عالي انقلاب فرهنگي چندی است ذهنم را این مطلب اشغال کرده است که چرا در لیست پر بازدید ترین خبر های هنری باید به افشای عکس های بازیگران و یا عکس های ازدواج فلان بازی کن فوتبال و... بر بخوریم که تنها موردی که می تواند آنرا به هنر متصل کند بازیگر بودن و یا عکس بودن قالب ارایه دهنده آن است . دیر زمانی نیست که مردم ما به دنبال آثار با ارزش بودند . مردمی که از شعر خواندن برای یکدیگر لذت می بردند،و تفریح کودکانشان حفظ ابیات حافظ و حکایات سعدی بود . زمانی که در کنار کهن سالی می نشستی، برایت از ثمره عمر گذشته اش در غالب چند بیت؛ که از صد ها جمله پر معنی تر بود؛می گفت و تو غم و شادی گذشته بر دلش را آگاه می شدی و با لبخندی که در پاسخ خنده تلخش می زدی؛ مکالمه را پایان می دادی. زمانی که دور همی ما با بزرگان؛ شنیدن خاطرات پر از تجربه و محبت های یواشکی پدر ها و مادر ها در بین حرف ها بود. زمانی که خدا عمرت بده مادر؛ به معنی هزار دوستت دارم امروز بود؛ و پیر شی بابا الهی، به معنی هزار افتخار می کنم به بودنت فرزندم، معنی می داد. ولی حالا اگردر کنار جوانی بنشینی از عکس هاو فیلم های انتشار یافته در تلگرام برایت می گوید. می پرسد که آیا آن را دیده ای؟ و اگر حال داشته باشد برایت چند تایی با ذکر این مطلب که(داداش از زندگی عقبی ها ....) راارسال می کند تا در تلگرام و یا لاین ببینی و اگر ازاوبپرسی خوب از خودت چه خبر ؟ چه کردی؟ شروع می کند از زمانه گلایه کردن، وهیچ گاه خودرا مقصر بسیاری از کمبودهای زندگیش نمی داند، در حالی که اگر اندکی بیشتر تلاش می کرد، لااقل قدمی در زندگی جلوتر بود . در گذشته مکتب خانه ها؛ مسئول حفظ کردن شعر های کودکان بودند. کودکان از بر خیام ، سعدی ، حافظ و باباطاهر را نقل می کردند. اگر هم کودکی استعدادی در یادگیری سواد حفظی نداشت، به دنبال یادگیری فن و پیشه ای می رفت. شاگردی کردن کودکان یک امر بسیار عادی بود. اکثر کودکان، حداقل زمانی را که برای کسب آموزش حرفه یا پیشه صرف می کردند؛ یک تابستان کامل بود. جوانانی که این گونه تربیت می شدند، می آموختند که چگونه در آمدی کسب کنند و با پشتکار است که می توان به جایی رسید. مردان کوچکی که کوچکی خود را در این راه صرف می کردند، می آموختند که زندگی فقط تلف کردن عمر برای هیچ نیست و باید از کودکی به فکر آینده باشند و نه در آینده به آینده فکر کنند. کار باعث ایجاد حس خود باوری و اعتماد به نفس و احساس (ما می توانیم ) در آنها می شد که همین حس در بزرگسالی به آنها جرات را می داد تا برای خواسته های خود تلاش کنند. ولی از حق نباید گذشت که جوانان امروز، جوانان با هوشی هستند ولی این یک خطر است که جوانان امروز از گذشته و تاریخ خود جدا شدند . جوانانی که از گذشته خود تنها به اندازه چند جمله ای که در مورد گذشت آنها در تلگرام و فضای مجازی نوشته شده است اکتفا می کنند ودیری نمی گذرد که از گذشته خود تهی شده و جوان تهی از گذشته را می توان به راحتی با تحمیل گذشته ای جعلی به هر سمت و سوی که می خواهند بفرستند.به راستی چند تن از جوانان ما به این نکته توجه کرده اند که علایم و نشانه هایی که در فضاهای مجازی به راحتی به انتشار می گذارند از کجا آمده است و مفهوم اصلی آن چیست. آرم ها و برندهایی که در صدر حسابهای کاربری قرار می گیرند و نشان می دهد که چند هزار نفر با آن امر موافق اند، در حالی که آن امر به کل کذب است، و اصلا بسیاری از انتشار دهنده های آن کاملا مشهودانه به عدم علم به آن امر، به این کار دست می زنند. امری دیگری که واقعا زننده است انتشار عکس های حریم شخصی شهره های مملکت به بهانه آزادی در فضاهای مجازی است. گاهی این برندهای انسانی، خود نیز برای رسیدن به صدر خبر ها