Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - آخرين عناوين سیاسی :: rss_full_edition
Viewing all 8073 articles
Browse latest View live

امام خامنه‌ای از حجت‌الاسلام محمدی‌گلپایگانی و همسر شهید بابایی عیادت کردند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌ العظمی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز با حضور در یکی از بیمارستان‌های تهران از همسر شهید بابایی و همچنین حجت‌الاسلام محمدی‌گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری عیادت کردند.انتهای پیام/

برگزاری ۲۰ رزمایش تخصصی در دستور کار نیروی دریایی ارتش/ آغاز رزمایش‌ها از ماه آینده

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، امیر دریادار حبیب‌الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش امروز(سه‌شنبه) در حاشیه همایش دانشگاه تربیت‌مدرس و با حضور در جمع خبرنگاران درباره برنامه‌های آینده نداجا، اظهار داشت: برگزاری ۲۰ رزمایش تخصصی در دستور کار نیروی دریایی ارتش است که از ماه آینده آغاز خواهد شد.وی ادامه داد: این رزمایش‌های تخصصی شامل جنگال، موشکی، اطلاعاتی، زیردریایی‌ها و امداد و نجات می‌شود.فرمانده نیروی دریایی ارتش تصریح کرد: در صورت تصویب، رزمایش بزرگ ولایت ۹۵ در اواخر امسال برگزار خواهد شد.دریادار سیاری با اشاره به اظهارات مقامات آمریکایی درباره برگزاری رزمایش در خلیج‌فارس، گفت: دشمنان علاقمند نیستند ما با اقتدار در تنگه هرمز و خلیج‌فارس حضور داشته باشیم، اما با اقتدار در این نقاط حضور خواهیم داشت و به کسی هم ربطی ندارد و رزمایش‌های‌مان را برگزار خواهیم کرد.منبع : تسنیمانتهای پیام/

بزرگداشت شهدا و رزمندگان بزرگداشت رادمردی و ایمان صادقانه است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، صبح امروز (سه‌شنبه) پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در تجلیل از نقش‌آفرینی و فداکاری شهدا و رزمندگان گیلان در دوران دفاع مقدس، در مراسم اختتامیه کنگره بزرگداشت هشت هزار شهید استان گیلان در شهر رشت، منتشر شد.متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی که از سوی نماینده ولی‌فقیه در استان گیلان و امام‌جمعه رشت قرائت شد، به این شرح است:بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیمبه ارواح طیبه‌ شهیدان عالی مقام گیلان درود می‌فرستم و ارادت خود را به خانواده‌های عزیز آنان ابراز می‌دارم.لشکر قدس گیلان در شمار یگان‌های نقش‌آفرین در دفاع مقدس بود و اینجانب خاطره‌ خوش آن صفا و صلابت و صداقت را از یاد نخواهم برد انشاءالله.بزرگداشت آن فداکاران رشید، بزرگداشت رادمردی و ایمان صادقانه است.برای همه‌ دست‌اندرکاران این مراسم پاداش الهی را مسئلت می‌کنم.والسلام علیکم و رحمة‌اللهسیّد علی خامنه‌ای۹ اردیبهشت ۱۳۹۵انتهای پیام/

جمهوری اسلامی ایران با هیچ نظامی قابل قیاس نیست/ ۳۰ سال است که در یک جنگ پیوسته دشمن را به زانو در آورده‌ایم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، سرلشکر قاسم سلیمانی  فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که امروز (سه‌شنبه) در کنگره ملی ۸ هزار شهید استان گیلان سخن می‌گفت، با اشاره به مقام شهدا، گفت: باید با معارف شهدا آشنا شویم. تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود و اگر امروز کلام شهید از اخلاق، رفتار و کلام کسی استشمام شد، بدانید که او شهید خواهد شد.وی با بیان اینکه کسی بدون علم، عالم نمی‌شود، شرایط شهید شدن را شهید بودن دانست و تصریح کرد: شهید حجاب‌های ظلمانی را کنار می‌گذارد و به جایگاه لقاءالله نائل می‌شود.فرمانده نیروی قدس سپاه با اعلام اینکه شهدای حرم هوشمندی و ذکاوت دارند، تأکید کرد: هوشمندی و ذکاوت به جمع‌آوری مال نیست. ما در مسئله درک مقام شهدا نباید تردید کنیم که آنها دارای اعجاز هستند؛ استمداد طلبیدن از شهدا یک حقیقت است. شهید چون اخلاص پیدا کرده، پس، اتصال به رسول‌الله(ص) پیدا کرده است.سرلشکر سلیمانی با ابراز اینکه هیچ مرجعی در عالم شیعه قادر نبود کاری را که امام کرد انجام دهد، خاطرنشان کرد: بیش از ۱۳ قرن اسلام، اسلام امویان، اسلام عباسیان و ... حاکم شد و همه اختلافات را شکل داد، اما امام ملت ایران را شایسته دفاع از اسلام ناب دید؛ امام با این کار ایران را هم نجات داد، مگر امکان داشت بدون اسلام ۸ هزار جوان از گیلان برود در فاصله هزار کیلومتری در مرزهای شلمچه از ایران دفاع کند؟وی گفت:  امروز دفاع از نظام اسلامی، مساوی است با دفاع از اسلام؛ امام حفظ نظام را اوجب واجبات دانستند، چرا که اگر نظام صدمه ببیند نماز صدمه می‌بیند.فرمانده نیروی قدس سپاه با اشاره به تحولات منطقه از جمله عراق و سوریه، گفت: اینکه ایران این‌قدر ثبات و امنیت دارد؛ جمهوری اسلامی ایران با کدام نظام قابل مقایسه است، با ترکیه؟ نظام هم دیروز ارزش این را داشت که ۸ هزار نفر شهید بشود و هم امروز این ارزش را دارد که هزاران نفر برای آن شهید بشوند.وی با بیان "اینکه یک کشور پاسپورت ما را قبول کند یا نه مقابل حفظ عزت و استقلال ما چه اهمیتی دارد؟" گفت: استقلال در همه ابعاد در فرهنگ، دین، موضوعات اقتصادی و فرهنگی ما قابل بحث است؛ استقلال تنها به تمامیت ارضی برنمی‌گردد. شهدای ما برای باقی استقلال شهید شدند؛ سی سال است که یک جنگ پیوسته علیه ما وجود دارد، اما ما به‌دلیل داشتن ملتی باوفا و رهبری شجاع دشمن را به زانو در آورده‌ایم.سرلشکر سلیمانی با بیان اینکه جامعه‌ای صالح می‌شود که افراد صالح بر آن حکومت کنند، گفت: من معذورم از اینکه بگویم دستاورد خون شهدا در جهان اسلام چیست.منبع : تسنیمانتهای پیام/*