و دیده شدن زیاد حاضر به انتشار عکس های خود می شوند؛ که این امر خود ضربه بسیار مخربی به عفت و حیا در جامعه می زند و خود می تواند به اشاعه منکر در جامعه منتهی گردد. جوانی که الگو گیری خود را متاسفانه از بزرگان و حکما به سوپر استار ها و بازیکن ها تغییر داده است به راحتی از این امر یاد گرفته و می آموزد که داشتن غیرت و حیا یک امر قدیمی است و از مد گذشته و نداشتن حریم خصوصی عین روشنفکری و مدرنیته است. جوان امروز اگر یاد گرفت که تحقیق کند، شعر بخواند و حکایت بیاموزد، تاریخ بداند و جغرافی ببیند؛ می فهمد که از کجا آمده است و در کجا هست و به کجا می رود. «رایانه و فضای مجازی که الان در اختیار شماست اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید ، می توانید یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید ، برسانید . این فرصت فوق العاده ای است مبادا این فرصت ضایع شود . اگر ضایع شد ، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سوال خواهدکرد.» مقام معظم رهبری منبع : آرتنا

مسئولان در برخورد با فساد در فضای مجازی سیاست های روشنی داشته باشند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، علیرضا خسروی نماینده مردم سمنان در مجلس شورای اسلامی با بیان این مطلب، در خصوص فرصت ها و تهدیدهای فضای مجازی اظهار داشت: فضای مجازی هم یک تهدید است و هم یک فرصت؛ نمی توان تمام فوایدی که در فضای مجازی وجود دارد را نادیده گرفت و آن اشکالات موجود را بزرگ نمایی کرد. به نظر می رسد روی یکسری از مشخصات باید تعیین تکلیف کرد مانند بحث پهنای باند و همچنین سرعت اینترنت و باید مشخص کرد که ما در برابر این مباحث چه موضعی داریم و باید یک تصمیم واضح در این خصوص گرفت. این نماینده مجلس در خصوص لزوم مبارزه با ترویج فساد و بی بند و باری در فضای مجازی بیان کرد: تمام دنیا با فساد مقابله می کند برای مثال مالزی که به فساد در آسیا مشهور است با وجود اینکه همه نوع آزادی در مسائل جنسی فراهم کرده است اما در این موضوع این کشور هم با فساد در فضای مجازی برخورد می کند، با این حال ما در موضوع برخورد با فساد بلاتکلیف هستیم و نمی دانیم که باید چه کار کنیم، لازم است که مسئولان مربوطه در بخش برخورد با فساد سیاست های واضح و تصمیم گیری های روشنی داشته باشند. همچنین در موضوع سرعت اینترنت همانطور که گفته شد شایسته کشور ما نیست که تا این حد سرعت اینترنت پایین باشد و در این بخش هم لازم است تصمیم گیری های جدی انجام دهیم. خسروی گفت: ما شاهد هستیم که گروه تروریستی داعش عمده فعالبت باطل خود را در فضای مجازی انجام می دهد و حتی بخشی از داد و ستدهای مالی خود را در این فضا انجام می دهند و از این فضا به خوبی استفاده می کند، اما ما این فضا و این امکانات موجود را کنار گذاشته ایم و تکلیفمان هنوز در این زمینه مشخص نیست و خواه ناخواه در این باران خیس شده ایم و هنوز نمی دانیم که با این باران باید چه کنیم. نماینده مردم سمنان در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: در جریان انتخابات اخیر از ساعات ابتدایی تا ساعات پایانی شب که انتخابات تمدید شد شاهد فعالیت غیرقانونی اصلاح طلبان در فضای مجازی بودیم و در زمان برگزاری انتخابات از چهره های فرهنگی و ورزشی برای تبلیغ جبهه خود استفاده کردند و هیچکس جلوی این اقدام غیرقانونی را نگرفت در صورتی که اعلام شده بود با تبلیغات در فضای مجازی حین برگزاری انتخابات برخورد خواهد شد اما هیچگونه برخورد با این اقدام قانون شکنانه انجام نگرفت در صورتی که جبهه حزب اللهی ها همانطور که اعلام رسمی شده بود، بیست و چهار ساعت قبل از برگزاری انتخابات فعالیتی در فضای مجازی انجام ندادند و به قانون عمل کرد. وی تاکید کرد: این یک نمونه استفاده غیرصحیح از فضای مجازی بود، با این حال نباید از فرصت های فضای مجازی غافل شد و باید به بهترین نحو از فضای مجازی در جهت پیشبرد اهداف اسلامی و آرمان های جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد. منبع : عصر امروز

فائزه، بزرگ شده مکتب هاشمی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ،  صادق بیطرف طی یادداشتی نوشت /ماجرای دیدار فائزه هاشمی رفسنجانی با یکی از رهبران فرقه استعمار ساخته بهاییت، اگرچه برای عموم جامعه می توانست شوک بر انگیز باشد ولی آگاهان سیاسی چندان از این اتفاق حیرت زده نشدند. فائزه هاشمی از انتخابات مجلس پنجم در سال ۱۳۷۴ با ارائه نظرات شاذ و مغایر عرف جامعه، به یکی از آوانگارد های حرمت شکنی در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران بدل شد. از همان زمان که جامعه ایران همچنان در فضای معنوی دفاع مقدس به سر می برد و مسأله تهاجم فرهنگی بار ها از سوی رهبر انقلاب مطرح شده بود، با مطرح کردن بحث دوچرخه سواری دختران، تلاش کرد توجهات را به سوی خود جلب کند و با حمایت حزب پدر ساخته کارگزاران توانست به مجلس پنجم وارد شود. بررسی عملکرد فائزه هاشمی نشان می دهد که برای او چیزی جز در معرض توجه قرار دادن مهم نیست و برای رسیدن به این مقصود از بازیچه قرار دادن چفیه که نماد رزمندگی و جهاد در میدان نبرد بود هم واهمه ای ندارد. وی زمانی که توانست به نمایندگی مجلس برسد، از چفیه به عنوان روسری خود استفاده می کرد تا بتواند با ایجاد تناقض و پارادوکس بیشتر بین پوشش و بیانش در معرض دید مردم و رسانه های مختلف قرار گیرد. اما نکته تأمل بر انگیز این بود که اقدامات حرمت شکنانه او با هیچ گونه واکنشی از سوی پدر روبرو نشد و برخی این سکوت به معنای حمایت تلویحی تفسیر کردند. اما چرا فائزه هاشمی را می توان نماینده تمام عیار منویات پدر در عرصه سیاست دانست؟ نگاهی به مواضع سیاسی فائزه هاشمی و قیاس آن با مشی اکبر هاشمی رفسنجانی می تواند پاسخ دهنده این سوال باشد. بر کسی پوشیده نیست، حزب کارگزاران سازندگی با حمایت هاشمی رفسنجانی برای تثبیت جایگاه خود در عرصه سیاسی کشور پس از دوران ریاست جمهوری دانست. اگرچه این حزب برای اولین بار چند ماه پیش از انتخابات مجلس چهارم در سال ۱۳۷۰ اعلام موجودیت کرد ولی به واقع این حزب با اهداف بلند مدت تری پا به عرصه سیاست کشور گذاشت. ترکیب اعضای این حزب نیز که از وابستگان نَسَبی و برخی از وزرای دولت هاشمی تشکیل می شد، محوریت هاشمی رفسنجانی در این حزب را بیشتر نشان می دهد. لذا می بینیم حزب کارگزاران سازندگی عملاً به پیگری کننده منویات هاشمی رفسنجانی در عرصه سیاسی کشور تبدیل می شود. فائزه هاشمی به عنوان امین و فرد مورد اطمینان رئیس جمهور وقت، مسئولیت کمیته بانوان حزب را بر عهده می گیرد تا منویات رئیس جمهور در حوزه زنان و خانواده را به مرحله اجرا بگذارد. البته نقطه اوج این پیگیری ها در انتخابات سال ۸۸ متجسم شد و فائزه هاشمی در جمع هواداران یکی از کاندیدا های انتخابات که مورد اجماع ضد انقلاب خارج و داخل شده بود، حضور یافت و پیروزی کاندیدای مذکور را ادامه راه خوش و زنده کردن خاطرات شیرین دوران ریاست جمهوری پدر دانست. پس از انتخابات نیز در ۸ ماه فتنه گری فتنه گران در برخی از خیابان های تهران، در حالیکه هاشمی رفسنجانی در سخنرانی های متعدد از سران فتنه و زندانیان امنیتی به صورت صریح و تلویحی حمایت می کرد، فائزه هاشمی به عنوان نیروی میدانی پدر، با حضور در کف خیابان جریانات و اغتشاشات را مدیریت می کرد. حتی در قضیه عاشورای سال ۸۸ که حرمت شکنی و جسارت به ساحت ابا عبدالله حسین (ع) در خیابان اظهر من الشمس