نقش جریان نفوذی در شکست مشروطه/هدف نفوذی‌ها از ترویج قانون و اصلاحات، وابسته کردن ایران به غرب است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ــ پرونده ویژه "نفوذ" ــ رسول بابازاده و عباس کلاهدوز: "نفوذ" کلیدواژه‌‌ای است که از گذشته تاکنون در ادبیات سیاسی کشورمان وجود داشته اما این روز‌ها بار معنایی متفاوت‌تری به خود گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی اگرچه در سالیان گذشته بارها نسبت به مسئله "نفوذ" و "رخنه" دشمن در ابعاد گوناگون هشدار داده‌اند اما از دوران ماقبل برجام و به‌ویژه پسابرجام هشدارهای معظم‌له در این زمینه فزونی یافته تا جایی که ایشان خود به تبیین ابعاد و اشکال مختلف موضوع "نفوذ" پرداختند. ایشان در این زمینه می‌فرمایند: "به‌نظر من مسئله بعد از برجام از مسئله برجام مهم‌تر است... آنها در  اظهاراتشان حرف‌هایی می‌زنند که به‌کلی خارج از مقوله هسته‌ای و مانند این حرف‌ها است ... از جمله حرف‌هایی که می‌زنند و ما را حساس می‌کند این است که می‌گویند برجام فرصت‌هایی را ــ هم در داخل ایران و هم در بیرون از ایران و در منطقه در اختیار آمریکا ــ قرار داده است." و یا در سخنان دیگری تأکید می‌کنند: "نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور." اهمیت موضوع "نفوذ" ما را بر آن داشت تا برای بررسی و تحلیل این موضوع در بستر تاریخی، با دکتر موسی حقانی رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به گفت‌وگو بنشینیم.دکتر حقانی در بخش نخست گفت‌وگوی خود با تسنیم به تبیین موضوع نفوذ پرداخت و گفت که نفوذ، تلاش دشمن برای مسخ یا نسخ انقلاب است. رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برای فهم بهتر موضوع، بحث نفوذ را در بستر تاریخی مورد بررسی قرار داد و مثالهای جالبی از نفوذ کشورهای غربی در دستگاه حکومت سلاطین قاجار بیان و انعقاد عهدنامه گلستان را حاصل کار جریان نفوذی عنوان کرد. دکتر حقانی معتقد است که غربی‌ها در قالب گروه‌های پژوهشی و گفتگوی ادیان با حضور در سطح جامعه ما به دنبال زمینه‌های نفوذ هستند. وی همچنین تشکیل بابیه و بهائیه را نتیجه نفوذ و کار انگلیسی‌ها عنوان کرد که با استفاده از زمینه‌های داخلی این فرقه‌های انحرافی را در کشورمان ایجاد کرده‌اند.از دیگر نکات قابل توجه در مصاحبه بخش نخست دکتر حقانی، نامه تاریخی ناصرالدین شاه و هشدار وی از وجود جریان نفوذی در بدنه حاکمیت بود.آنچه در ادامه از منظرتان می‌گذرد بخش دوم گفت‌وگوی خبرنگاران تسنیم با موسی حقانی است. *  پس می‌توان این‌گونه جمع‌بندی کرد که باید برای نفوذ خارجی حتماً یک بستر داخلی فراهم باشد، یعنی طبق چیزی که شما فرمودید یک بستر داخلی فراهم می‌شود تا زمینه نفوذ را آماده کند؟- حقانی: بعضی وقت‌ها خودشان ایجاد می‌کنند و گاهی اوقات در پیچیده‌ترین شکل از ظرفیت‌های موجود استفاده می‌کنند. اتفاقاً می‌خواستم به اینکه خودشان ایجاد می‌کنند اشاره کنم. همان‌طور که قبلاً گفتم، می‌خواهم یکی دو تا شخصیت انگلیسی مهم را نام ببرم که اینها اتفاقاً در بسترسازی و استفاده از ظرفیت‌هایی که خود ما داشتیم، فعال بودند. یکی از اینها فردی است به نام «سرگور اوزلی» که سفیر انگلستان در ایران می‌شود. شاید بتوان گفت «سرگور اوزلی» خبیث‌ترین سفیر انگلستان در ایران بوده است، البته انگلستان از این سفرای خبیث در ایران زیاد داشته ولی این‌ یکی خیلی کار کشته بود. جرج سوم فرمانی صادر می‌کند که برای ما خیلی قابل‌تأمل است، حواسمان باید جمع باشد. فرمان جرج سوم به سرگور اوزلی ۱۸ ماده دارد. در این فرمان به او می‌گوید که به ایران سفر کن و این کارها را انجام بده. اولاً می‌گوید از همه راهها، کوره‌ راهها و روستاهای ایران برای ما اطلاعات کسب کن. همه راههای مواصلاتی ایران را برای ما شناسایی کن و نقشه‌اش را به ما بده و می‌گوید که آداب، رسوم، سنن و همه اینها را جمع‌آوری کن. بعد به او می‌گوید که این‌قدر طلا به تو می‌دهم که تا می‌توانی نسخه خطی از ایران بخری و خارج کنی و حتی اگر پول کم آوردی، درخواست کن که برای تو بفرستیم. وظیفه آقای سرگور اوزلی غیر از وظیفه رسمی به عنوان سفیر، دو وظیفه دیگر نیز هست: یکی جمع‌کردن اطلاعات گسترده از ایران است تا اینکه انگلیسی‌ها بدانند در ایران چه خبر است. دومی هم راه انداختن تشکیلات فراماسونری در ایران است، اینکه گفتم خودشان ظرفیت ایجاد می‌کنند اینجاست. اینها بر موج بابیه و بهائیه سوار می‌شوند و آن را تقویت می‌کنند اما فراماسونری را خودشان ایجاد می‌کنند. سرگوراوزلی قرار بود یک لُژی را به نام لژ اصفهان در ایران تأسیس کند. اصفهان برای اینها خیلی مهم بود، یعنی شاید بشود گفت یکی از مهم‌ترین شهرهای مطرح برای انگلیسی‌ها به جهت مرکزیت آن نسبت به جنوب ایران، اصفهان بود.** نقش جریان نفوذی در فشار به حاکمیت برای دست برداشتن از مقاومتاوزلی می‌گوید که من نتوانستم در ایران لژ فراماسونری راه بیندازم، اما موفق شدم اغلب اطرافیان فتحعلی شاه را وارد جرگه فراماسونری کنم. تازه ما می‌فهمیم چرا ما در جنگ با روسیه باختیم، یعنی چرا شکست خوردیم؟ چون فشار عجیبی از داخل وارد می‌شد که جنگ را تمام کنید، جنگ را تمام کنید. اتفاقاً یکی از کسانی که فشار می‌آورد و وعده می‌داد، سرگوراوزلی بود. دلیل اینکه ما نباید به وعده‌های غربی‌ها دل خوش کنیم، یکی از مواردش همین است. آقای سرگور اوزلی به فتحعلی شاه گفت که با جنگ که نمی‌شود مسئله را حل کرد، شما صلح و گفتگو را بپذیرید، بعد ما می‌آییم به شما کمک می‌کنیم، حق ایران را می‌گیریم؛ یعنی سرزمین‌های اشغال‌شده را پس می‌گیریم. با این وعده و با فشاری که از داخل وارد شد و شاید بحران‌هایی که در کشور ایجاد شد، اینها فتحعلی شاه را سر میز مذاکره بردند، امضای سرگوراوزلی هم پای عهدنامه گلستان هست. سر بزنگاه که باید بیاید به تعهداتش عمل کند، یک‌باره گفت که مأموریت من تمام‌شده، خداحافظ و رفت. بعد هم موقع خروج گفت من از راه روسیه می‌خواهم از ایران خارج شوم. عباس میرزا خیلی تلاش کرد که نگذارد وی از راه روسیه برود، چون می‌دانست وی می‌خواهد تمام اطلاعات ایران را ببرد و به روس‌ها بدهد. اصلاً جنگ روسیه علیه ما به تحریک انگلیسی‌ها بود. انگلیسی‌ها می‌خواستند سر روس‌ها را گرم کنند که روس‌ها هوس نکنند به سمت هند بروند، از طرفی می‌خواستند ظرفیت‌های ما را نابود کنند. ایران یک کشور نسبتا قوی در آن مقطع بود که داشت خودش را بازسازی می‌کرد. یعنی اگر ما یک مقدار تلاش کرده بودیم، مثلاً در ماجرای هند آن سیاست را اتخاذ نمی‌کردیم، جلوی جریان نفوذ را می‌گرفتیم، ایران خیلی سریع می‌توانست خودش را بازسازی کند، اما نگذاشتند. این جریان نفوذی آمد بعداً در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی و همه حوزه‌ها به ما لطمه زد.* ظاهراً بین این نفوذ و نفوذ فعلی تفاوت وجود دارد. این نفوذ در سران بوده، یعنی درجاهایی که تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر بودند، البته زمینه اجتماعی هم لازم است، یعنی باورهای مردم هم باید عوض شود که بتواند از آن پشتیبانی کند و نهایتاً نفوذ به نتیجه برسد...- حقانی: آن زمان هم اینها برای این مسئله تلاش کردند، مخصوصاً در نفوذ فرهنگی، یعنی آن‌کسی که ما به عنوان غریبه و اجنبی می‌شناختیم، به واسطه نفوذ فرهنگی و اقتصادی رفته رفته بخشی از جامعه ایرانی با او احساس نزدیکی کردند و گفتند که ما باید از اینها استقبال کنیم....** میرزاملکم خان و نقش او در تئوریزه کردن ضرورت ورود استعمار به ایران* آن بخش، از طبقه متوسط جامعه بود؟- حقانی: در آن دوره طبقه متوسط به معنای امروزی نداشتیم، این جریان در بین تجار، معدود افراد تحصیل کرده فرنگ و برخی رجال سیاسی شروع شد و جریان فراماسونری خیلی کمک کرد تا این نفوذ شکل بگیرد. بعداً در دوره مشروطه و بعد از آن، بحث تبعیت از علوم انسانی غربی و تغییر نظام آموزشی و عملاً پذیرش علوم انسانی غربی باعث شد اینگونه القاء شود که راه دیگری غیر از این نیست و راه توسعه همین راهی است که غربیها رفته‌اند، ما هم که نمی‌دانیم چطور باید این مسیر را طی کنیم پس باید از اینها تبعیت کنیم و میرزا ملکم خان و امثال او خیلی حرفهای عجیب‌ و غریب دیگری می‌زدند. میرزا ملکم خان می‌گوید که اصلاً ایرانی عُرضه ندارد، ایرانی اصلاً نمی‌تواند خودش را اداره کند، باید متخصصان مغرب زمین را بیاوریم. آنها به طرز عجیبی جریان ورود استعمار به ایران را تئوریزه می‌کنند. اتفاقاً همراه سرگور اوزلی، یک تیم تحقیقاتی به ایران می‌آید که نشان می‌دهد اینها در کنار مأموریت‌های سیاسی، از سایر جنبه‌ها هم غفلت نمی‌کنند. سرگور اوزلی برادری دارد به نام ویلیام اوزلی که با یک تیم شصت هفتاد نفره، با کلی امکانات همزمان با ورود برادرش در پوشش تحقیقات باستان‌شناسی به ایران می‌آیند. اینها در دشت مرغاب مستقر می‌شوند، کلی اشیای عتیقه استخراج و از ایران خارج می‌کنند. یکی از چیزهایی که اینها می‌گویند به دست آوردیم و کشف کردیم، همین مقبره کوروش است که قبلاً به‌ عنوان مقبره مادر سلیمان معروف بود و عنوان قبر کوروش را نداشت. بعضی‌ها می‌گویند کوروش اینجا دفن‌ نشده است، چون کوروش در مصر و در یکی از همین درگیری‌ها خارج از مرزهای ایران کشته‌ شده و آنجا هم دفن شده است. در هر صورت گفتند این را پیدا کردیم و بعدها این مکان به معبد باستانگرایان تبدیل شد. ویلیام اوزلی در کنار برادرش فعال شد و شروع کردند به شناسایی جنوب ایران، یعنی فقط عملیات باستان‌شناسی نبود. شروع کردند به شناسایی ظرفیت‌هایی که در کشور وجود دارد تا از آنها استفاده کنند. یک فرد دیگری که در ایران خیلی مهم است، فردی است به نام «مانکجی» که اسم کاملش «مانکجی لیمجی هاتریا» است که هوشنگ ایرانی هم به اسم خودش اضافه می‌کند، درویش فانی هم امضا می‌کند.*این فرد در چه دوره‌ای فعالیت می‌کرده است؟- حقانی: این فرد در دوره ناصرالدین‌شاه به عنوان تاجر، از طرف انجمن پارسیان هند به ایران می‌آید تا به وضعیت زردشتیان رسیدگی کند، ولی مأموریت دیگری داشته است. وی قبل از اینکه به ایران بیاید، چند شخصیت مطرح انگلیسی به او توصیه نامه می‌دهند، سفیر انگلستان در بغداد، وزیر خارجه انگلستان، رئیس حکومت هند بریتانیا هم نامه می‌دهد، با این توصیه‌ نامه‌ها می‌آید پیش ناصرالدین‌شاه که این آدم خیلی خوب و تاجر محترمی است با او همکاری کنید. وی در پوشش یک تاجر به ایران می‌آید منتهی دست به کارهای عجیب‌ و غریبی در ایران می‌زند که به نظرم می‌آید جا دارد ما خیلی جدی این اقدامات را مورد واکاوی قرار دهیم. در کشتی که مانکجی به وسیله آن عازم ایران بود، میرزا حسین‌خان سپه‌سالار صدراعظم عهد ناصری هم حضور داشت. در برخی از منابع می‌گویند این همسفر شدن اتفاقی بوده است و این دو در همان کشتی با هم آشنا شدند، ولی وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم نه، اینگونه نیست بلکه میرزا حسین‌خان سپه‌سالار در بمبئی با انجمن پارسیان ارتباط داشته، با انگلیسی‌ها ارتباط داشته، همانجا مانکجی به او معرفی می‌شود و اینها با هم به ایران می‌آیند.میرزا حسین‌خان سپه‌سالار عاقد قرارداد رویتر بود که این دیگر مربوط به بحث نفوذ اقتصادی است. این قرارداد پایه خیلی از بدبختی‌های ایران می‌شود. انگلیسی‌ها دنبال این هستند که یک دستاویز پیدا کنند، اساساً دول استکباری اینگونه‌ هستند، یک دستاویز پیدا می‌کنند و آن را بهانه قرار می‌دهند، مثل برخی‌ها که می‌آیند یک دانگ از یک خانه را می‌خرند بعد وقتی جا پا پیدا می‌کنند، هزار تا برنامه برای آن مالکی که آن پنج دانگ دیگر را دارد پیاده می‌کنند که آن مالک فرار کند برود، انگلیسی‌ها همین بلا را با قرارداد رویتر سر ایران آوردند. مانکجی می‌آید به ایران، این‌ها یک تیم هستند، میرزا ملکم خان، میرزا حسین‌خان سپه‌سالار و پل کتابچی خان – که قراردادهای نفتی ایران را بعداً اکثراً همین پل کتابچی خان منعقد می‌کند- و ... اینها یک جریان هستند، یعنی همان جریان نفوذی است.** تلاش نفوذی‌ها برای وابسته کردن ایران به غرب با ترویج به اصطلاح قانون و اصلاحات*  این جریان هم تصمیم‌ساز است و هم تصمیم‌گیر؟- حقانی: بله، در درون حاکمیت هم تصمیم‌ساز و هم تصمیم‌گیر و در عین حال ساختارشکن  هستند. خیلی عجیب است، اینها دو زیستند، به این معنا که پول دولت ایران را می‌خورند، پست از دولت ایران دارند، بعد در راستای منافع یک کشور دیگر کار می‌کنند و ساختارشکنی می‌کنند، در همین ارتباط است که  می‌گویند میرزا ملکم خان پدر قانون در ایران است، میرزا حسین‌خان سپه‌سالار پدر اصلاحات در ایران است، درحالی‌که واقعاً هیچ‌کدام اینها نیست، یعنی هر دوی اینها نگاهشان به ظرفیت‌های داخلی کاملاً منفی و نگاهشان به غرب کاملاً مثبت است و مرادشان از ترویج قانون و اصلاحات، وابسته کردن ایران به غرب است....*  یعنی همان به اصطلاح توسعه برون‌زا...- حقانی: به نظر من اصلاً توسعه نیست، یعنی فقط این وسط خودشان منتفع می‌شوند، یک رشوه‌ای می‌گیرند و یک امتیازی واگذار می‌کنند و آخر هم هیچ اتفاقی در ایران نمی‌افتد. ۱۵۰ سال با عنوان توسعه، این جریان غرب‌گرا پدر این مملکت را درآورد و به هیچ جا هم نرسیدیم. مانکجی خیلی فعالیت می‌کند، یکی از کارهایی که می‌کند تقویت گروه‌هایی است که می‌خواهند هم قاجار و هم روحانیت و اسلام را از بین ببرند. ترویج فارسی سره در ایران برای مبارزه با زبان عربی و ادبیات قرآنی توسط همین جریانات و با مدیریت مانکجی صورت می‌گیرد. تقویت بابیه و بهائیه نیز توسط مانکجی صورت می‌گیرد. در ترویج فراماسونری نیز مانکجی نقش دارد. او حتی تلاش می‌کند زرتشتی‌های ایرانی را هم بهائی کند.کاری که بعدها جانشین او «اردشیر جی» آن را دنبال کرد. آقای مانکجی یک مدرسه‌ای در تهران تاسیس می‌کند و بچه‌های خانواده‌های زرتشتی را از یزد به تهران منتقل می‌کند که مدیر این مدرسه بهائی است، معلم مدرسه بهائی است و تعدادی از این پنجاه نفر که برای تحصیل به تهران می‌آیند، بهائی می‌شوند. بعداً سروصدای خود زرتشتی‌های یزد و کرمان درمی‌آید که شما گفتید ما آمدیم برای تقویت دین زرتشتی و آیین زرتشتی، ولی عملاً بچه‌های ما را دارید بهائی می‌کنید. چون بابیه و بهائیه در ایران خیلی نتوانست طرفدار پیدا کند، انگلیسی‌ها به اینها نیرو تزریق کردند، نیرو هم عمدتا از دو جا تزریق شد، برخی از زرتشتی‌های کرمان و یزد و تعدادی از یهودیان خراسان و همدان و... که به این گروه تزریق شدند، مثلاً در خراسان یک‌ دفعه سه هزار یهودی بهائی شدند. خیلی حرف است، سه هزار یهودی بهائی شوند. در همدان در کرمانشاه، جاهای مختلف نیز چنین بود ....*  چون در جامعه سنتی شیعه ایران نمی‌توانستند نفوذ کنند...- حقانی: چون از بین شیعیان نمی‌توانستند یارگیری کنند، از گروههای دیگر به آنها ملحق کردند تا بگویند یک جمعیت قابل‌توجهی هستند.* که اصلاً هم ربطی به بحث بهائیت ندارد...- حقانی: نه، فقط می‌خواهند ساختارشکنی مدنظر خود و از بین بردن شیعه و روحانیت شیعه را رقم بزنند، پروژه بهائیت در ایران پروژه مفصلی است. این‌ها در گام اول مرجعیت شیعه را نفی کردند و ادعای باب بودن علی‌محمد شیرازی را مطرح کردند، در گام دوم با ادعای اینکه من خودم مهدی موعود هستم، قائمیت را نفی کردند، در گام بعدی هم اسلام و نبوت پیامبر(ص) و خاتمیت را نفی کردند که علی‌محمد شیرازی ادعای پیامبری کرد، در گام بعد اساسا توحید و الوهیت را نفی کردند و وی ادعای الوهیت و بعد هم اعلام قیامت کرد. اعلام قیامت که صورت گرفت، شریعت را کلاً منتفی کردند، چون می‌گویند در قیامت که کسی تکلیفی ندارد، در دنیا تکلیف داریم، قیامت حساب و کتاب انجام‌ شده و دیگر تکلیفی نداریم؛ یعنی شریعت را کاملاً نفی کردند. این کار برای نابودی اسلام و تشیع و هدایت جامعه به سمتی که شریعت وجود نداشته باشد، برنامه‌ریزی و حساب شده بود. در این مقطع اتفاقاً گروه‌های زیادی را می‌بینیم که محور اصلی فعالیت‌هایشان مخالفت با شریعت است. صوفیه مخالفت با شریعت دارد، بابیه و بهائیه مخالفت با شریعت دارند، جریان روشنفکری هم که می‌آید مخالفت با شریعت دارد. نهیلیست‌ها و ناتورالیست‌ها و این‌ها هم که دیگر کاری با شریعت ندارند....*  این جریان چگونه در اقتصاد کشور نفوذ کرد؟- حقانی: قرارداد رویتر توسط میرزا حسین‌خان سپه‌سالار با این منطق منعقد شد که ما اصلاً نمی‌توانیم و توانایی نداریم کشور را آباد کنیم، نه پولش را داریم، نه آدمش را داریم، نه دانشش را داریم و نه لیاقتش را داریم. میرزا ملکم خان هم شروع کرد به تئوریزه کردن این مسئله، یعنی اینکه اصلاً این خلاف مشیت الهی است، چون خداوند این ظرفیتهای طبیعی را برای این قرار داده که از آنها استفاده شود، اگر توانایی استفاده نداری، باید به کسی که می‌تواند مجال بدهی، او بیاید استفاده کند. این مبنای قراردادهایی شد که این‌ها به کشور ما تحمیل کردند. اینها با همین منطق قرارداد رویتر را بستند. قرارداد رویتر با یک یهودی تبعه انگلیس به نام «اسرائیل یوسفات» بسته شد. درمنابع دائماً می‌گویند قرارداد با رویتر بسته شد، درست است رویتر است ولی اسم اصلی‌اش اسرائیل یوسفات است. نام وی نشان می‌دهد که یهودی است، یک تبعه معمولی انگلستان نیست. وی به مدت هفتاد سال اختیار بهره‌برداری از منابع زیرزمینی و روی زمینی ایران، به غیر از چند مورد را دریافت کرد که رئیس‌جمهور فرانسه آن موقع با تمسخر گفته بود که ایرانیها فقط هوایی را که استنشاق می‌کنند واگذار نکردند، همه‌چیز را دادند! قرار بود این قرارداد اجرایی شود که مرحوم آیت‌الله العظمی حاج ملا علی کنی جلوی اینها را گرفت. مرحوم حاج ملاعلی کنی دو ضربه اساسی به اینها زد، یکی همین قرارداد رویتر بود که سعی کرد بساطش را در ایران جمع کند و جمع کرد، منتهی اینها از راه دیگری وارد شدند و از ظرفیتهای دیگری استفاده کردند. یکی هم مسئله فراموشخانه میرزا ملکم خان بود که می‌شود گفت اولین مؤسسه ماسونی در ایران است که آن هم مرحوم حاج ملاعلی کنی به ناصرالدین‌شاه نامه نوشت و گفت این جریان خطرناکی است، با این جریان هم سلطنت تو و هم تشیع و اسلام در ایران از بین می‌رود و سعی کردند بساط آن را جمع کنند که به صورت موقت جمع شد و فعالیتش به شکل زیرزمینی ادامه پیدا کرد و مخفیانه به کار خودشان ادامه دادند. در پی قرارداد رویتر دیگر همینطور قرارداد پشت قرارداد با همین منطق بسته شد و بعد متوجه می‌شویم که اینها اصلاً به یک کانون‌هایی وصل هستند. مثلاً همین‌ها به روچیلدهای انگلیس وصل‌اند، به ساسون‌های انگلیس وصل‌اند، آنها دقیقاً دارند اتفاقات ایران را در حوزه اقتصادی رصد می‌کنند، بنا هم بر این است که اقتصاد ایران نابود شود. ابتدای دوره ناصری یک تومان ایران با یک پوند انگلیس برابری می‌کند، اواسط دوره ناصری که ما این امتیازات را دادیم تا به اصطلاح پیشرفت کنیم، پنجاه تومان ایرانی با یک پوند انگلیسی برابری می‌کرد که این روند کاهش ارزش پول کشور همین‌گونه پیش رفت. هفتاد هشتاد امتیاز به انگلیسی‌ها دادیم، بعد روسها هم در کشور مستقر بودند، گفتند ما هم امتیاز می‌خواهیم. هفتاد هشتاد امتیاز هم آنها گرفتند، همه‌ چیز ما را تعیین می‌کردند، تعرفه گمرکی باید در اختیار دولت باشد که با آن بتواند واردات و صادرات را تنظیم و از تولید داخلی حمایت کند، آن را هم واگذار کرده بودیم، یعنی یا روسها برای ما تصمیم می‌گرفتند یا انگلیسی‌ها، روسها می‌گفتند از مناطق شمالی اگر جنس وارد ایران می‌شود باید تعرفه‌اش ۳ درصد باشد، نامه‌ای داریم که بر طبق آن مقامات انگلیسی، از جمله ساسون و روچیلد در ویلای لُرد روچیلد جلسه گذاشتند و تعرفه گمرکی ایران آنجا تعیین شد و گفتند که چرا روس‌ها ۳ درصد می‌دهند و ما ۵ درصد بدهیم؟ به دولت ایران تکلیف کنید که ما هم باید ۳ درصد بدهیم که این تصمیم تکلیف می‌شود. بعد امتیاز تأسیس بانک را از ایران می‌گیرند، که در پی آن بانک استقراضی و بانک شاهنشاهی تأسیس می‌شود. نقش بانک تعیین و تنظیم وضعیت نقدینگی و مالی است، که با واگذاری حق تأسیس آن به راحتی ‌توانستند با سرنوشت کشور بازی کنند.*  ظاهراً این واگذاریها حد یقف ندارد، همینطور ادامه دارد...- حقانی: در کودتای ۱۲۹۹ -  اینها جنبه‌های پنهان کودتای ۱۲۹۹ است -  بانک شاهنشاهی در ایران بحران پولی درست کرد، بعد مردم جلوی بانک‌ها تجمع کردند و پول خود را درخواست کردند، چون همه احساس کردند امنیت اقتصادی از دست رفته، بعد عواملشان مأمور شدند که در کشور شورش به راه بیندازند، قتلهای خیابانی در کشور رخ داد، مثلاً مردم صبح بیدار می‌شدند می‌دیدند یک نفر گوشه خیابان افتاده و شکمش پاره شده، فردا یک نفر را می‌دیدند سرش را بریده‌اند و روی سینه‌اش گذاشته‌اند، امنیت اجتماعی و اقتصادی را از بین بردند. وقتی هم که کودتا شد، آقای رضاخان کودتاچی گفت من آمده‌ام امنیت ایجاد کنم؛ یعنی عامل انگلیسی‌ها می‌خواست امنیتی را که خود آنها از بین برده بودند به کشور بازگرداند. در هر صورت اینها جنبه‌های مختلف نفوذ است. در این شرایط علما نسبت به وضعیت ایران خیلی نگران شدند، تلاشهای فراوانی در این مسیر صورت گرفت تا جلوی این اتفاقات را بگیرند و برخورد با قرارداد رویتر و قیام علیه قرارداد تنباکو از جمله تلاشهای مرجعیت شیعه برای حفظ ایران بود.ناصرالدین‌شاه آرام‌آرام متوجه می‌شد که چه کلاهی سرش می‌رود. چون اینها به اسم اینکه کشور توسعه پیدا می‌کند، شاه را سه بار به خارج از کشور برده  و کلی از این حرفها به او گفته بودند، شاه در آخر دید هیچ خبری نیست. به ملکم خان نامه نوشت که از آدم روشنفکری نظیر تو توقع داشتیم مشکلات ایران را حل کند، تو ما را از چاله درآوردی و به چاه انداختی، یعنی ما را در دام کمپانیهای غربی انداختید که تا مدت‌ها از دست اینها رهایی و خلاصی نداریم بنابراین ناصرالدین‌شاه هم فهمید که اینها چه کلاه بزرگی به اسم توسعه و پیشرفت در زمینه‌های مختلف سرش گذاشته‌اند. بعد از قتل ناصرالدین‌شاه، اوضاع ایران بدتر شد، ناصرالدین‌شاه سلطه مستحکمی داشت و می‌توانست این گروه‌های ساختارشکن را به طریقی کنترل کند، وقتی مظفرالدین شاه آمد، همه چیز عملاً از دست رفته بود. علما خیلی نگران می‌شوند، می‌بینند که کار کشور در دست میرزا علی‌اصغر خان امین السطان است، که وی عاقد بسیاری از قراردادهای استعماری است، بعد از میرزا حسین‌خان سپه‌سالار، این آقا اکثر قراردادها را بست، یک زمان گرایش به روس داشت، یک زمان گرایش به انگلیس و بعضی از منابع می‌گویند تغییر کیش داده و بهائی شده بود. خود بهائی‌ها حداقل این ادعا را دارند که امین السلطان در قم بهائی شده بود، چون یک دوره به قم تبعید شده بود. علما می‌بینند که واقعاً با این وضعیت ایران از دست می‌رود. مرحوم آخوند خراسانی اشاره می‌کند به اینکه ما از ۱۳۱۷ قمری، جلساتی در نجف با حضور مراجعی نظیر آیت‌الله شربیانی و مامقانی گذاشتیم که در ارتباط با مرحوم شیخ فضل‌الله نوری و میرزا حسن آشتیانی در ایران به دنبال یافتن راه حلی برای مشکلات ایران بودیم.*  این ماجرا بعد از جنبش تنباکو است؟- حقانی: بله، این تقریباً هشت سال بعد از جنبش تنباکو است. میرزای شیرازی فوت‌ شده و مرحوم آخوند خراسانی و آقای مابقانی و آقای شربیانی در نجف و مرحوم شیخ فضل‌الله نوری و آقای میرزا حسن آشتیانی در ایران دست‌ به‌ کار می‌شوند تا وضع ایران را سر و سامانی بدهند، تا ۱۳۲۰ فعالیت خوبی دارند. ۱۳۲۰ علمای نجف حکم تکفیر امین السلطان را صادر می‌کنند، از تهران هم مرحوم شیخ فضل‌الله و مرحوم آقای آشتیانی فشار می‌آورند و امین السلطان را عزل می‌کنند. این یک ضربه‌ای به جریان نفوذی در ایران بود.* یعنی بعد از این همکاری مؤثری که آخوند با شیخ در قضیه عزل امین السلطان دارد، بعداً کاری می‌کنند که انشقاقی در بحث مشروطه پیش بیاید؟ این جریان چگونه در مشروطه نقش داشت؟- حقانی: بله، اینها می‌فهمند که نباید بگذارند این دو کانون مرجعیت شیعه با هم همراه باشند. امین السلطان عزل می‌شود و عین الدوله سرکار می‌آید. عین الدوله را مرحوم شیخ فضل‌الله نوری سرکار می‌آورد. علت روی کار آمدن عین الدوله هم این بود که چون حاکمیت در دست قاجارها است، به ناچار فقط از قاجارها یک نفر باید سرکار بیاید. علما در افراد مختلف نگاه می‌کنند که کم ‌ضرر‌ترین آدم کیست؟ یعنی خیر الموجودین در آن سیستم کیست؟ لذا آقای عین الدوله را روی کار می‌آورند، غربی‌ها همه اعتراف می‌کنند که عین الدوله جلوی ما را گرفت. درصورتی‌که ما عین الدوله را با مشروطه و قتل و نظایر آن می‌شناسیم، در حالی‌که عین الدوله چهره دیگری دارد. عین الدوله برخلاف امین السلطان ضد بیگانه است و به بیگانه امتیاز نمی‌دهد، با مذهب هم دشمنی ندارد، اگر قضیه تغییر کیش امین السلطان درست باشد که خیلی افتضاح است، اگر هم درست نباشد، بازهم زنش اعتراف می‌کند که او از یک مدت به بعد هیچ علاقه‌ای به مذهب نداشت، قبلاً نماز می‌خواند، الآن دیگر تا پاسی از شب قمار بازی می‌کند و مشروب می‌خورد و در گعده‌های فسادی که دولتمردان قاجار دچارش شده بودند شرکت می‌کند. عین الدوله اهل این حرف‌ها نبود، اهل استقراض نبود، در مقابل مداخلات روس و انگلیس می‌ایستاد، سفیر روس و انگلیس هر دو اعتراف می‌کنند که عین الدوله جلوی نفوذ ما را گرفت؛ یعنی یک اصلاح کوتاه‌مدت می‌شود، بعد می‌گویند تراز بازرگانی ایران در همین دوره کوتاه‌مدت عین الدوله مثبت می‌شود. منتهی عین الدوله در کنار همه این مسائل یک شاهزاده قاجاری مستبد است و روشهای استبدادی خودش را هم دارد.*  اینکه جریان روشنفکری شیخ فضل‌الله را متهم به طرفداری از استبداد می‌کنند، از اینجا ناشی می‌شود؟- حقانی: اصلاً این‌طور نیست. امین السلطان از عین الدوله مستبدتر بود، روشنفکران از امین السلطان یا افرادی نظیر او طرفداری می‌کردند. مسئله استفاده از خیر الموجودین است، یعنی نگاه کنیم ببینیم در بین اینها چه کسی کم‌ضرر تر است و می‌شود رویش حساب کرد؟ عین الدوله این را داشت و در ادامه همین پروژه بود که شیخ و مرحوم آخوند به سمت عدالت‌خانه خواهی رفتند، یعنی گام بعدی تأسیس عدالت‌خانه بود که نگذاشتند، واقعاً انگلیسی‌ها در این قضیه خیلی حساب‌شده کار کردند، اتفاقاتی افتاد که نشان داد پشت قضیه کسان دیگری هستند، مثلاً چاپ عکس موسیو نوز بلژیکی، ببینید آن عکس سه سال چهار سال قبل گرفته شده بود، اگر قرار بود افشاگری شود، باید همان زمان امین السلطان افشاگری می‌شد.* چگونه از این عکس در آن مقطع زمانی بهره‌برداری کردند؟- حقانی: این‌ها عکس را نگه داشتند و درست در یک مقطعی که باید، از آن استفاده کردند. متأسفانه در این مقطع بعضی از بیوت و آقازاده‌ها کارهایی کردند، کارهای زشتی که به جریان علما لطمه زد. مثلاً پسرهای مرحوم آقای آشتیانی که خودش یک رکن مبارزه بود.* این هم می‌تواند یک نوع نفوذ باشد؟- حقانی: بله، به طریقی نفوذ است.*  یعنی همان تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری؟- حقانی: بله، می‌توان گفت یا نفوذ است یا استفاده از ظرفیت‌ها، البته قطعاً القائاتی به اینها می‌شد که اینها در این ورطه افتادند. در این ورطه افتادن یک دلیلی داشت. میرزا مصطفی آشتیانی که خیلی اوضاعش خراب بود، یعنی این‌ قدر خراب بود که در همان مشروطه او را کشتند. این پسر آقای آشتیانی است، ظاهراً یک شب که از مجلس فسادی برمی‌گشته و حالت متعادلی هم نداشته، او را می‌کشند. میرزا مرتضی آشتیانی می‌ماند، که ظاهراً بعد از اینکه پشیمان می‌شود، به خراسان رفته و در تاریخ گم می‌شود، اینها در مشروطه کاملاً در زمین حریف بازی می‌کنند، یعنی همان کاری را که دشمنان می‌خواهد، انجام می‌دهند. مثلاً سردمدار مسئله قبرستان «چال» اینها بودند، نهایتاً شیخ فضل‌الله نوری را متهم به فروش زمین قبرستان مسلمین به کفار روس کردند، در حالی‌ که شیخ اصلاً هیچ نقشی نداشته است. بعداً میرزا حسین یزدی - که میانه‌ای با شیخ نداشت – به اشاره میرزای نائینی سند قبرستان چال را بررسی کرد و به مراجع نجف گزارش داد، گفت همه‌چیز را دیدم، بنچاق را دیدم، مکاتبات وزارت خارجه را دیدم ولی شیخ فضل‌الله نوری هیچ نقشی در این ماجرا ندارد، چه کسی نقش داشت؟ جالب است بدانید معامله اصلی در محضر مرحوم میرزا حسن آشتیانی صورت گرفته بود و مرحوم سید صادق طباطبایی، پدر سید محمد طباطبایی مهر زده بود. البته معامله خلافی نبود، آن دو بزرگوار کار درستی انجام داده بودند، این جریان آشوبگر صحنه‌سازی کردند. رفتند در قبرستانی که کسی در آن دفن نمی‌شد، جسد یک زن مسلمان را دفن کردند، فردا که کارگران آمدند کار کنند، کلنگ که زدند دیدند خورد به یک جنازه بعد یک‌دفعه سروصدا راه افتاد که اینها این کار را کردند. در حقیقت با به راه انداختن این قضیه می‌خواستند این جریان مقاومت -که کار اصلاحی خودش را شروع کرده بود- را از بین ببرند.*  این جریان چگونه در مشروطه نفوذ و آن را منحرف کرد؟- حقانی: جریان نفوذی در مشروطه، قبل از این ماجرا کار خود را شروع کرده است. با قتل ناصرالدین‌شاه عملاً شیرازه کشور به هم می‌ریزد و تمام گروه‌های ساختارشکن تجدید سازمان می‌کنند. در سال ۱۳۱۷ (هـ . ق) انجمن اخوت در ایران تشکیلاتش را راه‌اندازی می‌کند. در همان مقطع تلاش می‌شود لُژی ماسونی به نام لُژ اسلام که پشتیبانش میرزا محسن خان مشیرالدوله است، در تهران راه‌اندازی شود. این تلاش صورت می‌گیرد و همه آنها هم اعتراف می‌کنند که در زیرزمین انجمن اخوت – که یک تشکیلات درویشی و صوفیانه بود - همزمان این لُژ ماسونی تشکیلات خودش را راه‌اندازی کرده بود و جلسات خودش را برگزار می‌کرد. جامع  آدمیت و تشکیلات مشابه هم در این مقطع خیلی فعال هستند، یعنی همزمان با آن هوشیاری که مرجعیت نجف از خودش نشان می‌دهد، اینها هم بیکار ننشسته‌اند و کار خودشان را می‌کنند. مرجعیت نجف دنبال اصلاح است، در حالی‌ که این جریانات دنبال براندازی اسلام و قاجاریه هستند. اینها فعالیت خود را آغاز می‌کنند و نفوذ آغاز می‌شود. جلسه‌ای در باغ سلیمان خان میکده در اطراف دروازه قزوین تهران برگزار می‌شود. ملک‌زاده  و دیگران در تاریخ مشروطیت می‌گویند از بین چند هزار نفر، شصت و چهار نفر را انتخاب کردیم که اینها به‌ عنوان رهبران انقلاب کار خودشان را شروع کردند. وقتی اسامی این اشخاص را بررسی می‌کنیم، غیر از اینکه سر و کله اردشیر جی سر جاسوس انگلستان، در میان اینها پیدا می‌شود، می‌بینیم تعداد بسیاری از اینها بابی و ازلی هستند. آنجا تصمیمات مهمی گرفته می‌شود که مهم‌ترین رکنش نفوذ و ایجاد اغتشاش و شورش کور است و تصمیم می‌گیرند بین طرفداران میرزاعلی اصغر خان امین السلطان و طرفداران عین الدوله درگیری راه بیندازند؛ یعنی حکومت مشغول به درگیری می‌شود و کشور به هم می‌ریزد. هرروز یک سری می‌ریزند به خیابان و به این و آن فحش می‌دهند و گروه مقابل نیز به همین شکل و  اینها همدیگر را خنثی می‌کنند. نفوذ در بین روحانیت هم مطرح می‌شود و تعیین می‌کنند که مثلاً آقا شریف کاشانی که با سید عبدالله بهبهانی مربوط است، در بیت آقای بهبهانی نفوذ کند، سید جمال واعظ اصفهانی و یکی دو نفر دیگر که با آقای سید محمد طباطبایی مربوط‌ا‌ند، در بیت آقای طباطبایی نفوذ کنند. سید اسدالله خرقانی و دو سه نفر دیگر بروند نجف، در حوزه نجف نفوذ کنند. پس از آن آقای خرقانی می‌رود در حوزه نجف و پای ثابت درس و محافل مرحوم آخوند خراسانی می‌شود. باگسترش نفوذ وی، رابطه شیخ فضل‌الله نوری و مرحوم آخوند خراسانی آرام‌آرام کمرنگ می‌شود.*  آقای دکتر، برخی‌ها معتقدند که پیشنهاد مشروطه از طرف سفیر انگلستان مطرح و قبول شد و اصلاً واژه «مشروطه» توسط او در بین مشروطه خواهان مشهور شد، آیا واقعیت نهضت عدالت‌خانه این‌گونه بود؟- حقانی: نه، به این شکل نبود. جریان روشنفکری ابتدای فعالیت خود در ایران، به مظاهر تکنولوژیک  غرب توجه می‌کند و جذب آن می‌شود، مثلاً به خیابانها و صنایع غربی توجه می‌کند، اما سپس به مسائلی نظیر نحوه حکومت‌داری، قانون و پارلمان و نظایر آن متمایل می‌شود. اینها دنبال چنین چیزی بودند تا آن را ترویج کنند. این تفکر رفته رفته در بخشهای مختلف نفوذ می‌کند. مرحوم سید محمد طباطبایی یکی دو بار در حرفهایش از لفظ مشروطه و یکبار هم جمهوری استفاده می‌کند. البته در تاریخ آمده که زن «شارژدافر» انگلستان هم در تحصنی که در سفارت انگلیس شکل گرفته بود از لفظ مشروطه استفاده می‌کند، البته این دو با هم قابل‌جمع است، که روشنفکران دنبال این پروژه بودند و انگلیسی‌ها کمک و تشدید کردند. تحصن در سفارت انگلیس از دویست سیصد نفر شروع شد و به سیزده هزار نفر رسید. تعداد زیادی از این ۱۳ هزار نفر اصلاً نمی‌دانستند ماجرا از چه قرار است؟ هسته مرکزی این ۱۳ هزار نفر مشروطه غربی می‌خواستند، که شامل جریان منورالفکری و جریان ازلی و امثالهم است. اینها مشروطه می‌خواستند، ولی بعضی از این ۱۳ هزار نفری که آمده بودند حتی نمی‌توانستند مشروطه را تلفظ کنند، یکی می‌گفت مشربه، یکی می‌گفت مشرطه. کسروی می‌گوید: به یک نفر از اینها گفتند مشروطه چیست؟ می‌گفت من نمی‌دانم چیست ولی به ما قول داده‌اند اگر مشروطه شود، نان سنگک یک زرعی و کباب این قدری – با دستش اشاره می‌کند – به ما می‌دهند. اینها آدم‌هایی از اقشار مختلف هستند که در جامعه واژه عدالت‌خانه را فقط شنیده‌اند. الآن باید این‌ها گوششان با این واژه آشنا شود. در تاریخ نقل شده که زن شارژدافر انگلستان آمد و به متحصنان سفارت گفت: برای چه اینجا جمع شده‌اید؟ گفتند عدالت‌خانه می‌خواهیم. سپس می‌گوید که نگویید عدالت‌خانه، بگویید مشروطه. بعد یکسری از اینها داد می‌زنند بله مشروطه می‌خواهیم، یکی داد می‌زند مشربه می‌خواهیم، بعد این زن باز با زیرکی می‌گوید نگویید مشروطه، چون ما بعد از مشروطیت علماءمان را کشتیم! یک‌دفعه باز عده‌ای از اراذل داد می‌زدند که ما هم می‌کشیم، - نعوذبالله - امام زمان هم بیاید می‌کشیم، اینها گزارش‌هایی است که از داخل سفارت داده‌اند و مستند است، آنهادنبال گسترش این تفکر بودند در تحصن سفارت انگلیس دیگر حربه پیدا می‌کنند، نامه می‌نویسند به علمای متحصن در قم، می‌گویند عدالت‌خانه نه، مشروطه! یک کلمه از این کم کنید، با ما طرف هستید. این اشخاص کم‌کم برای علما خط‌ و نشان می‌کشند. در این مقطع زمانی دو جریان ماسونی داریم؛ یکی جریان ماسونی جامع آدمیت است. جامع آدمیت خیلی دنبال درگیری نیست، منتهی یک جناح افراطی در جامع  آدمیت وجود دارد که اینها بعداً می‌آیند حزب دموکرات را تأسیس می‌کنند و بینشان از گروه‌هایی نظیر ازلی و غرب‌گراها و غیره افرادی هستند. این‌ها از جامع  آدمیت انشعاب می‌کنند و لُژ بیداری را درست می‌کنند که این لُژ ملقمه‌ای است که افرادی نظیر اردشیر جی، محمدعلی فروغی، مدیران و دبیران مدرسه آلیانس اسرائیلیت - که اکثراً فرانسوی، یهودی و صهیونیست بودند– در آن حضور دارند. این جناح افراطی در تأسیس لُژ بیداری نقش اصلی دارند و دیگرانی نظیر تقی‌زاده و خواهرزاده‌اش، علی‌محمد تربیت، یپرم خان و غیره هم هستند و متأسفانه سید محمد طباطبایی هم هست که البته پسر ایشان می‌گوید که چون شعار فراماسونری برابری، برادری و آزادی است، پدر من فکر می‌کرد که از این طریق به آزادی می‌رسیم، بعد از مدتی پدرم متوجه شد که فراماسونری دکان سیاسی انگلستان است و از این تشکیلات خارج شد، ولی در هر صورت سید جمال واعظ، ناظم الاسلام کرمانی که مأمور نفوذ در بیت آقای طباطبایی بودند، کار خود را کردند و احتمالاً اینها آقای طباطبایی را به سمت لُژ کشانده‌اند.* پس تقسیم‌کار دقیقی صورت گرفته است....- حقانی: خیلی دقیق! بعدها مرحوم ملا عبدالله مازندرانی می‌گوید که ما نمی‌دانستیم انجمن مخفی – ایشان می‌گویند انجمن مخفی – در نجف هم شعبه زده است، خودش می‌گوید که قطعاً بهائی‌ها (لعنهم الله) در این ماجرا نقش داشته‌اند - آن موقع بهائی و ازلی و غیره را می‌گفتند بابی، منتهی اینهایی که رفتند نجف ازلی بودند – و کار به جایی رسید که اقدام به ترور ما کردند که این بعد از دار زدن شیخ فضل‌الله است، اینها وقتی از سد شیخ فضل‌الله عبور کردند، سراغ علمای مشروطه‌خواه آمدند. سید عبدالله بهبهانی را کمتر از یک سال بعد از شهادت شیخ، به شهادت رساندند. سید محمد طباطبایی را ضایع و منزوی کردند و کار به جایی رسید که حالت جنون به او دست داد.در هر صورت این جریان با نقشه، طرح و برنامه جلو آمد، کاملاً هم با انگلیسی‌ها مربوط بودند، سفارت انگلستان و حکومت هند بریتانیا از اینها حمایت می‌کرد. اینها توانستند به اسم مشروطه و اینکه مشروطه تباینی با اسلام ندارد، آن جریان دینی منتقد، یعنی مرحوم شیخ فضل‌الله نوری را اول منزوی کنند و بعداً از سر راه بردارند و با همین حرف توانستند علمای نجف را همراه کنند، چون علمای نجف باورشان این بود که آنچه در ایران اتفاق خواهد افتاد، تباین و تضادی با دین ندارد. بعداً در مشروطه دوم، یعنی بعد از دار زدن شیخ، وقتی گروههای ساختارشکن فعالیتهای ضد دینی خودشان را آشکار کردند، مرحوم آخوند خراسانی به درگیری با آنها پرداخت که منجر به کشته شدن سید عبدالله بهبهانی و حذف ستارخان و باقر خان شد. ستارخان بازوی نظامی مرجعیت شیعه بود، منتهی جریان نفوذی قبل از اینکه کار را تمام کند، به ترتیب شیخ فضل‌الله نوری و سید عبدالله بهبهانی را حذف کرد و حالا نوبت ستارخان و باقر خان است، چون اگر مرجعیت شیعه حکم دهد، اینها به خیابان می‌ریزند و با جریان انحرافی و نفوذی برخورد می‌کنند، لذا اینها را هم از سر راه برداشتند که بعد از این آخوند خراسانی و مرحوم ملا عبدالله مازندرانی یک تفسیق نامه‌ای علیه تقی‌زاده منتشر می‌کنند که نشان می‌دهد نفوذ، کار خودش را کرده است. در رأس نامه‌ای که تفسیق نامه تقی‌زاده در آن است می‌نویسد: فکانت رجائاً ثم رضیئتی...، این‌گونه تفسیق نامه شروع می‌شود که ما چه امیدها بسته بودیم، این امیدها تبدیل به ناامیدی شد. ما به این جریان امید بسته بودیم اما فکر نمی‌کردیم این جریان این‌گونه از آب دربیاید. اینها می‌گفتند مشروطه عین اسلام است و اصل دوم متمم قانون اساسی را هم اینها تصویب کردند و حالا اینطور شد. بعد می‌گوید این تبدیل به یک فاجعه شد تا جایی که منجر به بیماری لاعلاج «شقاقلوس» – همان یرقان –  شد که جز به قطع عضو علاجی ندارد که اینجا حکم تفسیق و تبعید تقی‌زاده از ایران را صادر می‌کنند، می‌گوید «تقی‌زاده و عشاق آزادی پاریس»، بروند پی کارشان، این عبارت نشان می‌دهد که دو تا جریان خیلی مشخص وجود دارد، یکی جریان دینی است که گمانش این است که مشروطه در ایران مستقر می‌شود و به‌ هیچ‌ وجه تضادی با دین ندارد و با استفاده از آن قدرت شاه محدود و مجلس درست می‌شود، مردم مشارکت می‌کنند، دولت تقویت می‌شود، نفوذ بیگانه از بین می‌رود، رعیت به رفاه می‌رسد. اینها همه عباراتی است که در اعلامیه مرحوم آخوند هست، یعنی نشان می‌دهد که اینها به‌ ۱قصد اینکه جلوی نفوذ بیگانه را بگیرند، ایران آباد شود، دولت تقویت شود و مردم مشارکت کنند، وارد ماجرا شدند.گروه بعدی عشاق آزادی پاریس و غرب‌گرایان بودند. ولی آخرش متاسفانه آن جریان نفوذی توانست مشروطه ایران را منحرف کند، مردم منزجر شدند، بخشی از روحانیت منزوی و بخشی هم کشته شدند. مرحوم شیخ فضل‌الله نوری را دار زدند، ملا محمد خمامی را ترور کردند و کشتند، شیخ علی فومنی را کشتند، مرحوم ملا قربانعلی زنجانی را می‌خواستند بکشند، آخوند دخالت کرد، او را فرستادند به نجف. ۷۰، ۸۰ نفر از علما را کشتند.** جریان نفوذی با حمایت انگلستان مشروطه را از مسیر خودش خارج کرد* فضایی که مردم شیخ را بالای دار می‌برند چگونه ایجاد شد؟-حقانی: برخلاف آن چیزی که می‌گویند مردم نه اطلاع و نه رضایت داشتند. اصلاً یک شرایط رعب و وحشتی حاکم شده بود، کسی جرئت نمی‌کرد هیچ‌ گونه اعتراضی کند. شیخ را هم کاملاً ناگهانی دار زدند، زمانی که شیخ را دستگیر کردند، آقای عضد الملک نزد فاتحین تهران رفت و گفت حال شیخ چطور است؟ وضعیتش چطور است؟ گفتند هیچ نگران نباشید، سؤال و جواب مختصری با ایشان می‌کنیم و عصر مرخص می‌شود. سیزده رجب است، عصر شیخ را مرخص کردند! منظورشان از مرخصی این است که از قید حیات مرخص می‌شود، به عضد الملک این‌ گونه گفتند، این هم برگشت. می‌گویند شایعه شد که می‌خواهند شیخ را بکشند، از مسجد مجد الدوله که در حوالی همین ترمینال فیاض بخش الآن است، یک عده مسلح راه افتادند که شیخ را از زندان در میدان امام خمینی فعلی آزاد کنند. تا این جماعت برسد، اینها شیخ را بالای دار کشیدند. آنهایی که پای دار بودند و کف و سوت می‌زدند، همین اراذل‌ و اوباش افراطی بودند که از قفقاز و جاهای مختلف آمده بودند. همه این اقدامات کار این جریان است. مردم که فهمیدند، طرفداران شیخ آمدند نصف شب از محل شهربانی پیکر شیخ شهید را برداشتند و بردند در دیوار خانه دفن کردند. مردم که متوجه شدند، می‌آمدند دم دیوار می‌ایستادند، دست می‌گذاشتند روی دیوار فاتحه می‌خواندند، گروه‌ گروه می‌آمدند فاتحه می‌خواندند. خانواده‌اش ترسیدند که اگر این‌گونه باشد، اینها می‌آیند جنازه را خارج می‌کنند و می‌برند، لذا دوباره جنازه را شبانه منتقل کردند و به قم بردند و مخفیانه در جایی که هم‌ اکنون مقبره حاج شیخ فضل‌الله نوری است، دفن شد و مرحوم آخوند موقعی متوجه شد که دیگر کار از کار گذشته است، بعد هم ایشان قصد کرد بیاید برای اصلاح مشروطه ایران که کشته شد؛ یعنی همین جریان نفوذی مرحوم آخوند را کشت، من قبول ندارم مرحوم آخوند به مرگ طبیعی از دنیا رفته باشد. سر بزنگاه و صبح روزی که می‌خواهند حرکت کنند، در حالی‌ که اسباب و اثاثیه را فرستاده‌اند خارج شهر مستقر شده است؛ یعنی این‌قدر عجله دارد که می‌گوید شما بروید، من هم فردا صبح نماز را خواندم به شما ملحق می‌شوم. صبح سالم و تندرست بلند می‌شود که نماز صبح را بخواند، می‌گویند مرحوم آخوند روی زمین می‌افتد و از دنیا می‌رود. در هر صورت این جریان نفوذی متشکل از گروه‌های مختلف ساختارشکن، با حمایت انگلستان، مشروطه ایران را از مسیر خودش خارج می‌کند، بعد یک تلاش گسترده‌ای از همین مقطع شروع می‌شود، چون اینها بنا داشتند ایران را نابود کنند، اصلاً بحث مشروطه مطرح نبود. البته شاید بعضی از اینها و نه همه واقعاً فکر می‌کردند از طریق پیروی از مدل غربی، ایران آباد خواهد شد، ولی بخشی از اینها کاملاً حساب‌ شده به قصد نابودی ایران با دشمن همکاری کردند. مرحوم آخوند خراسانی در یکی از اعلامیه‌هایش روشنگری می‌کند و به گروه‌های ساختارشکن که مشروطه را به دست گرفتند، می‌گوید شما با ایجاد اغتشاش و ناامنی به دست اینها(روسها و انگلیسی‌ها) بهانه می‌دهید و آنها هم به اسم اینکه می‌خواهیم ناامنی را برطرف کنیم، آمدند ایران را اشغال کردند. سال ۱۹۰۷ روس و انگلیس همزمان با مشروطه قراردادی را میان خودشان منعقد کردند که طبق آن ایران را بین خودشان تقسیم کردند. مدتی بعد که درگیری‌ها به اوج خودش رسیده است، ایران توسط روس و انگلیس اشغال می‌شود که آخوند از این قضیه بسیار متأثر می‌شود، بعد هم در سال ۱۹۱۵ باریکه‌ای را که از قزوین تا قم و ساوه برای دولت مرکزی باقی‌مانده بوده طی قرارداد دیگری تقسیم می‌کنند. اصلاً قرار بر این بود تا پایان جنگ جهانی اول ایران کاملاً نابود و به دو قسمت تقسیم شود، جنوب و جنوب شرقی و غربی را انگلیسی‌ها ببرند، شمال و شمال غربی را هم روس‌ها به خود ضمیمه کنند. یک برنامه کلی داشتند، طبق برنامه‌ای که داشتند قرار بود بین‌النهرین یعنی عراق فعلی به هند ملحق شود، وضع ایران هم که این‌گونه بود که البته هر دو سیاست با شکست مواجه شد. قیام علما در نجف و سپس ثورة العشرین باعث شد که ضمیمه شدن بین‌النهرین منتفی شود، عراق متولد شد. البته انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ در روسیه خیلی به نفع ما تمام شد، شاید بتوان گفت تنها اتفاق بین‌المللی بود که ما از آن منتفع شدیم. منتهی وقتی شریک انگلیسی‌ها از دور خارج شد و شریک دیگری نداشتند، گفتند ایران را می‌بلعیم. لذا در سال ۱۹۱۹ بحث مستعمره شدن ایران را مطرح کردند که آن‌هم با مقاومت روحانیت و مردم منتفی شد. اما با کودتای ۱۲۹۹ رضاخان آمد و جریان نفوذی کاملاً حاکم شد و تسخیر از درون آغاز شد.*  پیش از این اگر در رأس نبودند و در کنار رأس هرم قدرت بودند، این بار خود رأس را گرفتند...- حقانی: قبل از کودتا این جماعت با شعارهای عجیب‌ و غریب همچون «دیکتاتوری منور» و «استفاده از مشت آهنین» معتقد بودند که ملت ایران آدم نمی‌شوند باید یک دیکتاتور منور بالای سرشان باشد، حالا منور کیست؟ آقای رضاخان میرپنج بی‌سواد قمه‌کش لات، این آقا در رأس حکومت دیکتاتوری منور و تأسیس دولت مدرن در ایران قرار می‌گیرد ....** این جریان را با سید ضیاء شروع کردند؟- حقانی: اصلاً قرار نبود سید ضیاء بماند البته خودش هم این عدم بقا را تشدید کرد. به نظرم سید ضیاء ماهیت دور جدید مناسبات انگلیس با ایران و نفوذ انگلیسی‌ها با کودتا را نفهمید، برای همین حذفش کردند. می‌دانید که کودتا با عامل ایرانی انجام شد، قرار بود بعد از این بگویند که استعمار و انگلیس در بین  نیست و خود ایرانی‌ها در راس کار هستند. رضاخان همه مفاد قرارداد ۱۹۱۹ را بدون نام قرارداد اجرا کرد، اگر در ذیل قرارداد ۱۹۱۹ اجرا می‌شد، مردم نمی‌پذیرفتند، می‌گفتند این هم مثل وثوق‌الدوله نوکر انگلیسی‌هاست. الآن متأسفانه بعضی‌ها در کشور می‌گویند رضاخان خدمت کرد و فلان کار را کرد. در حالی که همان مفاد قرارداد ۱۹۱۹ را اجرا کرد، منتهی اگر وثوق‌الدوله این کار را می‌کرد به او فحش می‌دادند، اما رضاخان این قرار داد را اجرا کرد، می‌گویند به‌به، رضاخان به ایران خدمت کرد، راه‌آهن کشید.الآن بخشی ازجریان روشنفکری پهلوی را تطهیر می‌کند و این هم بی‌دلیل نیست. این جریان روشنفکری بود که از رضاخان حمایت می‌کرد و امروزه ادعایشان این است که رضاخان در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موفق بود فقط توسعه سیاسی را ایجاد نکرد. مثلاً در حوزه توسعه فرهنگی رضاخان چه کاری جز کشف حجاب و ممنوع کردن عزاداری و حذف اسلام یا به قول خودشان جدا کردن نهاد دیانت از سیاست انجام داد؟ الآن این جریان می‌گوید توسعه فرهنگی مثبت بوده است! در حوزه اجتماعی هم رضاخان اقدام به تغییر سبک زندگی ایرانی‌ها و ترویج منحط‌ترین شکل زندگی غربی در ایران کرد که جز مسائل جنسی و خلاف اخلاق و خلاف شریعت و خلاف ناموس چیزی در آن دیده نمی‌شد، این هم توسعه اجتماعی بود که صورت گرفت.  در مورد پهلوی دوم هم ‌نظرشان همین است. اینکه جریان روشنفکری الآن از رضاخان حمایت و او را تطهیر می‌کند، به این برمی‌گردد که پنجاه و دو سه نفر از بزرگان روشنفکریِ عصر مشروطه همچون محمد علی فروغی، ابوالحسن فروغی، حسن تقی‌زاده و تیمورتاش طرفدار رضاخان و اداره‌کننده حکومت او بودند.گروه‌ها و افرادی نظیر کانون ایران جوان، علی‌اکبر سیاسی و کل اعضای کانون و حزب ایران نو که تیمورتاش و اطرافیانش راه انداختند، در این برهه کشور را می‌گردانند. همه اینها متعلق به جریان روشنفکری هستند و حمایت آنان از رضاخان بی‌جهت نیست، یعنی ناشی از این است که ما می‌خواهیم روند سابق ادامه پیدا کند، چون همه اینها قائل به حکومت سکولار هستند و رضاخان دنبال این بود که حکومت سکولار را در ایران مستقر کند، محمدرضا پهلوی هم همین را می‌خواست. رضاخان آمد غرب‌گرایی را در ایران ترویج داد و محمدرضا پهلوی تشدید کرد که باز هم این جریان، غرب‌گرایی را می‌خواست، منتهی مشکل‌شان با عدم توسعه سیاسی در دوره رضاخان است، می‌گویند او خیلی قلدری کرد، تیمورتاش و هم فکرانش را هم حذف کرد، فروغی را خانه‌نشین کرد و محمدرضا پهلوی هم که نمی‌دانست توسعه سیاسی چیست؟ به زعم اینها اگر پهلوی‌ها عقلشان می‌رسید توسعه سیاسی را هم اجرا می‌کردند، اصلاً لازم نبود انقلاب شود، یک نظام کاملاً سکولار و یک جامعه کاملاً غربی شده و به قول آقایان دموکراتیک و قانون‌گرا! داشتیم و مشکلی هم نبود و همه چیز حل می‌شد. جریان نفوذ در دوره رضاخان در اوج خودش است، رضاخان درست است در رأس است، ولی انگلیسی‌ها که همه تخم‌ مرغ‌هایشان را در یک سبد نمی‌گذارند، گزینه‌های دیگر دارند، رضاخان مدام مراقب است که نکند یک روزی تیمورتاش را علیه من عَلم کنند، نباید یک روزی فلانی را علیه من علم کنند، تیمورتاش را می‌کشد، آن یکی را می‌کشد، فروغی را نمی‌تواند بکشد، می‌گوید برو در خانه بنشین زن ریش‌دار! و این‌گونه افراد قدرتمند را از سر راه برمی‌دارد.ادامه دارد...منبع : تسنیمانتهای پیام/