بود، فائزه برای مدیریت فتنه گران به خیابان آمد و البته بعد از دستگیری مدعی شد که برای خرید ساندویج به خیابان آمده است. حمایت تمام قد و مصاحبه های پی در پی فائزه هاشمی از برادر مجرمش که سال ها به خارج از کشور گریخته بود، بخش دیگری از پیگیری صریح و علنی مطالبات درونی پدر بود. هاشمی رفسنجانی با انتشار تصاویر بدرقه پسر مجرم خود به زندان و خواندن آیات قرآن در گوش او به سبک پدران رزمندگان دفاع مقدس، نشان داد خانواده خود را به بیت المال مسلمین ترجیح می دهد و در مصاحبه هایی به طور تلویحی از مهدی هاشمی دفاع کرد. ولی فائزه با مصاحبه های مکرر و متعدد با رسانه های داخلی و خارجی و حتی رسانه های سلطنت طلب نشان داد هیچ خط قرمزی را برای بیان اعتراضات خود قائل نیست و به تنها مسأله­ای که فکر می کند عدم اجرای قانون در مورد نزدیکانش است. اما می توان گفت در مسأله اخیر دیدار با سرکرده بهاییت، فائزه پرده دری را به حد اعلا رسانده است به طوری که پدر را مجبورکرد بر خلاف مشی همیشگی خود که تا کنون، دفاع و حمایت تمام قد از فرزندان متخلف و مجرم بوده است، عقب بنشیند و در بیانی نرم از دخترش بخواهد که این مسأله را جبران کند. البته فائزه هاشمی با این کار خود مصداق شعر "عدو شود سبب خیر شد" زیرا اگر تا کنون شک و شبهه برای انحراف خانواده هاشمی باقی مانده بود، امروز به صریح ترین شکل ممکن این انحراف خود را علنی کرد و اکنون مردم از نمایندگان خود در اجلاس قریب الوقوع مجلس خبرگان رهبری انتظار دارند به فردی که از تربیت نزدیک ترین افراد به خود نا توان است، به هیچ وجه اعتماد نکنند و به افراد منسوب به وی نیز رسیدن بر جایگاه خطیر مجلس خبرگان اجازه ورود ندهند. با جمع بندی مطالب گفته شده و بررسی مشی سیاسی فائزه هاشمی، می توان با قاطعیت بر قرابت های غیر قابل انکار وی با مواضع پدر حکم کرد و البته شاید تنها تفاوت این دو را بتوان در محافظه کاری بیشتر پدر در بیان علنی مسائل دانست که فائزه از این ویژگی بی بهره است. منبع : کرمان خبر

امر به معروف در فضای مجازی هم واجب است و ورود خودجوش مردم به مبارزه با فساد در فضای مجازی جای خوشحالی دارد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در خصوص تشکیل جبهه مردمی مبارزه با فساد در فضای مجازی در گفتگو با «سراج۲۴» تاکید کرد: بنده معتقد هستم که این باور را باید در مردم تقویت کنیم که به چهارچوب های اخلاقی پایبند باشند. مهدی دواتگری، نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی در خصوص ورود مردم در مقابله با فساد در فضای مجازی، گفت: امر به معروف و نهی از منکر در تمام حوزه ها چه سیاسی و چه اجتماعی یک امر شرعی است و بر همه واجب است و ورود خودجوش مردم در امر به معروف در فضای مجازی و تشکیل جبهه برای مقابله با ترویج فساد و مقابله با رخنه در فرهنگ غنی ایرانی جای خوشحالی دارد. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، با تاکید بر لزوم حرکت این جبهه در راستای قانون و سازگاری با دستگاه قضایی، خاطر نشان کرد: بنده معتقد هستم که این باور را باید در مردم تقویت کنیم که به چهارچوب های اخلاقی پایبند باشند. رئیس کمیته مطالبات ملی با اشاره به وظایف قوه قضائیه در این خصوص اظهار داشت: دستگاه قضایی همانطور که در قانون مشخص شده است یک وظیفه ذاتی دارد و از این دستگاه انتظار می رود که به این وظیفه ذاتی خود عمل کند. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مصادیق را باید دستگاه قضا مشخص کند، افزود: بنده با توجه به مسئولیتی که در کسوت قضا داشتم، معتقدم باید تشخیص مصادیق را در این فضا به مسئولین قضایی بسپاریم.منبع : سراج24
Viewing all 8073 articles
Browse latest View live