حضور مقامات امنیتی آمریکا در نشست اقتصادی ایران و اروپا+ تصاویر

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ،  قرار است روزهای ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت، سومین مجمع اروپا-ایران در «گرند هتل دالدر» زوریخ برگزار شود. در این گردهمایی شمار زیادی از فعالان اقتصادی بخش خصوصی کشور و نمایندگان شرکت‌های بزرگ اروپایی و سفرای برخی از این کشورها در ایران، گرد هم می‌آیند تا به تبادل اطلاعات اقتصادی و همفکری درباره چگونگی جذب دوباره ایران در بازار اروپایی بپردازند. سازمان دهنده این رویداد، موسسه آمریکایی «بی اچ بی امیساری» است که در حوزه مشاوره اقتصادی و تجاری و جمع آوری اطلاعات اقتصادی، تجاری و صنعتی کار می‌کند.از ایران شخصیت‌هایی چون مدیرعامل بانک پاسارگاد، مدیرعامل شرکت ایمیدرو، مدیرعامل بانک صنعت و معدن، مدیرعامل بانک خاورمیانه، رییس هیات مدیره و مدیرعامل فولاد مبارکه، مدیرعامل بیمه رازی و مدیرعامل هلدینگ «فناپ کو»، بزرگ‌ترین هلدینگ بخش خصوصی فعال در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات در این مجمع سخنرانی خواهند کرد.از اروپا هم نمایندگانی از شرکت‌های بزرگ تجاری و بازگانی و صنایع اروپایی، مقامات ارشد شرکت‌های حقوقی و سفرای کشورهایی چون بلژیک، سوئد و سوییس در ایران، در این مجمع حضور و سخنرانی می‌کنند.حضور برخی چهره‌های خاص غربی تا حدی نگرانی‌هایی درباره اهداف جانبی این کنفرانس در ذهن ایجاد می‌کند؛ چهره‌هایی که بیش از آن که اقتصادی باشند، سیاسی و بعضی اطلاعاتی هستنداین مجمع قرار است در قالب ۶ پنل بحث، ۱۵ ورک‌شاپ (workshop) صنعتی و سخنرانی میهمانان ویژه برگزار شود. بدیهی است که استفاده از فرصت‌هایی چون این مجمع، برای آشنایی هر چه بیشتر اروپایی‌ها و ایرانی‌ها از شرایط بازار یکدیگر، بحث درباره مزایا و موانع تجارت فیمابین و عادی‌سازی روابط تجاری و بازرگانی ایران و اروپا در دوران پساتحریم بسیار مفید و لازم به نظر می‌رسد.لیکن در این میان، حضور برخی چهره‌های خاص غربی تا حدی نگرانی‌هایی درباره اهداف جانبی این رویداد در ذهن ایجاد می‌کند؛ چهره‌هایی که بیش از آن که اقتصادی باشند، سیاسی و بعضی اطلاعاتی هستند. بدیهی است که در شرایطی که ما شاهد بدعهدی و کارشکنی غربی‌ها، به ویژه آمریکایی‌ها در اجرای تعهدات خود در اجرای برجام هستیم، تبادل ناخواسته برخی اطلاعات مهم اقتصادی با افراد مشکوک می‌تواند به برگ برنده‌ای در دست دولت‌های غربی برای کارشکنی‌های بیشتر و قرار دادن کشورمان در مضایق و تنگناهای جدید شود. از آن جا که مهمانان محترم ایرانی این مجمع به دلیل جایگاه خود لاجرم دارای اطلاعات مهم و راهبردی درباره نقاط قوت و ضغف و گلوگاه‌های اقتصادی و حتی سیاسی کشور هستند، لازم است نسبت به ریسک‌های بالقوه بیان برخی اطلاعات کلیدی در جریان این مجمع، به‌ویژه در حضور برخی گوش‌های به شدت نامحرم، با آگاهی لازم عمل کرده و مصالح کشور را پیش چشم داشته باشند. در ادامه به معرفی اجمالی چند تن از این چهره‌های مشکوک می پردازیم.مدیران ارشد اقتصادی ایران در سومین مجمع اروپا-ایران جهت تبادل اطلاعات اقتصادی و همفکری درباره چگونگی جذب دوباره ایران در بازار اروپایی در روزهای ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت گرد هم می‌آیندرامین عسگردعسگرد کارمند ارشد وزارت خارجه امریکا، با سابقه‌ای طولانی و گسترده در انجام ماموریت‌های ویژه دیپلماتیک و اطلاعاتی است. او در حوزه‌های مختلف دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و دیپلماسی عمومی کار کرده و در حال حاضر از طریق شرکت مشاوره فعلی خود «آِیسترا»، طرف مشورت بسیاری از دولت های غربی در امور مرتبط با غرب آسیا و به ویژه ایران است.او در زمان حضور در وزارت خارجه، در چند پست ارشد فعالیت داشت: مدیر «دفتر حضور منطقه‌ای ایران» در زمان ریاست جمهوری جرج دابلیو بوش ( این دفتر مستقر در دوبی، مقر اصلی هماهنگی فعالیت‌های اطلاعاتی-سیاسی آمریکا علیه ایران بود و همین شائبه موقعیت اطلاعاتی بالای او را افزایش می‌دهد)، مشاور سیاسی قرارگاه مرکزی ارتش آمریکا یا سنتکام و مشاور سیاست خارجی ژنرال "دیوید پترایوس" و ژنرال "جیمز ماتیس".عسگرد کارمند ارشد وزارت خارجه امریکا، با سابقه‌ای طولانی و گسترده در انجام ماموریت‌های ویژه دیپلماتیک و اطلاعاتی استعسگرد در شورای امنیت ملی آمریکا، معاون مشاور سیاسی در امور عربستان، وابسته اقتصادی/سیاسی سفارت آمریکا در امارات متحده و مامور ارشد مشاور در سفارت آمریکا در ترکیه نیز بوده است.او در زمینه تحلیل و مشاوره، عضو ارشد «شورای روابط خارجی آمریکا» و مسوول میز عراق، ایران و ترکیه در این شورا است. عسگرد همچنین مدتی نیز مدیر بخش فارسی صدای آمریکا (VOA) بود.عسگرد علاوه بر ارتباط با شورای امنیت ملی آمریکا، مدتی نیز مدیر بخش فارسی صدای آمریکا (VOA) بودجَرِت بلنک (Jarrett Blanc)جرت بلنک یک دیپلمات ارشد وزارت خارجه آمریکاست که اکنون در تیم «اجرای برجام» از جانب آمریکایی‌ها عضویت دارد؛ بلنک به عنوان معاون نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان و پاکستان کار کرده و یک دیپلمات کارکشته در امور منطقه جنوب و غرب آسیا محسوب می‌شود.او مشاور «حکومت موقت ائتلاف» و «شورای حکومتی عراق» در سال‌های پس از اشغال عراق و دستیار «پل برمر» حاکم آمریکایی عراق اشغالی بود و در تاسیس «کمیسیون مستقل انتخابات»در این کشور نقش مهمی ایفا کرد.جرت بلنک یک دیپلمات ارشد وزارت خارجه آمریکاست که اکنون در تیم «اجرای برجام» از جانب آمریکایی‌ها عضویت دارداو از طرف آمریکا مشاور دولت خودگردان محمود عباس در «کمیسیون مرکزی انتخابات» و «شورای قانون‌گذاری فتح» و مشاور دیپلمات‌های این حکومت بوده است؛ بلنک سوابق ماموریت‌های دیپلماتیک را در لبنان، کوزوو و نپال هم در کارنامه دارد.جرت بلنک عضو ارشد اندیشکده‌های بسیار پرنفوذ و قدرت‌مندی چون «شورای روابط خارجی»، «موسسه آمریکایی صلح» و «موسسه جامعه باز» (متعلق به جرج سوروس، بانی انقلاب‌های رنگی) هم هست که نقشی اساسی در تعیین سیاست خارجی ایالات متحده دارند.باربارا اسلاوین (Barbara Slavin)باربارا اسلاوین مدیر موقت «طرح آینده ایران» در شورای آتلانتیک است. او همچنین به عنوان خبرنگار پایگاه خبری-تحلیلی المونیتور در امور غرب آسیا هم فعالیت می‌کند. اسلاوین به عنوان خبرنگار حوزه سیاست خارجی آمریکا و ایران با شبکه های «پی‌بی‌اس»، «ان‌پی‌‌آر» و «سی-اسپن» هم همکاری دارد.اسلاوین همچنین پژوهش‌گر ارشد اندیشکده «مرکز بین‌المللی وودروویلسون برای دانش پژوهان» و عضو اصلی «موسسه صلح آمریکا» هم محسوب می‌شود. یکی از معروف‌ترین مقالات او برای موسسه صلح چنین عنوانی دارد: روحانی‌ها، پول و شبه نظامیان: چگونه ایران نفوذ خود را در خاورمیانه اعمال می‌کند؟»باربارا اسلاوین مدیر موقت «طرح آینده ایران» در شورای آتلانتیک استلازم به ذکر است که اعضای شاخص هیات مدیره موسسه صلح که خانم اسلاوین در آن عضویت دارد، عبارتند از: جان کری (وزیر خارجه آمریکا)، اشتون کارتر (وزیر جنگ امریکا)، ژنرال فردریک ام. پادیلا (رییس فعلی دانشگاه دفاع ملی آمریکا و از فرماندهان ارشد پیشین تفنگداران دریایی)، استفن جی.هدلی(معاون کاندولیزا رایس در سمت مشاور امنیت ملی بوش، از مهره‌های اصلی حلقه نئوکان‌های آمریکا و مشاور اصلی سیاست خارجی جرج دابلیوبوش)، جودی اّنسلی (معاون مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران بوش و عضو ارشد شورای امنیت ملی امریکا).همچنین مرکز بین‌المللی وودرو ویلسون از اصلی‌ترین طرف‌های مشاوره دولت آمریکا در زمینه سیاست خارجی است که دست کم یک سوم بودجه آن به‌طور مستقیم توسط حکومت امریکا تامین می‌شود و رییس آن «تامس آر. نیدر» معاون وزیر خارجه در امور مدیریت و منابع است. اعضای هیات امنای این بنیاد هم به‌طور مستقیم توسط رییس جمهور ایالات متحده تعیین می‌شوند.سلاوین همچنین پژوهش‌گر ارشد اندیشکده «مرکز بین‌المللی وودروویلسون برای دانش پژوهان» و عضو اصلی «موسسه صلح آمریکا» هم محسوب می‌شودزمینه اصلی کاری اسلاوین موضوعاتی چون «جنگ با تروریزم به رهبری آمریکا»، «سیاست‌های آمریکا در برابر کشورهای سرخ»، «جنگ ایران-عراق» و «مناقشه اعراب- اسراییل» بوده و نکته قابل توجه این‌که وی تاکنون ۹ سفر به ایران داشته است.احتیاط برای شرکت در کنفرانس‌های بین‌المللی مرتبط با ایرانهمه ساله کنفرانس‌های مختلفی با محوریت "ایران" در موضوع‌های مختلفی در خارج از کشور برگزار می‌شود؛ این کنفرانس‌ها در صورتی فرصت‌های خوبی برای شرکت‌کنندگان حقوقی و حقیقی ایرانی فراهم می‌کند که احتیاط‌های لازم از قبل توسط شرکت‌کنندگان لحاظ شده باشد. شرکت‌ها و افراد شرکت‌کننده می‌توانند قبل از حضور در این همایش‌ها و کنفرانس‌ها، با مراجع ذیصلاح جهت شناخت میزبان و میهمانان این قبیل مراسم‌ها مشورت کرده و سپس با اطمینان خاطر در این همایش‌ها و یا کنفرانس‌ها حضور پیدا کنند تا از عملیات فریب و جذب سرویس‌های جاسوسی کشورهای متخاصم با ایران در امان بمانند.«Bridge» از نمونه کنفرانس‌هایی است که بستری برای شناسایی، دریافت اطلاعات و در صورت امکان جذب نخبگان ایرانی برای نهادهای مرتبط با دولت آمریکا استبرای نمونه فعالان ایرانی صنعت تکنولوژی در Silicon Valley آمریکا با برگزاری کنفرانس «Bridge» یا «پل» در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، بستری برای شناسایی، دریافت اطلاعات و در صورت امکان جذب نخبگان ایرانی برای نهادهایی مانند (YGL) Young global leadersفراهم کردند. آمریکایی‌ها در چند سال اخیر تمرکز خود را بر سوءاستفاده از نهادهاي دولتي و سازمان‌های به ظاهر مردم‌نهاد معطوف کرده‌اند و يک شيوه بسيار خلاقانه را براي نفوذ، هدايت و ايجاد تنش در داخل کشور دنبال می‌کنند.منبع : مشرق

سردار سلامی:اجازه عبور کشتی‌های تهدید کننده ایران را از تنگه هرمز نخواهیم داد/ آمریکا اشتباهات گذشته را تکرار نکند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، سردار حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه با حضور در بخش خبری ۲۱ سیما به بررسی موضوع پیش‌نویس قطعنامه جدید کنگره آمریکا علیه اقدامات و برنامه‌های دفاعی ایران و نیز محدودسازی رزمایش‌های جمهوری اسلامی در خلیج فارس پرداخت.سردار سلامی گفت: پیام ما به ملت ایران، آرامش، اطمینان خاطر و امنیت کامل و حرکت به سمت قله‌های بزرگ‌تر و اتکا به ملت اسلامی است.وی افزود: به دشمنان و به خصوص آمریکایی‌ها هشدار می‌دهیم خطاهای گذشته را با اشتباهات جدید تکرار نکنند و از عبرت‌های نزدیک تاریخ درس بگیرند و  از اعمال فشارهای بی‌حد و غیرضرور به ملت انقلابی ایران پرهیز کنند.سلامی در خصوص برگزاری رزمایش‌های سپاه، اظهارداشت: ما  هم مثل ارتش دارای تقویم مشخصی برای رزمایش‌های سالانه هستیم و به تناسب مناسبت‌های نظامی و سیاسی، آنها را برگزار می‌کنیم و شاید رزمایش‌هایی را نیز بدون اطلاع قبلی برای اعمال قدرت ایران، انجام دهیم.جانشین فرمانده کل سپاه تأکید کرد: هیچ گونه اراده سیاسی و یا نظامی بر انجام رزمایش‌های هیچ کشوری خصوصا ایران در محدوده آب‌های سرزمینی و آزاد وجود ندارد و این حق قانونی ماست و اجازه نمی‌دهیم هیچ قدرت و کشوری در حوزه اقدامات دفاعی، تمرینات و رزمایش‌های ما تصمیمی را اعمال کند.سلامی افزود: ما تا امروز این حق خود را اعمال کرده‌ایم و در آینده نیز رزمایش‌های خود را با اقتدار جدی‌تر برگزار می‌کنیم.وی ادامه داد: آمریکایی‌ها نمی‌توانند هیچ نقطه‌ای از جهان را امن کنند و البته نیت این کار را هم ندارند و هرجا که وارد شدند، ناامنی‌های گسترده‌ای را به ملت‌ها وارد و ملت‌های وسیعی را آواره کردند. آمریکایی‌ها همواره برای توجیه حضورشان در مناطقی مثل خلیج فارس از یک تهدید ساختگی استفاده می‌کنند تا حضور مستقیم‌شان را در منطقه اعمال کنند و یک فضای روانی برای دولت‌های متحد آمریکا ایجاد می‌کنند و با برگزاری رزمایش مشترک با آنها سعی می‌کنند همیشه دامنه اقتدار آن کشورها را در حدی نگه دارند که تسلط سیاسی خودشان بر آنها برقرار باشد.سلامی تأکید کرد: اگر اراده سیاسی، تسلط نظامی و قدرت دفاعی دریایی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز نبود، مطمئنا یک قطره نفت به خارج آن صادر نمی‌شد. این قدرت ماست که خلیج فارس را یک منطقه امن استراتژیک کرده است.وی با بیان اینکه آمریکایی‌ها به ما اتهام می‌زنند که ما یک قدرت تنش‌زا هستیم، گفت: آنها هواپیمای ایرباس مسافربری ما را با موشک هدف قرار دادند و تمام سرنشینان آن را به شهادت رساندند، این یک رفتار غیرحرفه‌ای است و اگر ما غیرحرفه‌ای عمل می‌کردیم، یکی از تفنگداران دریایی آمریکا که در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۶ دستگیر شدند، زنده نمی‌ماند.جانشین فرمانده کل سپاه، تأکید کرد‌: ما برای آمریکایی‌ها اگر بخواهند تهدید باشند، بسیار خطرناک هستیم و آنها این را می‌دانند. ما توسعه قدرت دریایی خود را برای غلبه بر قدر بزرگی چون آمریکا، آرایش و توسعه داده‌ایم، زیرا قدرت بزرگ و دشمن دیگری غیر از آمریکا نداریم، زیرا مابقی ظرفیت آن را ندارند.سلامی افزود: آمریکایی‌ها از واقعیت‌های تاریخی نزدیک عبرت بگیرند، ما آنها را ارجاع می‌دهیم به ماجرای بریجتون،‌ ساموئل بی‌.رابرتز و... آنها از ماجرای دستگیری تفنگدارانشان عبرت بگیرند و این برای آنها اثبات‌کننده یک واقعیت است که ما یک نیروی دریایی قدرتمند در سپاه و ارتش ساخته‌ایم که قادر است از منافع حیاتی و استقلال کشور دفاع کند.وی خاطرنشان کرد: تصور آمریکایی‌ها از قدرت ما بسیار کم‌تر از واقعیت است، ما قاطعانه و قدرتمندانه به گسترش قدرت بازدارنده دریایی و موشکی خود، ادامه می‌دهیم و رزمایش‌هایمان را طبق برنامه به مصالح سیاسی و نظامی برگزار می‌کنیم و هیچ‌گونه محدودیتی را از هیچ قدرتی در دنیا نمی‌پذیریم.جانشین فرمانده کل سپاه، در پایان تأکید کرد: براساس کنوانسیون ۱۹۸۲ دریاها، مجبوریم اگر از تنگه هرمز عبور ضررداری اتفاق بیفتد، قاطعانه با‌ آن مقابله کنیم. به آمریکا، شرکا و متحدان منطقه‌ای‌اش هشدار می دهیم اگر بخواهند از ادبیات تهدید استفاده کنند و ما را تهدید کنند، از قانون عبور بی ضرر استفاده کرده و اجازه عبور و تردد هیچ کشتی و شناوری که بخواهد ما را تهدید کند، نمی‌دهیم.منبع : فارسانتهای پیام/

کالایی که در خارج درست شده و ما استفاده کنیم چه افتخاری دارد؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، حجت الاسلام محمد رجایی نماینده مجلس نهم و عضو کمسیون اقتصادی در گفت و گو با ما اظهار داشت: آمریکایی ها به بهانه یک اتفاقی که در ۳۳سال پیش در لبنان اتفاق افتاده و طرف از گروه هایی بوده که مورد حمایت ایران بوده است اقدام به برداشت از پول های ایران کرده اند.اگر اینطور باشد پس باید همه آدم کشی ها که توسط ایادی آمریکا در سطح دنیا می شود و حمایت هایی که آنها از رژیم های فاسد و خونخوار می کنند، کشورهای دیگر هم اجازه داشته باشند که اقامه دعوی علیه آمریکا کرده و خسارت درخواست کنند.برای مثال در خود ایران، در یک روز که ۴۰۰۰ نفر در میدان شهدا به شهادت رسیدند دقیقاً رژیم  تحت حمایت قاطع آمریکا بود. این یک عمل بسیار وقیحانه ست و دولت ما باید به طور قاطع در مقابل آن بایستد و از حق ملت ایران دفاع بکند. رجایی افزود: قطعا امریکا از قدرت  حمایت بین الملل  سواستفاده می کند و طبیعتاً کشورهایی مثل ما که با آمریکا روابط حسنه نداریم باید دقت و تامل و احتیاط بیشتری داشته باشیم. اینکه اموالمان را در آمریکا سرمایه گذاری کنیم کاری بسیار اشتباه است و این امر نیز در دولت های قبل صورت گرفته و باید به سرعت جبران شود. عضو کمسیون اقتصادی اظهار داشت: فرمایش مقام معظم رهبری در خصوص ممنوعیت ورود کالاهای خارجی که مشابهشان در در تولیدات داخلی وجود دارد در راستای همان اقتصاد مقاومتی است. البته فرمایش رهبری درست است ولی نباید وسیله ای برای سوءاستفاده تولیدکنندگان داخلی ما شود. یعنی اگر بنا باشد ما هیچ کالایی وارد نکنیم و بعد هیچ استانداردهای اجباری برای کالاهای داخلی قرار ندهیم، منجر می شود که در حق مردم و مصرف کنندگان اجحاف شود چراکه به ما ثابت شده است که اکثر تولید کنندگان آینده نگر نیستند و سود لحظه ای خودشان را می بینند.  وی تاکید کرد: اگر واقعا اعضای اتاق اقتصادی ما دید بلندی داشته باشند قطعاً متوجه می شوند که به هر میزانی که کیفیت کالای خود را ارتقاء دهند، در نهایت نفع خواهند برد و کالاهایشان برند خواهد شد و از طرفی در کشور معروف خواهند شد و از طرف دیگر زمینه را برای صادرات کالایشان هموار می کنند.به هرحال اصل این پیام بسیار خوب است اما، ما نگران بیکاری جوانان هستیم و متاسفانه اکثر کالاهای مصرفی در داخل کشور ما کالاهای خارجی است و مشخص است وقتی ما کالای خارجی مصرف داریم جوانان کشورهای دیگر را شاغل می کنیم نه جوانان خودمان را.نماینده مجلس نهم اشاره کرد: اگر ما دغدغه اشتغال جوانان را داریم چاره ای جز این نداریم که تولید داخلی را افزایش دهیم و یکی از راه های افزایش تولید داخلی زمانی است که مشتری برای تولیداتمان وجود داشته باشد. و اگر تولید کننده ای تولید بکند اما بازار فروش نداشته باشد نمی تواند ادمه دهد و قطعاً مجبور می شود که نیروهایی که قبلاً شاغل کرده اند را تعدیل نمایند. یکی از مسائل منفی در کشور ما این است که خانواده ها به داشتن کالاهای خارجی افتخار می کنند.  رجایی تصریح کرد: اگر لباس، اتومبیل و لوازم منزل خارجی باشد افتخار می کنند و حتی انقدر این فرهنگ قوی شده که اگر لباسی در داخل تولید شد تولید کنندگان باید اسم ترکیه، ایتالیا یا دیگر کشورها روی آن بگذارند تا آن لباس را مردم بهتر بخرند. ما باید دست به اصلاح این فرهنگ بزنیم و این فرهنگ باید تغییر کند و باید مصرف کالای داخلی افتخار شود. مصرف کالای خارجی که افتخار ندارد! کشور دیگری ساخته است و افتخار این است که ما با خرید تولیدات داخلی چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآوریم و اشتغال زایی کنیم. وی در پایان افزود: با اصلاح این مسایل زمینه ازدواج جوانان فراهم می شود، تا از نظر بهداشت روانی جامعه به سمت ثبات و سلامت حرکت کند.  وقتی ما بیکاری داریم بسیاری از ناهنجاری ها را طبیعتا در کنارش داریم. بنابراین همانطور که مقام معظم رهبری به خوبی تشخیص داده اند راه حل مشکلات اقتصادی با اقتصاد مقاومتی است و یکی از پایه های مهم اقتصاد مقاومتی این است که تولید ملی افزایش و تقویت شود و یکی از  راهکارها که باعث این افزایش می شود سوق دادن مردم به سمت خرید کالا های داخلی.منبع : عصر امروز

«مسکن مهر»؛ از مزخرف خوانی تا سیاسی کاری!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، برای آنان که با حوزه مسکن و املاک سر و کار دارند، صحبت کردن از طرحِ «مسکنِ مهر» شاید مصداق آشنایی شناگر و آب باشد. طرحی که از سال ۸۶ شروع شده بود و باعث خانه دار شدن خیل عظیمی از اقشار ضعیف جامعه شد، طبیعتاً نباید برای هیچ فرد معمولی هم ناشناخته باشد، چه رسد به فعالان حوزه مسکن! در یک نگاهِ واقعی و به دور از حب و بغض های سیاسی رایج، باید اعتراف کنیم که اگر مسکن مهر نمی بود، مالکان کنونی آن که نزدیک به ۴ میلیون خانوار را شامل می شوند، شاید هرگز به رویای خانه دار شدن جامه عمل نمی پوشاندند. مختصاتِ طرح مذکور اصولاً به صورتی تعریف شده بود که اغلبِ اقشارِ ضعیف جامعه، خواستار پیوستن به آن می شدند. در نظرِ این افراد، خانه دار شدن با کمترین آورده ی مالی ممکن و استفاده از تسهیلات ارزان قیمتِ دولت، چیزی نبود که همیشه پیش بیاید و یا بتوان از آن صرف نظر کرد. دولت احمدی نژاد به خوبی توانسته بود گامی مهم را در جهتِ تحقق یکی از اصولِ مهم قانون اساسی بردارد و استقبال مردم نیز از این طرح، قابل توجه بود. براساس اصل سی‌ویکم قانون اساسی «داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی» بوده و «دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمند‌ترند بخصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.» بر این اساس، طرح مسکن مهر را با توصیفاتِ پیش گفته باید اجرای نعل به نعل همین اصلِ عدالت محور قانون اساسی تصور کرد. در مورد مزایا و معایب این طرح، سخن بسیار گفته شده است و ما هم در این مجال نمی خواهیم با استفاده از ادبیاتِ احساسی، به دفاع یکسویه از آن بپردازیم! با این وجود، هر فرد با وجدانی تصدیق می کند که آنچه تا کنون گفته شد، چندان هم دور از واقعیت نیست! واقعیتِ تلخِ دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که گاهی اغراضِ و منافع شخصی، حزبی و گروهی چنان ما را تحت تاثیر خود قرار می دهد که علناً دست به قلبِ واقعیات در عرصه مسائل عمومی می زنیم.بدون هیچ شکی، عباس آخوندی وزیر کنونی راه و شهرسازی را باید مصداق همین گفتار دانست. وی که در جریان جلسه رای اعتماد مجلس و برای جلب رای نمایندگان، گفته بود:«من اولین فردی بودم که طرح مسکن مهر را وارد نظام برنامه ریزی کشور کردم!»، به فاصله کوتاهی پس از تکیه زدن بر مسند وزارت، کارویژه خود را فحاشی به طرح مسکن مهر قرار داد. در چنین فضایی، طبیعتاً بر باد رفتن آرزوهای متقاضیان طرح های نیمه تمامِ مسکن مهر برای خانه دار شدن، اولین پرده از تراژدی ممکن الوقوع در دولت یازدهم بود. جالب آنکه اکنون و پس از کارشکنی های مکرر جناب آخوندی در مسیر تکمیل و تحویل مسکن مهر به متقاضیان، بازار مسکن در یک رکودِ تاریخی و سرسام آور به سر می برد. در موردِ چراییِ غیرواقعی بودنِ بهانه تراشی های جناب آخوندی و همکارانش در مسیر اجرای مسکن مهر، گمانه هایی هست که بعداً به آن خواهیم پرداخت، ولیکن؛ مرور ایراداتِ کارشناسی جناب آخوندی بر طرح مسکن مهر هم، یکی از ضروری ترین اقداماتِ ممکن در این مجال خواهد بود.برخی ادعاهای وزیر محترم راه را اما متاسفانه نمی توان در یک بستر کارشناسی شده و حتی مودبانه پاسخ داد. به عنوان مثال، ایشان در متن اظهارنظرِ معروفی، گفته است:«مسکن مهر طرح مزخرفی است!»، به واقع پاسخِ کارشناسانه و مودبانه به این سخن جناب وزیر چیست جز خاموشی؟! جناب آقای آخوندی که سال گذشته و طی یک مراسمِ رسمی، علناً از لیبرالیسم دفاع کرده اند، بعضاً اشکالاتِ مودبانه ای را نیز بر طرحِ مسکن مهر وارد نموده اند. به عنوانِ مثال، ایشان در همان روزهای آغازین بر عهده گرفتن مسئولیتِ وزارت، با فراموش کردن دفاع سرسختانه از مسکن مهر در جلسه رای اعتماد، گفته است:« ۳۸ هزار ميليارد تومان از منابع بانک مرکزي به پروژه مسکن مهر تزريق شده و براساس قراردادهاي قبلي نيز ۱۲ هزار ميليارد تومان ديگر نيز بايد به اين پروژه تزريق شود و در مجموع ۵۰ هزار ميليارد تومان صرف ساخت پروژه مسکن مهر شده است. تزريق ۵۰ هزار ميليارد تومان موجب افزايش پايه پولي کشور می‌شود. مسکن مهر تأثیر ۱۰۰ درصدي بر تورم اقتصادي کشور دارد. ميزان تورم کشور در حال حاضر ۴۴ درصد بوده که بيش از ۴۰ درصد آن ناشي مربوط به مسکن مهر بوده است.»ورای سخنان مزخرف شکلِ آقای آخوندی، حتماً باید این ادعای ایشان بررسی شود. چه اینکه این ادعا ظاهراً در برخی نقاط، چندان هم دور از واقعیت نیست. اما متاسفانه واقعی بودن این ادعای سیاسی هم، تنها در ظاهر آن است! چه اینکه آمارهای قبل از اجرای این طرح و بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم نشان می‌دهد این طرح نقش چندانی در افزایش رشد نقدینگی نداشته است. طبق آمار بانک مرکزی حجم نقدینگی در یک سال منتهی به پایان آذر سال ۹۳، ۱/۲۴ درصد رشد کرده است. به عبارت بهتر در یک سال حاکمیت دولت یازدهم، ۱۳۲ هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی کشور اضافه شده است. این در حالی است که متوسط رشد نقدینگی از سال آغاز اجرای این طرح تا سال ۱۳۹۲ حدود ۲۶ درصد بوده و این نشان می‌دهد با روی کار آمدن دولت یازدهم و عدم تامین اعتبار مسکن‌مهر همچنان رشد نقدینگی روند سابق خود را حفظ کرده است. جالب اینکه با وجود توقف طرحِ «مزخرف!» مسکن مهر از سوی دولت تدبیر، این دولت در افزایش نقدینگی کشور در طول ۳۷ سال گذشته-از ابتدای انقلاب تا کنون!- رکورد زده است. به صورتی که اقتصاددانان هر روز نسبت به این مسئله و ادامه چاپ اسکناسِ بدون پشتوانه در دولت جناب روحانی، اعلام خطر می کنند. مسئله اما به همین جا ختم نمی شود! گزارش کمیسیون عمران مجلس که در اردیبهشت ماه سال ۹۴ منتشر شد، به خوبی بهانه تراشی های غیر قابل توجیه دولت برای توقف سیاسی مسکن مهر را نشان داد. انتشار این گزارش، درواقع سنگی بر جام دروغ های دولت در زمینه مسکن مهر بود. در این میان، سوال مردم این است که چرا باید تکمیل خانه های آنها، قربانی اینگونه سیاست بازی ها شده، طرح مسکن مهر با گذشت سه سال از آغاز دولت یازدهم، هنوز هم تکمیل نشود؟ برای درکِ واقعیت های جاری در زمینه طرح مسکن مهر اما، مرور بخشی از گزارش کمیسیون عمران مجلس، خالی از لطف نخواهد بود.در بخشی از گزارش مذکور می خوانیم:« مهمترین مسئله در مسکن مهر، بررسی سرعت پیشرفت و تکمیل این طرح است... گزارش دریافتی از بانک مسکن نشان می دهد که متوسط سهم الشرکه پرداختی به پیمانکاران در ۹ ماهه پایانی دولت قبل، ماهانه حدود ۵۸۰ میلیارد تومان بوده است. با تغییر دولت، این رقم در نیمه دوم سال ۹۲ به ۳۰۰ میلیارد تومان، در سال ۹۳ به ۱۵۰ میلیارد تومان و نهایتا در دی ماه ۹۳ با ۸۶ درصد کاهش به ۸۰ میلیارد تومان تنزل یافته است. یعنی روند پرداخت اعتبار برای تکمیل پروژه ها در حال حاضر نسبت به ۹ ماهه پایانی دولت دهم کمتر از یک هفتم شده است؛ این در حالی است که در همین بازه زمانی، میزان اقساط بازگشتی مردم به بانک مسکن دو برابر شده و از حدود ماهانه ۱۲۵ میلیارد تومان در اوایل سال ۹۲ به ۲۵۵ میلیارد تومان در دی ماه ۹۳ رسیده است.» تمامی این واقعیت  های میدانی نشان دهنده آن است که بر خلاف ادعاهای جناب آخوندی، سنگ اندازی در مسیر اجرای طرح مسکن مهر، دلایلی سیاسی، شخصی و غیر کارشناسی دارشته است. در غیر اینصورت، چگونه ممکن است فردی که خود را مبدع اصلی این طرح معرفی کند، به یکباره اینهمه موضع خود را تغییر داده، آن را «مزخرف» بخواند؟هر چه هست، واقعیتِ روی زمین، سرگردانی متقاضیانِ مسکن مهر و انتظارِ تمام نشدنی آنها برای تکمیل و تحویل واحدهای مسکن مهر است. انتظاری که گویا قرار نیست به این زودی ها به سر برسد! جدیدترین اظهارات مسئولین وزارت راه و شهرسازی، خبر از تکمیل طرح مسکن مهر در سال ۹۷ می دهد! این در حالی است که پیش از این، جناب آخوندی قول داده بود سال ۹۴ پروژه های مسکن مهر را تکمیل کرده، به صاحبان آن تحویل بدهد. قصه ی مسکن مهر، حالا کم کم به یک درامِ اجتماعی شبیه می شود. یک تراژدی دردناک که در سایه اختلاف های سیاسی و البته منافع شخصی، عده کثیری از مردم چشم انتظار را آزار می دهد و اشک متقاضیان را از دیده ها سرازیر می کند. همه اینها در حالی است که پیش از اینها و در ماه های ابتدایی سال ۹۳، رهبر انقلاب راجع به تاثیرگذاری دیدگاه های سیاسی بر روند تکمیل مسکن مهر هشدار داده، فرموده بودند:« اگر احتمالا با اصل طرح مسکن مهر و یا نحوه تزریق اعتبارهای بانکی به آن مخالفتی وجود دارد ، اما این را هم بدانیم که اکنون چند میلیون نفر چشم انتظار تکمیل مسکن مهر هستند و باید این کار بطور جدی پیگیری شود و به اتمام برسد.»انتهای پیام/مرجع :قم نیوز

رئیس جمهور برای فرار از پاسخگویی خسارت محض برجام جنجال آفرینی می‌کند /«اقتصادمقاومتی شعاری» به اضافه نتایج تقریباً هیچ «برجام»

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ،«اقتصاد مقاومتی» را شاید بتوان در کنارِ «برجام»، پرتکرارترین واژگانِ یکی دو سال اخیر در مجامع نخبگانی و فضاهای رسانه ای کشور دانست. اینکه این دو واژه چه نسبتی با یکدیگر دارند و چه تاثیری بر یکدیگر می گذارند، فعلاً موضع بحث نیست ولیکن در ادامه به آن خواهیم پرداخت! دیدار اخیر رهبر فرزانه انقلاب با جمعی از کارگران کشور، علاوه بر آنکه فرصتی برای تکرار مفاهیم کلیدی اقتصاد مقاومتی و نسبت آن با فعالیت های مسئولین دولتی و همچنین فرهنگ عمومی بود، نمودار ورود جزئی تر آیت الله خامنه ای به عرصه اقدام و عمل در حوزه اقتصاد مقاومتی نیز محسوب می شد. این مسئله را از آن جهت مطرح می کنم که حجم مطالب مطرح شده در این دیدار در مقایسه با دیدار سال گذشته رهبر انقلاب با کارگران کشور، چند برابر بیشتر بود. با این حال، در جریان دیدار سال گذشته رهبر انقلاب با کارگران هم مطالب مهم و کلیدی ای مطرح شده بود. به عنوان مثال، جمله ی معروف «کلید حلّ مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست.» در همان دیدار پارسال گفته شده است.مقایسه دو دیدار مذکور از لحاظ شکلی و محتوایی تنها یک واقعیت را نشان می دهد:«افزایش نیاز و اضطرار کشور به عملی شدن سیاست های اقتصاد مقاومتی!». رهبر انقلاب در جریان دیدار اخیر خود در تشریح معنای شعار سال ۹۵ گفته اند:«اینکه گفتیم «اقدام و عمل»، معنایش این است که بایستى به یکایک بندهاى سیاستهاى اقتصاد مقاومتى به‌طور واقعى و حقیقى عمل بشود.» عبور از اقتصادِ مقاومتیِ شعاری به اقتصاد مقاومتیِ حقیقی اما زیاد هم ساده نیست! در این یادداشت به بررسی چرایی این مسئله با توجه به بیانات اخیر رهبر انقلاب خواهیم پرداخت! اول اینکه؛ در فرآیند اقتصاد مقاومتی، موتور محرکِ اصلی اقتصاد، تکیه بر نیروها و توانمندی داخلی است. از طرفی، چنان که می دانیم، در اقتصادِ ایران، دولت سهم عمده را در اختیار دارد و عمده سیاستگذاری های اقتصادی در بخش های مختلف نیز با دولت است! طبیعتاً در چنین شرایطی، اگر مسئولین دولتی اعتقادی به استفاده از نیروی داخلی نداشته باشند، درواقع خود به خود، پایه اصلی اقتصاد مقاومتی در سطح کشور از بین رفته است. طی سالهای گذشته، رهبر انقلاب بارها بر پرهیز از برخورد شعاری با اقتصاد مقاومتی و لزوم انجام اقدام عملی در این حوزه تاکید کرده اند. با این حال، به نظر می رسد اصولاً در بدنه دولت یازدهم اعتقادی به مسئله اقتصادی مقاومتی و پیوست های مدیریتی لازم برای آن وجود ندارد.  تکیه بر توان و نیروی داخلی در حالی به عنوان پایه اصلی اقتصاد مقاومتی شناخته می شود که اکبر ترکان مشاور ارشد رئیس جمهور می گوید:« بدون تعارف بگویم آیا در فناوری الکترونیک و یا برق و یا صنایع دیگر امکان رقابت را با محصولات کشورهای دیگر داریم. بگذارید با خود روراست باشیم ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمه سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم.» حالا این دیدگاهِ قاجاری مشاور ارشد جناب رئیس جمهور را بگذارید در کنار بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار کارگران: «هرجا کم مى‌آورند می گویند فنّاورىِ تولیدِ داخلى عقب‌افتاده است؛ خب ما این‌همه ذهن فعّال در کشور داریم، ذهنى که میتواند یک موشک درست کند که این موشک دو هزار کیلومتر طى میکند و با کمتر از ده متر خطا به هدف می¬رسد؛ این چیز کوچکى است؟ (بنده [فقط] خواستم مثال بزنم؛ حالا اسم موشک آمد و جوانها به هیجان آمدند.) من می گویم آن مغزى که میتواند یک چنین موشکى را تولید بکند که دشمنان ما اعتراف میکنند به اهمّیّت این کار، آیا این مغز نمی تواند خودرویى را که فرض بفرمایید مصرفش سیزده لیتر در صد کیلومتر است، برساند به پنج لیتر در صد کیلومتر؟ نمی تواند بکند؟ این مغز عاجز است از این کار؟ چرا به جوانها مراجعه نمی-کنید؟ چرا به این ذهنهاى خلّاق مراجعه نمی¬کنید؟ چرا از اینها کمک نمی گیرید؟» طبیعتاً در چنین شرایطی، انتظارِ عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی توسط  این دولت، انتظاری معقول نخواهد بود. یکی دیگر از ارکان اساسی اقتصاد مقاومتی، تاکید بر استفاده از تولید ملی و جلوگیری از واردات کالای غیرضروری به کشور است. این قطعه از سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، درواقع لازمه و مکملِ تکیه بر توانمندی نیروهای متخصص داخلی به حساب می آید. به زبانی دیگر، دولتی که برنامه ی خود را بر افزایش بی ضابطه واردات کالاهای غیرضروی و دارای مشابه داخلی قرار داده باشد، نمی تواند همزمان، ادعای حمایت از توانمندی متخصصان داخلی را نیز یدک بکشد. بررسی آمار گمرک در سالهای گذشته نشان می دهد که متاسفانه دولت حسن روحانی، در عین سر دادنِ شعار اقتصاد مقاومتی، به صورت مرتب بر سیاست افزایش واردات تاکید داشته است. چنان که انتظار می رود، بخشی از سخنان رهبر فرزانه انقلاب در دیدار اخیر هم به همین موضوع اختصاص یافته است. معظم له در همین زمینه می فرمایند: «من نمی دانم این قضیّه‌ى واردات خودروهاى آمریکایى چیست که حالا سر زبانها افتاده و بعضى‌ها می گویند. خودروهاى آمریکایى را خود آمریکایى‌ها مصرف نمی کردند؛ این در مطبوعات آمریکایى‌ها منعکس شد و ما دیدیم؛ می گفتند مصرفش زیاد است، سنگین است. مثلاً فرض کنید ما، از [محصول‌] فلان کارخانه‌ى خودروسازىِ رو به ورشکستگىِ آمریکا استفاده کنیم؛ آن‌هم آمریکا! جلوى اینها بایستى به‌طور جدّى ایستاد. چه کسى بِایستد؟ خود مسئولین، خود وزراى محترم!»نگاهی به لایحه بودجه سال ۹۴ که در آذرماه ۹۳ از سوی دولت به مجلس ارائه شده است نیز، نشان می دهد که دولت برای سال ۹۴، بر روی درآمدهای گمرکی یک حساب سیزده هزارمیلیارد و ششصد میلیون تومانی(۱۳۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال) باز کرده بوده است. سوالی که در این زمینه مطرح می شود این است که دلیل وجودِ این تفاوت فاحش بین شعار و عمل دولت در عرصه اقتصاد مقاومتی چیست؟ چرا مسئولین دولتی برای عمل نکردن به سیاست های اقتصاد مقاومتی، حتی به انحراف مفهومی آن-و متاسفانه دروغگویی آشکار در این زمینه- نیز راضی هستند ولی تن به اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی و اعتماد به نیروی داخلی برای رفع مشکلات اقتصادی کشور نمی دهند؟! مستندات انحراف مفهومی اقتصاد مقاومتی توسط مقامات دولتی، بیش از یکی دو مورد است و مجال بازخوانی همه آنها در این یادداشت نیست. فقط من باب تفهیم موضوع، به اظهارات جناب اسحاق جهانگیری در آبان ماه سال گذشته اشاره می کنیم که در اظهاراتی شگفت انگیز گفته است:« اقتصاد برون گرا لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی است و بخش اعظم اجرای وظایف آن، بر عهده دفاتر نمایندگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور است!»در پاسخ به چرایی نگاه شعاری دولت به اقتصاد مقاومتی اما باید گفت که: مشکل اساسی در رابطه فی ما بین همان دو عبارت اصلی ابتدای این یادداشت خلاصه می شود! «برجام» و «اقتصاد مقاومتی»! این دو مفهوم، درواقع نمایشی از «زیربنای تئوریک دولت» و «نیاز واقعی کشور» هستند. حسن روحانی و تیمش، یگانه راهِ حل مشکلات اقتصادی کشور را پیروی از مدل توسعه غربی می دانند. از طرفی، پیش نیاز این توسعه موهوم نیز در رفتن به زیر بلیط آمریکا تعریف شده است. پس برجام، علاوه بر آنکه تمام هویت دولت را تشکیل داده است، نشان دهنده زیربنای تئوریک آن در حوزه سیاسی-اقتصادی هم هست. با این حال، معتقدیم مسئله اصلی دولت، از ابتدا هم نه حل مشکلات اقتصادی که تنها عادی سازی رابطه با آمریکا بوده است! اظهارات سنگین جناب سیف در مورد دستاوردهای اقتصادی برجام برای ایران، به خوبی توانسته است بیهوده بودن راه دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور را نشان دهد. طبیعتاً در چنین شرایطی، اگر مسئله دولت، اقتصاد باشد، بایستی پس از مشخص شدن این نتیجه ی ناگوار، در رویکردهای اقتصادی خود تجدید نظر نموده، به اقتصاد مقاومتی بازگردد!با این حال، همانطور که گفتم، مسئله دولت، اقتصاد نیست. اینکه جناب روحانی پس از اظهارات تکان دهنده سیف، گفته است:«هنوز سه ماه از برجام گذشته است، نه سی سال!» یعنی اینکه ما اگر شده، تا سی سال دیگر هم باید منتظر عوایدِ این رویکرد اقتصادی دولت باقی بمانیم، ولی در هر صورت، دولت، رویکردِ غلط خود را تصحیح نخواهد کرد! بخش دیگری از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار کارگران، به همین موضوع اختصاص داشته است. ایشان در تشریح بهانه جویی غرب در مقطع پسابرجام می گویند:« طرف -جناب آمریکایى- میگوید که علّت اینکه سرمایه‌دارها و سرمایه‌گذارها نمى‌آیند در ایران سرمایه‌گذارى کنند اوضاع داخلى ایران است؛ اوضاع داخلى ایران چه‌اش است؟ در این منطقه امن‌تر از ایران کجا است؟ خود آمریکا امن‌تر از اینجا است؟ آمریکا که طبق آمارهاى خودشان هر روز چند نفر از مردم کشته میشوند با ترور، امن‌تر از اینجا است؟ کشورهاى اروپایى با این تظاهرات مردمى، با این مشکلات کارگرى، با این مشکلات اقتصادى امن‌تر از اینجا هستند؟» مخلص کلام آنکه، تفکر برجامی و اقتصاد مقاومتی، خواه ناخواه دو تفکرِ نقیضِ یکدیگر هستند. دولتی که تمام هستی اش خود در آمریکا سرمایه گذاری کرده است، اگر هم بخواهد، نمی تواند برنامه های اقتصادی خود را با نگاه به توان داخلی پیش ببرد. کما اینکه همانطور که ذکر شد، شخص رئیس جمهور، مشاوران ارشد او و بدنه دولت، اصولاً اعتقادی به مفهوم اقتصاد مقاومتی ندارند! بر این اساس، متاسفانه باید اقرار کرد که برای تحقق اقتصاد مقاومتی، باید تنها به آن بخش از بیانات رهبر انقلاب دلخوش بود که حاوی توصیه هایی به عموم مردم بوده است. با این وجود، این بدان معنا نیست که دولت آقای همچنان به کار خود ادامه خواهد داد و به دروغ، شعار اقتصاد مقاومتی سر خواهد داد. دولت اکنون در برزخ نفی برجام یا روی آوردن به اقتصاد مقاومتی برای اثبات کارآمدی خود گیر کرده است. جناب روحانی اگر همچنان بخواهد اقتصاد کشور را به وعده های پوچ طرف های غربی گره بزند، مردم در خرداد ۹۶، فرد دیگری را به جای او انتخاب خواهند کرد. درواقع، کنار هم قرار گرفتنِ «اقتصاد مقاومتی شعاری» و نتایج تقریباً هیچ «برجام»، علاوه بر آنکه رکود بی سابقه ای را بر اقتصاد کشور حاکم کرده است، آینده سیاسی دولت یازدهم را نیز رقم خواهد زد.منبع : پایگاه خبری 598

فائزه هاشمی چه مأموریت محرمانه‌ای را در قم دنبال می‌کند؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، چندی است که فائزه هاشمی، فرزند حجت الاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی، به استان‌های مختلف کشور سفر می‌کند و در هر استان، برنامه خاصی را پیگیری می‌کند.دیدارهای خاص با افراد خاص و پیگیری مأموریت‌های محول شده به وی، از جمله اهداف این محکوم فتنه در استان‌هاست.  اظهارات فائزه هاشمی در جریان فتنه مشخص است و به همین سبب، تحرکاتش پس از آزادی از زندان، معنای خاصی دارد.در این میان اخبار رسیده حاکی از سفر امروز وی به قم است. پایتخت مذهبی ایران که به سبب حضور مراجع تقلید و علما به ام القرای جهان تشیع معروف است، در جریان انتخابات مجلس و خبرگان رهبری، اصولگرایی خود را به طور کامل نشان داد و به نظر می رسد مأموریت فائزه در سفر به قم نیز حول همین محور شکل گرفته است.هیچ برنامه‌ای از دیدارهای احتمالی محرمانه فائزه هاشمی ذکر نشده است اما با توجه به سفر پدر فائزه به یکی از استان‌های شمالی کشور، می توان نتیجه گرفت که سفر این محکوم فتنه به قم ابعاد محرمانه و پنهانی دارد و این حق مردم شریف و طلاب حوزه علمیه است که از این اهداف، با توجه به سابقه فعالیتهای فائزه هاشمی آگاه باشند. البته این سفر در یک روز تعطیل انجام می شود و به سبب همزمان شدن با روزهای آخر ماه رجب، سعی بر کمتر کردن حساسیت این سفر و فرار از اعتراضات احتمالی امت خداجوی قم شده است تا پنهان از نظر مردم، مأموریت این محکوم فتنه تحقق یابد، اما هاشمی و خاندان وی نباید از یاد ببرند که شهر مقدس قم، جای فتنه گران نیست و امت حزب الله حضور عناصر فتنه گر را در قم آشیانه اهل بیت(ع) بر نمی‎‌تابند.انتهای پیام/ منبع : قم نیوز

محور مقاومت و حزب الله لبنان موجب عزتمندی جهان اسلام است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب به نقل از «نسیم آنلاین»، حجت الاسلام سید محمد شیرازی امام جمعه رودبار قصران در خطبه های این هفته نماز جمعه با بیان اینکه مقام معظم رهبری مخالف آموزش انحصاری زبان انگلیسی  هستند، افزود:یکی از مسئولان ارشد کشور در رثای آموزش زبان انگلیسی برای جوانان ایرانی از کشور هند مثال آورده و به دلایلی از جمله تجربه هندوستان، خواستار آموزش انحصاری زبان انگلیسی شده است.وی تصریح کرد: به شدت دولت را به انجام کارهایی که مخالف با فرمایشات رهبری بوده را نهی می کنیم.* مستکبران با ترویج زبان های مختلف به دنبال تهاجم فرهنگی هستندامام جمعه رودبار قصران با بیان اینکه کشور هندوستان به دلیل تسلط استعمار انگلیس و در یک هویت زدایی فرهنگی از ملتی غیر مقاوم، ناچار به یادگیری زبان انگلیسی شد، افزود: آموزش زبان انگلیسی، دقیقا آثار استعمار است که در قدم اول برای هویت زدایی و از بین بردن روحیه استقلال خواهی، زبان مادری را که مایه هویت است از یک ملت می گیرد. این شیوه تن دادن به استعمار و زبان آموزی افتخار ندارد که در مقام مثال بیان شود.وی در ادامه اظهارداشت: مستکبران با ترویج زبان های مختلف در برخی کشورها به دنبال تهاجم فرهنگی و سلطه بر فرهنگ و اعتقادات مردم آن کشور دارند.حجت الاسلام شیرازی تاکید کرد: ازآنجایی‌که دشمن با تمسک به تاکتیک‌های جنگ نرم تلاش دارد تا قاطبه جوانان را از بدنه انقلاب جدا کند و آن‌ها را سرگرم امورات روزمره نماید و از سوی دیگر این رویه نیز موردحمایت برخی از غافلان و معاندان داخلی قرارگرفته است، می‌طلبد تا متولیان انقلابی امور فرهنگی دست‌به‌کار شده و "رجایی‌وار" با فعالیت‌های مجاهدانه، نسل جوان را نسبت به وظایف خودآگاه سازند.وی در ادامه یادآور شد: بصیرت انقلابی همچون سدی مستحکم، جوان را در برابر هجمه‌های فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و اجتماعی حفظ می‌کند و آنچه امنیت همه‌جانبه کشور را تضمین می‌نماید، شناخت طرح‌های بلندمدت دشمن با سلاح بصیرت است.اینجاست که اهمیت تیزبینی انقلابی یا همان بصیرت، بیش‌ازپیش آشکارشده و خیانت افرادی که تلاش دارند جوانان به آرمان‌های انقلاب فکر نکنند، روشن‌تر می‌شود.* اگر مسئولین از تربیت نسل انقلابی قصور نمایند، باید منتظر عواقب آن باشندامام جمعه رودبارقصران خاطرنشان کرد: مدارس کشور به‌مثابه پایگاه‌های اصلی انقلاب‌اند و خروجی آن‌که همان «جوان مؤمن انقلابی خوش‌روحیه باانگیزه» است باید مانند خون تازه به رگ‌های جامعه تزریق شود تا ضامن بقای نظام و تداوم‌بخش‌ آرمان‌های آن باشند.وی خطاب به مسئولان کشور تاکید کرد: اگر مسئولین از مسئولیت تاریخی خود غفلت ورزند و نسبت به تربیت نسل انقلابی قصور نمایند، باید منتظر عواقب وخیم آن ازجمله هضم شدن در هاضمه نظام سلطه باشیم و در مقابل، چنانچه علم و دانش نوجوانان و جوانان کشور را به سلاح امید و بصیرت انقلابی مسلح نماییم باید در انتظار رسیدن میوه شیرین این همت مؤمنانه بمانیم.حجت الاسلام شیرازی افزود: این، رسالتی است که انقلاب و خون پاک‌ترین جوانان این مرزوبوم بر دوش مسئولین  کشور قرار داده و کوچک‌ترین تخطی و قصوری در دمیدن این روحیه به نسل جوان، غیرقابل‌ اغماض خواهد بود.* ایران از تمامیت ارضی و حقوق حقه ملت مظلوم منطقه دفاع می کندوی در ادامه با بیان اینکه محور مقاومت و حزب الله لبنان موجب عزتمندی جهان اسلام است، گفت: جمهوری اسلامی ایران از تمامیت ارضی و حقوق حقه ملت مظلوم منطقه دفاع می کند و بی تردید در مسیر مبارزه با جریانات افراطی و تکفیری و تروریستها، محور مقاومت پیروز است و این مسیر را با افتخار ادامه خواهیم داد و امیدواریم روزی شاهد آزاد سازی سرزمین های اشغالی و برافراشته شدن پرچم اسلام در قدس شریف باشیم.امام جمعه رودبار قصران با اشاره به فرمایشات روزگذشته رهبر معظم انقلاب درخصوص اینکه برخی کشورهای غربی پدید آورنده گروه تروریستی داعش هستند، افزود: داعش و گروه‌های تکفیری برای مبارزه با اسلام تولید شده‌اند و آغاز تولد این مولودهای شوم به هنگام بیداری اسلامی و خیزش سریع اسلام در جهان بود از این رو آنها مأموریت جز تخریب اسلام ندارند.وی ادامه داد: گروه‌های فاسد و مفسدی که امروز به نام اسلام بدترین و فجیع‌ترین جنایت‌ها را انجام می‌دهند، مورد حمایت و پشتیبانی قدرت‌های غربی هستند.غربی‌ها به‌ظاهر ائتلاف ضدداعش تشکیل داده‌اند اما در واقع حامی این جریان هستند و در چارچوب اسلام‌ستیزی، در تبلیغات خود از آنها به‌عنوان «دولت اسلامی» نام می‌برند تا وجهه اسلام را تخریب کنند.* اسلام ناب محمدی انقلابی بوده و خواهد ماندحجت الاسلام شیرازی در ادامه با بیان اینکه اسلام ناب محمدی به گفته حضرت امام خمینی (ره) انقلابی بوده و خواهد ماند و به گفته ایشان مهمترین ثمره جنگ، استمرار روح «اسلام انقلابی» بود، تاکید کرد: ما هرچه داریم، به برکت اسلام ناب و اسلام انقلابی است؛ اسلامی که به فکر طبقات مستضعف و محروم است، نه اسلامی که در خدمت قدرتمندان و اغنیاست.* امروز آمریکا و هم‌پیمانانش، نماد جریان باطل هستندامام جمعه رودبار قصران در ادامه خطبه های این هفته خود با اشاره به بدعهدی های آمریکا بعد از توافق هسته ای گفت: امروز آمریکا و هم‌پیمانانش، نماد جریان باطل هستند. باطل را کسی می‌خواهد نظاره کند باید به رفتارهای وقیحانه این دول غربی بنگرد.وی تصریح کرد: حد آمریکا این است که یک کشور همانند کشورهای دیگر دنیا باشد، چرا در مسائل داخلی کشورهای دیگر فضولی می‌کند؟از کشتار یمن گرفته تا کشتار مظلومان بحرین و همچنین تشکیل گروه‌های آدم‌کش نشان‌دهنده همین موضوع است که آمریکا حد خودش را رعایت نمی‌کند.حجت الاسلام شیرازی خطاب به سردمداران آمریکا گفت: شما چه کاره هستید که مدام در هر گوشه از جهان آتش افروزی می‌کنید. امروز سرکش‌ترین دولت‌ها در جهان که علاوه بر مردم کشور دیگر به مردم خودش رحم نمی‌کند، آمریکاست.وی تاکید کرد: دوره بزن در رو گذشته؛ اگر قرار باشد معترض ملت ایران باشید، ملت ایران تا آخر تعقیب‌تان می‌کند و شما را به روز سیاه می‌کشاند. شما یک بار تجربه کردید و ۸ سال ملت بزرگ ایران با شما جنگید، با امکاناتی که به صدام دادید در مقابل شما ایستاد. آیا می‌خواهید شانس خود را بار دیگر امتحان کنید؟ درس ملت ایران به شما پشیمانی ابدی در پیش خواهد داشت. به تعبیر امام‌خمینی(ره) ملت ایران دندان‌های آمریکا را در دهانش خورد خواهد کرد.*آمریکایی ها از خلیج فارس به خلیج خوکی برگردندامام جمعه رودبار قصران ادامه داد: آمریکایی ها طبق فرمایش هوشمندانه مقام معظم رهبری به جای برگزاری رزمایش در خلیج فارس به خلیج خوکی ها برگردند وگرنه همانطور که نقش شوم آنها در آن خلیج به "گل" نشست در خلیج همیشگی فارس هم توسط نیروهای مسلح ما به "گل" خواهند نشست.وی  در بخش دیگر از سخنان با برشمردن جان فدایی ها و اقدامات موثر سپاه پاسداران در طول تاسیس خود از بعد از انقلاب اسلامی گفت:  نیروهای مسلح کشورمان علاوه بر اینکه بازوهای اقتدار نظام اسلامی هستند، می‌توان آن‌ها را به یک مسجد تشبیه کرد که محراب این مسجد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.وی در ادامه با اشاره به گرامیداشت روز جهانی هلال احمر و صلیب سرخ گفت: جوانانی هستند که در تعطیلات به صورت رایگان در جاده‌ها به مردم خدمت می‌کنند و در واقع اینان خدمت‌گزاران جامعه هستند، هلال احمر به کمک خیران احتیاج بیشتری دارد و یکی از جاهایی بسیار مناسب برای فعالیت نیکوکاران همین هلال احمر است.حجت الاسلام شیرازی یادآورشد: امروز هلال احمر  محدود به حوادث غیر مترقبه نیست و در همه صحنه ها کمک رسانی می کند واین ارگان در روستا ها به درمان روستاییان و در مکان های صعب العبور به مردم کمک می کند.وی در پایان خاطرنشان کرد: هلال احمر مسیر درست و صحیحی را پیش گرفته و خوشبختانه در همه مشکلات کشور در خط اول کمک رسانی در کنار بسیج قرار دارد.انتهای پیام/

جبهه سازی تولیدات انقلابی با حرکت به سمت عرصه های خودجوش مردم/لزوم تقدیر از آثار برتر جبهه فرهنگی انقلاب

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، در عصر حاضر، همه جنبه های زندگی بشریت با ابزارهای نوین ارتباطی پیوند عمیق یافته و حوزه های مختلف در ارتباطی تنگاتنگ با تکنولوژی های ارتباطی کارکرد ها و کاربری های خود را تطبیق داده اند. امروز حتی یکی از جدی ترین حوزه ها در مسائل اقتصادی، نقش اطلاعات در آن است و کارشناسان معتقدند که در جهان امروز تعیین کننده ترین عامل در مسائل اقتصادی، بحث اطلاعات است. بر همین اساس می توان گفت همه جنبه های زندگی انسان در دنیای امروز محصور ارتباطات و اطلاعات شده است.البته با نگاهی به گذشته نیز شاهد هستیم، ابزارهای ارتباطی از بدو شکل گیری، تأثیرات مهمی در جوامع می گذاشتند برای مثال بعد از انقلاب صنعتی و اختراع صنعت چاپ، جوامع و حکومت های حاکم به سرعت و با اینرسی بالا مشمول تغییرات بنیادی شدند و گروه هایی که می توانستند این ابزار ها را در اختیار خود گیرند، عملاً راه زیادی را برای رسیدن به اهداف و مطامع خود پیموده بودند. بعد از اختراع رادیو در اوایل قرن بیستم استفاده از ابزار های ارتباطی در تقابل های دولت ها شکل نوینی به خود گرفت. آلمان در جنگ جهان دوم در دهه ۴۰ میلادی از این وسیله به طور گسترده و موثری برای پیشبرد اهداف خود، یعنی تقویت روحیه سربازان آلمان نازی و تخریب روحیه سربازان متفقین بهره برد. دو دهه بعد و با ورود تلویزیون به عرصه ابزارهای ارتباطی، استفاده از آن در مسائل عملیات روانی دولت ها بسیار شیوع پیدا کرد و بیشتر کشور ها برای تأمین منافع و مطامع خود، از این ابزار برای ایجاد جنگ روانی علیه دشمنان خود استفاده می کردند. یک نمونه واضح و روشن از این مطلب، استفاده آمریکا از شبکه تلویزیونی سی ان ان در حمله نیروهای آمریکایی به نیروهای عراقی در کویت در سال ۱۹۹۱ بود که در آن سلاح رسانه پیش از برتری نظامی آمریکا، موجب شکست عراق شد. اما امروز به دلیل حضور فناوری های ارتباطات در همه عرصه های زندگی انسان، تأثیرات این فنآوری ها دو چندان و بلکه صد چندان شده است و انقلاب اطلاعاتی بوقوع پیوسته مهمترین نیروی پویا در پیشبرد سیاست های جهانی شدن و "کدخدا محوری آمریکا" در جهان شده است.از سوی دیگر انقلاب اسلامی ایران که در عصر بی خدایی بشر ظهور کرد و در حالی که قدرت های جهان، رخت بر بستن معنویات از زندگی بشر را جشن گرفته بودند، با شعار حضور دین در همه ساحت های زندگی بشر، جهان را تکان داد. انقلاب اسلامی با ظرفیت سازی هایی که در عرصه فکری و تمدنی ایجاد کرد عملاً غرب را به چالش کشید و از این جهت طبیعی بود که تمدن غرب که ادعای آقایی بر جهان را می کرد بیکار ننشیند و با این انقلاب رهایی بخش به مبارزه برخیزد. از این رو سرمایه داران و قدرت های جهانی از همان ابتدا به مقابله با انقلاب اسلامی پرداختند و تلاش کردند تا جایی که ممکن است از طریق رسانه و ابزار های ارتباطی دست به تحریف ارزش ها و شعار های این انقلاب بپردازند و از این طریق مانع صدور انقلاب در سایر ملل جهان شوند. بر همین اساس دشمنان انقلاب از همان ابتدا و با وجود اینکه در عرصه های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی- رسانه ای جنگ گسترده ای را علیه انقلاب آغاز کردند.یکی از حوزه هایی که نظام سلطه با استفاده از تکنولوژی های نوین ارتباطی تلاش داشته تا به ایران اسلامی ضربه بزند، ایجاد یک جنگ نرم گسترده و همه جانبه در حوزه فرهنگ است. دشمن در دهه ۶۰ از نتیجه بخشی عرصه نظامی نا امید شد و امروز از به نتیجه رسیدن در عرصه اقتصادی نیز نا امید شده بر این اساس به طور جدی بر حوزه فرهنگ که مزیت نسبی و عامل اصلی توانمندی انقلاب اسلامی است تمرکز کرده که شاید بتواند در این حوزه به اهدافی که مد نظرش است برای جلوگیری از حرکت شتابنده انقلاب اسلامی، دست یابد. غرب برای دستیابی به این هدف، یک جبهه گسترده رسانه ای در برابر انقلاب اسلامی شکل داده و در آن از دستگاه عظیم فیلم سازی هالیوود تا رسانه های فارسی زبان متعدد و متنوع با صرف بودجه های کلان، وظایفی در این راستا انجام می دهند لذا برای مقابله با این نظام و جبهه عظیم رسانه ای، ورود افراد معتقد به نظام یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب جوانان مومن و انقلابی به این عرصه ضروری و واجب به نظر می رسد.فتنه ۸۸، آغاز رویش های جبهه فرهنگی انقلابدر گذشته نه چندان دور عرصه فضای مجازی و رسانه های اینترنتی به طور عمده و غالب در اختیار جبهه معارض و ضد انقلاب بود و به دلیل حضور کم تعداد و غیر موثر جریان انقلابی در این فضا، برای عده ای این توهم پدید آمده بود که جبهه معارض از هوادارن و پشتیبانی قابل توجهی در جامعه بر خوردار است. اما در چند سال گذشته و به خصوص بعد از فتنه ۸۸ و تببین های رهبری مبنی بر اینکه جوانان دانشگاهی به عنوان افسران جوان جنگ نرم در برابر جبهه ضد انقلاب هستند، به سرعت سنگینی کفه ترازو به نفع جریان حزب الهی و معتقد به نظام در فضای مجازی برگشت. فرزندان انقلاب اسلامی که بیشتر آنها پیروزی انقلاب در سال ۵۷ را ندیده بودند و در زمان حیات امام خمینی طفلان کوچکی بودند این بار در فضای مجازی با جان و دل، پا به عرصه دفاع از مرزهای هویتی نظام و کشور گذاشتند. اما این حضور پر شور و تکلیف مدارانه به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیاز های امروز جامعه برای تبیین و روشنگری در خصوص شبهات و القائات استکبار نسبت به نظام باشد زیرا هر روز با ورود ابزار های نوین و جدید و شیوه ها و تاکتیک های تازه، دشمن از طریق و شیوه جدیدی برای هجمه به آرمان این انقلاب برنامه ریزی می کند و برنامه ریزی متناسب با فضای جدید را برای جریان مومن انقلابی می طلبد. برای مثال اگرچه که جریان مومن و انقلابی ورود خوبی در حوزه سایت های اینترنتی داشت و توانست با راه اندازی سایت های اینترنتی پاسخگوی برخی شبهات و حملات جریان معارض و ضد انقلاب شبهه افکن باشد اما در عرصه شبکه های اجتماعی می بینیم که همچنان شاهد هستیم که در برخی شبکه ها، جبهه معارض توانسته برخی از اهداف خود را جلو ببرد. در خصوص شبکه های پیام رسان تلفن همراه همچنین اوضاع به مراتب سخت تر و پیچیده تر است و جریان معارض توانسته با ایجاد شبکه های و گروه های فریب عده ای از جوانان را به خود جلب کند و یا در اذهان آنها ایجاد شبهه کند که حضور جدی و پر شور جریان مومن و انقلابی را به طور فعال، هوشمندانه و هدفمند می طلبد. بر این اساس تجمعات و گردهمایی هایی که موجب شود فعالین فضای رسانه ای و فرهنگی کشور در یک جا جمع شوند و بتوانند با تبادل اخبار و اطلاعات به درک جامعی از استراتژی ها و عملکرد های جبهه دشمن دست یابد بسیار ضروری به نظر می رسد. همچنین در این گردهمایی ها امکان این وجود دارد که راه کار های مقابله با هجمه دشمن بررسی شود و پس از آن به سازماندهی متناسب با آخرین آرایش دشمن برای حملات آفندی و پدافندی دست پیدا کرد..انتقال پیام رهبری به جوانان غرب، به عنوان یک الگواما جبهه خودی با رشد تکنولوژی های ارتباطی در زمینه هایی توانسته که ضربات کاری به جریان سلطه در غرب بزند. شاید واضح ترین نمونه آن صدور پیام های رهبر انقلاب به جوانان غرب بود. تا چند سال پیش که جریان اطلاعاتی رسانه ها به صورت عمودی و از بالا به پایین بود و کمپانی های رسانه ای امکان این را داشتند که به تشخیص و صلاح دید خود موضوعات و افراد خاصی را به طور مطلق سانسور کنند اما در یک سال گذشته دیدیم که چگونه جوانان انقلابی که در جبهه رسانه های نوین شروع به فعالیت کرده بودند، از طریق شبکه های اجتماعی و رسانه های نوین توانستند این نامه ها را برای جوانان مشتاق حقیقت در غرب برسانند. این شیوه فعالیت هدفمند، معتقدانه و فعالانه می تواند در حوزه های دیگر نیز انجام شود و به عنوان یک الگو و روش سرلوحه کار جوانان مومن انقلابی قرار گیرد.بند دوم از حکم اخیر رهبر انقلاب برای دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی می گوید: "با توجه به جبهه بندی جدی میان هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزه ی آن، شورایعالی انقلاب فرهنگی باید با برخورد فعال و مبتکرانه با این جبهه بندی آشکار فرهنگی، دلبستگان فرهنگ دینی و انقلابی را در داخل و خارج کشور دلگرم و امیدوار و مطمئن و معارضان را نگران و ناامید کند." دستیابی به این هدف رهبر انقلاب جز با حضور موثر و جبهه ای در فضای مجازی و با استفاده از ابزارهای نوین رسانه ای محقق نمی شود و همانطور که ایشان در همین حکم خود نیز آورده اند یکی از وظایف اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی حمایت از گروه های خود جوش مردمی است که قصد فعالیت فرهنگی در این عرصه ها را دارند و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان یک دستگاه فرا قوه ای باید سیاست هایی را تدوین کند که در پی آن فعالیت های اجرایی و عملیاتی در عرصه فرهنگ به سمت گروه های خود جوش مردمی برود.ماموریت جبهه‌ی رسانه ای انقلاب اسلامی هر روز سنگین تر و خطیرتر می شود. هر روز تکنولوژی های ارتباطی رشد و پیشرفت بیشتری پیدا می کند و سطح دسترسی و وابستگی مخاطبان به آنها بیشتر می شود. در این میدان، همان طور که جمهوری اسلامی پرچمدار انقلاب اسلامی در جهان است در این عرصه نباید از اثربخشی بر مخاطب مسلمان جهانی غفلت کند. خالی کردن عرصه‌ی بین المللی یعنی میدان دادن به رسانه های اسلام آمریکایی، از اسلام تحجر داعشی گرفته تا رسانه های اسلام سکولار ترکی و عربی.جبهه‌ی رسانه ای انقلاب اسلامی باید حرف حق را به زبانهای مختلف و برای قشرها و سن‌های مختلف با بهره وری ازابزار هنر در قالبی جذاب و سالم در گستره ی جهانی نشر دهد. نباید انتظار داشت که سخن رهبر انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکایی را رسانه های جبهه‌ی معارض نشر دهند که اگر چنین هم کنند حتما با تحریف و خدعه و نیرنگ همراه خواهد بود. مگر غیر از این است که این مهم بر عهده ی سربازان رسانه ای انقلاب اسلامی است.رشد رسانه های تعاملی در سالهای اخیر نیز باید یکی از دغدغه های اصلی جبهه رسانه‌ای انقلاب باشد. میدان مبارزه‌ی رسانه‌ای خالی نیست ولی باید برای نقش آفرینی مردم در این میدان برنامه داشت که در غیر این صورت خواسته یا ناخواسته در زمینی بازی می کنند که دشمنان زودتر از ما برایش برنامه ریخته اند. مردم را باید دید و باید باور کرد و مانند جبهه های هشت سال دفاع مقدس برای استفاده از بسیج مردمی آغوش باز کرد، البته با برنامه.تقدیر از جبهه فرهنگی انقلابجبهه فرهنگی انقلاب اسلامی طی سالیان گذشته و تا حد توان با حضور در عرصه جنگ نرم بعنوان بازوی نظام در این عرصه فعالیت داشته است . فعالیت یکه گاها تا عمق جبهه دشمن را هدف قرار داده است . جبهه فرهنگی انقلاب که گاها در داخل با تغییر برخی سیاست های اجرایی یا فرهنگی دولت ها بعضا مورد بی مهری قرار می گیرد ولی همچنان بی امان و بی وقفه به صورت شبانه روزی در حال فعالیت گسترده در این عرصه است عرضه ای که بنا بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی بسیار مهم و تاثیر گذار است. به جاست نهادهای انقلابی متولی که بعنوان کمک جبهه مردمی انقلاب در راستای تسهیل فعالیت های این جریان مردمی گام برداشته اند بنابر "من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق" به صورت مستمر فعالیت های این جبهه را رصد کرده و از فعالین خودجوش جبهه انقلاب تقدیر نمایند که این خود باعث تقویت جبهه انقلاب و همچنین تقویت جبهه سازی در این جریان اصیل و انقلابی خواهد شد. منبع : پارس

بشار اسد:از مقام معظم رهبری و دولت ایران برای حمایت‌ها سپاسگزارم/ولایتی: از تمام ظرفیت‌ها برای مبارزه با تروریست‌ها استفاده می‌کنیم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، علی اکبر ولایتی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام که بعد از سفر به لبنان روز جمعه وارد دمشق شد، شنبه ۱۷ اردیبهشت ماه با بشار رئیس جمهور سوریه دیدار و در خصوص موضوعات و مسایل منطقه ای و میدانی و همچنین همکاری‌های فیمابین در زمینه‌های متنوع به بحث و تبادل نظر پرداخت.بشار اسد ضمن خوش آمدگویی گفت: حضور شما همیشه در مقاطع حساس موجب ایجاد آرامش می‌شود و از مقام معظم رهبری، ملت و دولت ایران برای حمایت‌هایی که از ملت و دولت سوریه دارید، سپاسگزارم.رئیس جمهور سوریه با توجه به جنگ تحمیلی بر علیه ملت ایران هم افزود: ما هیچ موقع فراموش نمی‌کنیم پایداری شما را در جنگ تحمیلی که جنگ صدام به پشتیبانی برخی از کشورهای جهان بر علیه ملت ایران بوده است و پیروزی از آن ملت ایران بوده است.بشار اسد یادآور شد: رهبری، ملت و دولت ایران از تمام امکان خود برای مبارزه و مقابله با تروریست‌ها، جریانات افراطی و تکفیری در بالاترین سطح بهره گرفته اند و بسیار به پیروزی در برابر این جنگ نابرابر امیدوار هستیم و سپاس فراوان خود را از رهبری، دولت و ملت ایران اعلام می‌داریم.ولایتی ضمن ابراز خرسندی از ملاقات مجدد، گفت: دفاع جانانه ای که ملت و دولت سوریه به رهبری شما انجام می‌دهند، در تاریخ بی سابقه است و البته فراز و نشیب دارد؛ اما صعودی است و به رهبری شما انشاء الله توفیق و پیروزی نصیب خواهد شد و مقام معظم رهبری دائما برای پیروزی شما دعا می‌کنند.وی در ادامه تصریح کرد: فراموش نمی‌کنیم که تروریست‌ها تا چند متری همین دفتر پیشروی کرده بودند و البته با مقاومت و پایمردی ملت و دولت سوریه بیرون رانده شده اند.رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص با اشاره به تحولات اخیر گفت: جمهوری اسلامی ایران از تمام ظرفیت خود برای مبارزه و مقابله با تروریست‌ها که بر علیه ملت مظلوم منطقه جنایت می‌کنند با هر نوع گرایش و فارغ از تقسیم بندی مضحک تروریست‌های میانه رو و تندرو استفاده می‌کند.ولایتی تصریح کرد: امروز جنگ با تروریست‌ها برای صلح و امنیت منطقه و بلکه جهان بسیار مهم است و در واقع محور مقاومت برای امنیت و صلح جهانی مبارزه و ایستادگی می‌کنند.منبع : تسنیمانتهای‌پیام/

نمونه ایرانی "سامانه آمریکایی فالانکس"به‌زودی عملیاتی می‌شود/ تست‌ها انجام شود، سامانه را تحویل می‌گیریم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، امیر دریادار غلامرضا خادم بیغم جانشین فرمانده نیروی دریایی ارتش با اشاره به آخرین وضعیت ساخت نمونه ایرانی سامانه دفاع نزدیک دریایی فالانکس، گفت: سامانه‌های مختلفی در بحث جنگ افزارهای ما وجود دارد و این سامانه‌ها در بخش‌های مختلف استفاده می‌شوند اما مهمتر از همه آنها، بحث مصونیت بخشی خود یگان‌های شناور است که اتفاقا در یکی از بیانات مقام معظم رهبری به آن اشاره شده و ایشان هم خیلی تاکید داشتند که باید در این بحث کار شود.وی افزود: در این باره باید گفت که اگر شما نتوانید از خود به عنوان یک شناور، دفاع کنید چطور می‌توانید از بقیه دفاع کرده یا عملیات تهاجمی انجام دهید، پس در درجه اول، یک شناور باید بتواند خود را در برابر تهدیدات حفظ کند.جانشین فرمانده نیروی دریایی ارتش تصریح کرد: سامانه دفاع نقطه‌ای فالانکس چیزی نیست که یگان‌ها نداشته باشند، اینگونه سامانه‌ها باید متناسب با تهدیدات ارتقا داده شود؛ ما به نوعی اینها را از قبل داشتیم و در بحث مصونیت بخشی یگان‌های خودی توانستیم در ۸ سال دفاع مقدس حملات را دفع کنیم.دریادار بیغم با بیان اینکه در دریا بیشتر بحث حملات موشکی و هوایی است و در دفاع مقدس هم تقریبا همین تهدیدات وجود داشت و نداجا در انواع مختلف این تهدیدات در آن دوران، به مقابله پرداخته است، اظهار داشت: حالا با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی، آن حملات حتما دقیق‌تر و موثرتر شده‌اند و به همان نسبت هم ما روی سیستم‌های دفاعی خودمان کار می‌کنیم که الحمدالله در این بخش به نتایجی خوبی دست یافته‌ایم.وی خاطرنشان کرد: فالانکس، نوع غربی یک سامانه دفاع دریایی است که تیرباری داشته و به‌صورت اتوماتیک می‌تواند اهداف نزدیک شونده را هدف قرار دهد و در واقع مقابل هدف، دیواری از آتش ایجاد کند. در سیستم‌های تدافعی ناوهای ما، به نوع‌های مختلف مشابه این سامانه وجود دارد که باید این ارتقا داده شود و ما در این بخش مشغول کار هستیم.جانشین فرمانده نیروی دریایی ارتش در پایان تاکید کرد: الحمدالله در صنایع دفاع وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح درباره سامانه فالانکس ایرانی به نتایجی هم رسیده‌اند که انشاالله به زودی این سامانه را به کار خواهیم برد. در واقع، تست‌های این سامانه که انجام شد، نداجا محصول را دریافت خواهد کرد.گفتنی است، اواخر سال ۹۳ برای نخستین بار، گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم از آغاز تحقیقات برای ساخت «فالانکس ایرانی» به عنوان مدافع جدید ناوهای نداجا خبر داده بود. (لینک)نمونه آمریکایی سامانه فالانکسفالانکس (Phalanx CIWS)، یک سامانه دفاع نزدیک دریایی ساخت آمریکا است که از یک گاتلینگ ۶لول با گلوله‌های ۲۰میلی‌متری بهره می‌برد. این سامانه با سرعت بالا و شلیک‌های پیاپی می‌تواند اهداف مختلف از جمله موشک‌های کروز را پیش از رسیدن به شناور، منهدم کند.فالانکس، از یک رادار و یک گاتلینگ (سلاح) بهره می‌برد که گاتلینگ در داخل یک برجک قرار گرفته که می‌تواند مسلسل را به‌ سرعت تغییر جهت دهد.منبع : تسنیمانتهای پیام/

زبان چگونه «الفبای نفوذ» غرب در کشورهای اسلامی شد؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، برتری‌طلبی غربی‌ها، در برهه‌ای آنان را وادار ساخته بود تا نیروهای خود را روانه ممالک دیگر نموده و آن‌ها را تحت استیلا و استعمار خود درآورند. اگرچه گذشت زمان و ورود جهان به عصر ارتباطات، این راهبرد استعمار کهن را قرین اعتراضات و ناآرامی‌ها در کشورهای مستعمره و استعمارگر ساخت و درواقع این‌گونه راهبرد استعماری کارآمدی خود را ازدست‌داده و دیگر برآورده ساز آمال سیری‌ناپذیر استعمارگران نبود، لیکن غربی‌ها به این فکر افتادند که به‌منظور حفظ دستاوردهای خود و ایضاً گسترش حوزه نفوذ در کشورهای هدف، ناگزیرند به فرهنگ و افکار ملل جهان در راستای منافع خود سیطره یابند.بدین‌سان تهاجم فرهنگی گسترده و سازمان‌یافته علیه این کشورها آغاز گردید. آن‌ها در جهت کامیابی در این عرصه از تمامی حربه‌ها و ابزارهای ممکن نظیر ارسال مبلغ و مروج فرهنگ غرب، نشر کتب و نشریات، راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی و ساخت محصولات چندرسانه‌ای بهره جسته‌اند.جهانی‌شدن مصادف است با امپریالیسم فرهنگیمطابق با بررسی‌های صورت پذیرفته، در چند دهه گذشته، بانفوذ تام مؤلفه‌ها و عناصر عصر ارتباطات در حیات بشری و همچنین القای برتری غرب بر اسلام، تقاضا به‌منظور فراگیری زبان انگلیسی در کشورهای اسلامی افزایش‌یافته است. بدین ترتیب غربی‌ها و به‌ویژه ایالات‌متحده تلاش نموده‌اند تا از رهگذر کتب و یا دوره‌های آموزشی زبان انگلیسی به‌عنوان ابزاری جهت خدمت به اهداف تهاجم فرهنگی خویش بهره ببرند.غربی‌ها و به‌ویژه ایالات‌متحده تلاش نموده‌اند تا از رهگذر کتب و یا دوره‌های آموزشی زبان انگلیسی به‌عنوان ابزاری جهت خدمت به اهداف تهاجم فرهنگی خویش بهره ببرند.ترویج فرهنگ بی‌بندوباری و مؤلفه‌های خلاف اخلاق، تخطئه دین و دین‌داری، برجسته‌نمایی و بزرگنمایی دستاوردهای غرب و القای برتری غرب بر اسلام و بی‌توجهی و نادیده انگاری بنیان خانواده و ازدواج برخی از مصادیق این هجمه همه‌جانبه غرب به‌ویژه آمریکا علیه جوامع اسلامی است. تخصیص بودجه‌های کلان سالانه از سوی ایالات‌متحده به‌منظور آموزش و گسترش زبان انگلیسی و استیلای فرهنگی بر جوامع مختلف دال بر مدعای مذکور می‌باشد.بررسی‌ها حکایت از آن دارد که نگرش غرب و به‌ویژه ایالات‌متحده با جهان اسلام همواره نگاه و نگرشی تحقیرآمیز و استیلاجویانه بوده است و آن‌ها پیوسته در پی بهره‌کشی از ممالک اسلامی به‌مثابه طعمه بوده‌اند.آن‌ها حتی در دوره‌ای که از قافله تمدن به دورمانده بودند، چنین نگرشی نسبت به تمدن غنی اسلامی داشتند. به اذعان محققین و مورخین غربی نظیر گوستاولوبون۱و ویل دورانت۲، تمدّن عظیم جدید اروپایى بیش‌ازهرچیز دیگر از تمدن باشکوه اسلامى مایه گرفته است. به‌عنوان نمونه گوستاولوبون در این باب می‌نویسد:«بعضی‌ها [از اروپاییان] عار دارند که اقرار کنند که یک قوم کافر و ملحدی [یعنی مسلمانان] سبب شده اروپای مسیحی از حال توحّش و جهالت‏ خارج گردد و لذا آن را مکتوم نگاه می‏دارند، ولی این نظریه درجه‏ای‏ بی‏اساس و تأسف‌آور است که به‌آسانی می‏توان آن را رد نمود...نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم‏ را زیروزبر نمودند، داخل در طریق آدمیت نمود و نیز نفوذ عقلانی آنان‏ دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن بکلّی بی‏خبر بودند به روی آن‌ها باز کرد و تا شش‌صد سال استاد ما اروپاییان بودند».۳گوستاولوبون: نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را داخل در طریق آدمیت نمود و نیز نفوذ عقلانی آنان‏ دروازه علوم و فنون و فلسفهرا که از آن بکلّی بی‏خبر بودند به روی آن‌ها باز کرد و تا شش‌صد سال استاد ما اروپاییان بودند.همان‌گونه که از عبارات گوستاولوبون هویداست، آشنایی غربی‌ها با پیشرفت‌ها و تمدن اسلامی زمینه رنسانس و تمدن پروری غربی‌ها را پدید آورد. بعدها با اغفال حاکمان بلاد اسلامی، استعمارگران غربی در جهت تأمین مواد خام و نیروی کار ارزان‌قیمت صنایع خود به استعمار و استثمار ممالک اسلامی روی آوردند. آن‌ها بدین استعمار قانع نبوده و در پی تثبیت و نهادینه‌سازی وابستگی کشورهای اسلامی به غرب برآمدند. این هدف شوم صرفاً با تخلیه فرهنگی و تغییر ارزش‌های ملل مورد هجوم محقق می‌شد.طی قرن بیستم، گسترش اطلاعات و ارتباطات و همچنین نیاز مبرم کشورهای اسلامی به علم و فناوری غرب به‌ویژه ایالات‌متحده، ایجاب می‌نمود که مردمان این کشورها زبان انگلیسی را فراگیرند. این موضوع فرصت بهینه‌ای را برای استراتژی ست‌های آمریکایی فراهم آورد تا فرهنگ سکولار غربی را در قالب محتواهای آموزشی به جوامع دیگر علی‌الخصوص ممالک اسلامی ارائه کنند و از این طریق اهداف تهاجم فرهنگی خویش را پیگیری نمایند و گونه‌ای هویت متمایز از هویت اسلامی در این جوامع ایجاد نمایند.طی قرن بیستم، گسترش اطلاعات و ارتباطات و همچنین نیاز مبرم کشورهای اسلامی به علم و فناوری غرب به‌ویژه ایالات‌متحده،ایجاب می‌نمود که مردمان این کشورها زبان انگلیسی را فراگیرند.در این گزارش ابتدا به مقوله «فرهنگ»، «تهاجم فرهنگی» و «نسبت میان زبان و فرهنگ» می‌پردازیم و در ادامه به اثبات و شرح «تهاجم فرهنگی» ایالات‌متحده در قالب «ترویج زبان انگلیسی» مبادرت می‌نماییم.فرهنگباورمندان به پدیده هویت‌سازی، فرهنگ را به‌عنوان مهم‌ترین و غنی‌ترین منبع هویت‌ساز می‌دانند و معتقدند هویت رابطه نزدیک و تنگاتنگی با مقوله فرهنگ دارد و به‌بیان‌دیگر یک پدیده فرهنگی است. نظر به آنکه فرهنگ امری «سوژه»۴ بوده و پدیده‌ای «ذهنی»۵ است، تعاریف متعددی از آن ارائه گردیده که مجال ذکر تمامی آن‌ها در این گزارش نیست فلذا به تعریف مدنظر این پژوهش می‌پردازیم:فرهنگ، مجموع اعمال و افکار مردم یک قوم یا یک ملت که براثر زندگی افراد، آن‌هم در طول سال‌ها به وجود آمده، شکل‌گرفته، از طریق آموزش‌وپرورش آموخته‌شده و از نسلی به نسل بعد منتقل می‌گردد، می‌باشد. هریک از این عوامل به‌نوبه خود در تبیین نحوه رفتار، طرز فکر، امیال، مقررات، قضاوت‌ها و جهان‌بینی و مشخصات روان‌شناسی مردم یک قوم یا یک ملت تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای دارد.۶تهاجم فرهنگیبرخلاف مقوله «فرهنگ»، «تهاجم فرهنگی» دارای پیچیدگی و گستره معنایی زیادی نیست و غالب علما و محققین تعاریف مشابهی از این مقوله ارائه کرده‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای(دام‌ظله)، رهبر معظم انقلاب با تأکید بر لزوم مقابله با «تهاجم فرهنگی» آن را چنین معرفی می‌نمایند:«تهاجم فرهنگی بدین معناست که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‌های فرهنگی آن ملت هجوم می‌برد. در این هجوم باورهای تازه‌ای را به‌زور و قصد جایگزینی بافرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور می‌کنند».۷نسبت میان زبان و فرهنگزبان به‌عنوان «نیروی انسجام دهنده»۸ نقش ویژه‌ای در بسترسازی، تکوین و بالندگی فرهنگی و تحقق هویت قومی و ملی دارد. پیتر ترادگیل۹ «زبان‌شناس اجتماعی»۱۰ در خصوص نقش زبان در هویت‌سازی، بر این باور است که زبان معرف و تمایز بخش هر گروه اجتماعی می‌باشد. به‌عنوان نمونه او از وجود تفاوت‌های دستوری میان دو نفر سخن می‌راند که برخواسته از تفاوت آن‌ها در طبقه اجتماعی است.۱۱ در سطح کلان نیز می‌توان اهمیت هویت‌بخشی زبان را بازشناخت.زبان مشترک اجتماع زبان واحدی را صورت می‌دهد که در آن گروهی از افراد در یک نظام معنایی یکسان می‌اندیشند. زبان را باید ظرفی دانست که از طریق آن مفاهیم، آداب و سنن گذشتگان به نسل‌های متوالی می‌رسد.۱۲ به‌زعم اگوستکنت۱۳ زبان مشترک مبنای هویت مشترکی است که به همبستگی می‌انجامد. به باور او «زبان ظرفی است که اندیشه نسل‌های پیشین و فرهنگ نیاکانی در آن ذخیره می‌شود. ما با مشارکت در یک جهان زبانی درواقع بخشی از یک اجتماع زبانی هستیم».۱۴تهاجم فرهنگی از رهگذر نمادها و ارزش‌های بیگانه و درنتیجه استحاله فرهنگی جوامعتهاجم «زبان-فرهنگی» از نوع آمریکاییامتزاج ذاتی دو مقوله زبان و فرهنگ ایجاب می‌نماید که در آموزش زبان دوم خواه یا نا خواه فرهنگ نهفته در آن زبان نیز آموزش داده شود، نظر به آنکه محتویات مورداستفاده برای آموزش یک‌زبان طبیعتاً مکنون از ارزش‌ها و مفروضات فرهنگی ناظر به آن زبان می‌باشد. به بیانی دیگر، آموزش زبان منهای فرهنگ مرتبط با آن مَثَل وجود انسان بی‌روح خواهد بود. موضوع «فرهنگ زبانی» آن‌چنان درزمینهٔ فراگیری یک‌زبان اهمیت دارد که از الزامات زبان‌آموزانی که قصد مسافرت و اقامت در کشورهای دیگر رادارند، آشنایی کافی بافرهنگ آنان می‌باشد.بااین‌حال برخی اندیشمندان آموزش زبان بر این باورند که آشنایی فرهنگی حاصله از آموزش یک‌زبان کفایت نمی‌کند و لذا خواستار بیان بیشتر مسائل فرهنگی در کتب زبان گردیدند. طرح فوق‌العاده گسترده این موضوعات در بعضی کتب آموزشی زبان به‌ویژه زبان انگلیسی حتی موضوع اصلی این کتب یعنی «آموزش زبان» را تحت‌الشعاع قرار داده است و این‌چنین به نظر می‌رسد که این کتاب‌ها در جهت تبلیغ و ترویج فرهنگ غربی و علی‌الخصوص آمریکایی طراحی‌شده‌اند تا آموزش زبان.نظر به آنکه کتاب‌های آموزشی انگلیسی در کشورهای شرقی و به‌ویژه جوامع اسلامی گسترش بیشتری دارند، غربی‌ها و خصوصاً آمریکایی‌ها با طراحی محتواهای خاص در پی استحاله فرهنگی جوامع شرقی و علی‌الخصوص اسلامی هستند. این راهبرد در قرن اخیر به نحو گسترده در دستور کار استرتژیست‌های آمریکایی قرار داشته است.برای نمونه در «گزارش جامع سالانه در خصوص دیپلماسی عمومی و مخابره بین‌الملل در سال ۲۰۱۵»۱۵ آمده است که نهادهای دانشگاهی ایالات‌متحده از مربیان «زبان انگلیسی آمریکایی»۱۶ جهت شرکت در یک دوره ده‌ماهه در کشور آمریکا حمایت می‌نماید و این مربیان می‌توانند توانمندی‌های تدریسی زبان انگلیسی خود را تقویت نمایند. در ادامه این گزارش آمده است که نهادهای ناظر بر آموزش «زبان انگلیسی آمریکایی»، مطابق با اولویت‌های سفارت‌خانه‌های ایالات‌متحده در خارج‌ازکشور، از پروژه‌های آموزشی زبان انگلیسی در برهه‌های زمانی دوهفته‌ای تا چهارماهه حمایت می‌کند.۱۷ در این گزارش بودجه تخصیص‌یافته به راهبرد آموزش «زبان انگلیسی آمریکایی» در سال ۲۰۱۵ بالغ‌بر ۵۰ میلیون دلار برآورد شده است.۱۸همان‌طور که پیش‌ازاین مطرح شد، زبان و فرهنگ مقوله‌هایی لاینفک هستند و در جریان آموزش هر زبان فرد ناخودآگاه بافرهنگ ناظر بر زبان مذکور آشنا خواهد شد. این امر اگر سیر طبیعی داشته باشد، آموزش آن زبان می‌تواند منشأ برکات فراوان از قبیل توسعه ارتباطات اجتماعی و فرهنگی و آشنایی با گنجینه‌های علمی و ادبی مربوط به آن زبان باشد؛ اما امروزه شاهد آن هستیم که ایالات‌متحده با بهره‌گیری از مقوله تأثیرگذار «زبان» خواستار آن است که جوامع اسلامی را دستخوش استحاله فرهنگی نموده و به آمریکا و غرب وابسته نماید.ایالات‌متحده می‌خواهد تا با استفاده از پوشش «زبان انگلیسی آمریکایی»، وجوه سکولار و ضد ارزش فرهنگ آمریکایی را به جوامع اسلامی انتقال داده و با تضعیف نمودن بنیان‌های فرهنگی و ملی این جوامع، استعمار کهن را درپوششی مزورانه بازگرداند.بدین‌سان طراحان آمریکایی محتواهای آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» به نحو هدفمند برنامه‌ریزی نموده و با جهت‌گیری مطالب آموزشی آن‌ها را تهیه می‌کنند و آن را در سراسر جهان و به‌ویژه جوامع اسلامی منتشر می‌نمایند. چنانچه در «گزارش جامع سالانه در خصوص دیپلماسی عمومی و مخابره بین‌الملل» آمده است:«مواد و محتویات آموزشی زبان انگلیسی برای مدرسان و آموزندگان فرمت‌های گوناگون نظیر چاپی، تصویری، صوتی، نرم‌افزار موبایل و آنلاین در دسترس است.»۱۹برخی از مصادیق و آثار سوء این محتواهای آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» بر فرهنگ اسلامی و به‌ویژه فرهنگ ایرانی-اسلامی در ادامه ذکر خواهد شد.ترویج فرهنگ سکولار و لاقیدییکی از برنامه‌های جدی آمریکایی‌ها به انحطاط کشاندن نسل جوان جوامع اسلامی و کشورمان ایران است. هدف این راهبرد نیز منفعل نمودن جوانان مسلمان در برابر استثمار آمریکایی است چراکه تعالیم اسلامی و به‌ویژه تشیع مانع در برابر سلطه بیگانه است. یکی از ابزارهای نرم جهت نیل بدین مقصود بهره‌گیری از کتب آموزشی انگلیسی است که تولید و نشر آن‌ها اغلب در اختیار انتشارات آمریکایی است. غالب محتویات این کتب مملو از آموزه‌های ضد اخلاقی است که فضایی از لاقیدی و بی‌بندوباری را به مخاطب القا می‌کند.موضوعات ناظر بر «یافتن دوست‌دختر»۲۰، «رقص»۲۱، «الگوسازی منفی» از طریق مطرح نمودن هنرپیشه‌های غیراخلاقی سینما مباحث بیشتر کتب آموزش «زبان انگلیسی آمریکایی» است که در راستای «تهاجم زبان-فرهنگی» پیگیری می‌شود و به «لاقیدی» و سکولاریزه شدن بخش عمده‌ای از خوانندگان آن منتهی خواهد شد.اقبال مردم جوامع مسلمان به فراگیری زبان انگلیسی فرصت بهینه‌ای را برای استراتژیستهای آمریکایی فراهم آورد تا فرهنگ سکولار غربی را در قالب محتواهای آموزشی به جوامع دیگر علی‌الخصوص ممالک اسلامی ارائه کنند.تخطئه دین و دین‌داریتخریب دین و دین‌داران و استهزاء آنان از دیگر مباحثی است که موردنظر غالب محتویات آموزشی زبان انگلیسی است. برای نمونه در این کتب به انسان‌های متعهد و دین‌دار با شیوه‌ای تحقیرآمیز نگریسته شده است و آنان را عقب‌مانده معرفی می‌نماید و واپس‌ماندگی آنان را نیز مرتبط به تعهدشان به دین‌داری می‌داند.۲۲محتویات این کتاب‌ها همواره دو صفت خشن و عقب‌ماندگی را به‌مثابه صفات مسلمانان در متن و یا تصاویر مطرح می‌کنند.۲۳بزرگنمایی دستاوردهای آمریکایی و غرباگرچه جامعه غرب مصون از آسیب، ناهنجاری و کاستی نیست و چه‌بسا در مواردی نظیر اعتیاد، بزهکاری و برخی ناهنجاری‌های اجتماعی دیگر، اوضاع کشورهای غربی و به‌ویژه آمریکا از بسیاری از کشورهای جهان وخیم‌تر باشد، لیکن با اندکی عنایتی به محتویات آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» می‌توان دریافت که در این محتواها یا اصلاً توجهی به این کاستی‌ها و مشکلات نشده است و یا توجه اندکی بدان امور صورت پذیرفته است.در عوض آن‌چنان به دستاوردهای تمدن آمریکایی و غربی پرداخته‌شده است و با جذابیت بدان اهتمام می‌ورزند که گویی خوانندگان بایستی موفقیت را صرفاً در آمریکا و غرب به کاوش بنشینند. در برخی کتب آموزشی مذکور باوجود هتاکی عموم آمریکایی‌ها، به شهرت آنان درزمینهٔ ادب گفتاری اشاره‌شده است.۲۴نادیده انگاری بنیان خانوادهغربی‌ها به‌درستی درک کرده‌اند که یکی از رازهای قدرت اسلام در اهتمام آن به جماعت و باهم بودن است. اولین رکن جماعت در تاریخ بشر که دین مبین اسلام نیز بدان عنایت خاصی نموده است، خانواده است. درواقع خانواده یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که از اهمیت و نقش بسیار بالایی برخوردار بوده و می‌تواند کارکردهای مثبت فراوانی داشته باشد؛ اما این نهاد مهم تحت تأثیر فلسفه ماتریالیستی و اپیکوریستی در جامعه غرب به‌شدت متزلزل و آشفتگی گردیده است، به‌طوری‌که امروزه برای بخش عظیمی از نسل جدید تشکیل خانواده و سازمان دادن به آن معنای خود را ازدست‌داده است.امروزه تعداد بسیار زیادی از مردان وزنان غربی نشاط و شادی را به‌دوراز محیط خانه و خانواده و در کلوپ‌های رقص و مستی می‌جویند، بدین‌سان تربیت فرزند و کمک به تکوین شخصیت او که یکی از کارکردهای مهم خانواده می‌باشد تا حد زیادی برای غربی‌ها معنا ندارد.۲۵ این فرهنگ شوم به‌طور گسترده در محتویات آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» انعکاس یافته است و در مفاهیمی نظیر ترویج «هم‌جنس‌گرایی»۲۶، «رابطه جنسی خارج از محدوده ازدواج»۲۷ شرح داده می‌شود.جمع‌بندیبا عنایت به آنچه در این گزارش مطرح شد، نتایج گویای این واقعیت است که محتویات آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» به‌ویژه در فرمت کتاب و دوره‌های آموزشی در سه دهه اخیر نظر به برنامه‌ریزی‌های گسترده ایالات‌متحده از بار فرهنگی بسیار سنگین‌تری نسبت به محتویات آموزشی ماقبل این سه دهه برخوردار هستند.امروزه واقعیتی که در کشور ما مطرح است، این است که تقریباً همه اقشار جامعه احساس نیاز شدیدی به فراگیری زبان انگلیسی می‌نماید و نظر به ناکارآمدی نظام آموزش مدارس و دانشگاه‌ها، غالب این افراد به آموزشگاه‌های آموزش زبان با متود و روش غربی روی می‌آورند. نکته مهم این است که به‌جز کتب آموزش زبان مدارس، هیچ محتوای بومی دیگری به‌منظور یادگیری زبان انگلیسی وجود ندارد فلذا ضعف عمده در بدنه آموزشی کشور، نقطه قوتی در تهاجم دشمن پدید آورده است که دشمن به‌خوبی از آن بهره می‌برد.بی‌تردید بایستی با بهره‌گیری از کارشناسان خبره مجموعه‌ای غنی و باکیفیت در باب آموزش زبان انگلیسی طراحی نمود که در عین توجه دادن مخاطب به فرهنگ غربی یا آمریکایی، وی را در این فرهنگ غرق ننماید و یا فراگیری فرهنگ دوم موجب استحاله فرهنگ اول نشود.منبع: پایگاه دانش پژوهی هادی

ریاست مجلس دهم بر عهده ی کیست؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب به نقل از پایگاه تحلیلی خبری البرزبان ، با پیروزی اصولگرایان و بدست آوردن کرسی بیشتر نسبت به اصلاح طلبان، اصلی ترن گزینه ریاست مجلس دور دهم، دکتر علی لاریجانی است. وی علاوه بر آنکه می تواند همراهی اصولگرایان را با خود داشته باشد، حمایت دولتی هارا هم جذب میکند. دولت یازدهم میداند اصلاح طلبان ماه هاست پروژه عبور از روحانی را کلید زدند و از روز اول این نکته وجود داشت اگر عارف کنار نمکشید و اصلاح طلبان حمایت نمی کردند روحانی به هیچ عنوان رئیس جمهور نبود. در واقع روحانی بیش از انکه از اصولگرایان نگران باشد از اصلاح طلبان ترس دارد تا نکند در انتخابات بعدی با خالی کردن پشتش، ملت را به سمت کاندید مورد نظر خود بکشاند و اصولگرایان در یک اتحاد، دولت وی را تک دوره ای کنند.بر خلاف انتظار ، اصلاح طلبان قادر نخواهند بود به صورت مستقل فردی را بر ریاست مجلس بنشانند. اصلاح طلبان خوب می دانند عارف نمی تواند بر کرسی ریاست مجلسی بنشند که اکثریتش برای اصولگرایان است و از سمتی کنش اجتماعی در شهرستان ها بر خلاف انتظار میلش به اصولگرایی است. اصلاح طلبان می دانند اگر اتفاقی در مجلس بی افتد  وضع اقتصادی به این سمت برود تمام توپ های خودشان را در یک سبد گذاشتند. به عبارت دیگر هم خطاهای مجلس و هم خطاهای دولت به پا آنان نوشته خواهد شد و تمام این موضوعات به چشم آنان خواهد رفت.از سویی دیگر بهترین فرصت است اصلاح طلبان قدرت چانه زنی خود را در مجامع سیاسی تقویت کنند. به اسم کرسی ریاست مجلس می توانند این طور القا کنند حاضرند مذاکره کنند و این بار اگر کنار رفتند سهم بیشتری از قدرت بگیرند. مهمترین طرف چانه زنی هم دولت و شخص دکتر علی لاریجانی است. در واقع اصلاح طلبان می خواهند از عارف بیشترین بهره را ببرند و دکتر روحانی و لاریجانی را در برابر وی چنان قرار دهند که از هر دو بیشترین بازده سیاس را بدست آورند. انچه مهم است عارف بیش از جدی بودن ریاستش بر مجلس بیشتر یک بازیگر سیاسی برای تقویت جبهه اصلاح طلب و بازگشت عناصر مختلف اصلاح طلب به مجلس است.آنطور که پیش بینی می شود اصلاح طلبان بران هستند به صورت متشکل و یک پارچه در ذیل عنوان اصلاح طلبی قرار گیرند اما برجسته شدن این عنوان برای جریانی که بعضا افراد راه یافته به مجلس به صورت منطقه ای دغدغه دارند و کمترین فعالیت تشکیلاتی را در جریان اصلاح طلبی به ویژه در دهه ۷۰ انجام دادند کمی سخت و مشکل است. به عبارت دیگر بعید است مجلس اتی با عنوان اصلاح طلبی گام متحد و یک پارچه داشته باش و امکان انشقاق در بدنه اصلاح طلب به شدت وجود دارد. همانطور که در مجلس ششم و شورای شهر دور اول شاهد بودم وقتی اصلاح طلبان از عددی بالاتر می روند به شدت در داخل خود تعارض پیدا نموده و انشقاق میکنند.انچه قابل تصور، فعال شدن اصولگرایان ذیل یک شخص در مجلس است. اصولگرایان مجلس حالا در مرحله ای قرار دارند که اگر اتحاد و یک پارچگی شان مشخص نباشد صدمات  و خسارت های فراوانی به خود وارد خواهند نمود و باید بدانند مجلس آتی مجلسی است که مهمترین وظیفه اش حل مشکلات اقتصادی و مقابله با نفوذ دشمن است. اگر اصولگرایان به صورت واحد رفتار نکنند حتما خسارت هایش بیش از آن چیزی است که در سال ۹۲ شاهد بودند. باید دید اصولگرایان به چه کسی می اندیشند و در ذیل عنوان چه کسی قرار خواهند گرفت.

وزیری که اولین حقوق‌بگیر انگلستان شد+عکس

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ، میرزا ابو­الحسن­ شیرازی که بعدها، «خان» و «خان ایلچی» لقب گرفت، در سال ۱۱۹۰ه.ق. در شیراز متولد شد. او پسر دوم میرزا محمدعلی خان اصفهانی است که در دوران سلطنت نادر شاه به منشی­‌گری پادشاه اشتغال داشت و در زمان "کریمخان زند" سمت سر­ «رشته­‌داری قشون» را به عهده داشت.[۱]وی خواهرزاده حاج ابراهیم­ خان اعتمادالدوله شیرازی(حاج ابراهیم خان کلانتر)، صدراعظم "آقامحمدخان" و "فتحعلی شاه" قاجار بود. حاج میرزا ابو­الحسن­‌خان، بواسطه این وابستگی، مدتی حاکم شوشتر بود و بعد از گرفتاری و کشته شدن صدر­اعظم و بستگانش چون جان و زندگی خویش را در امنیت و آسایش نمی­‌دید از شیراز گریخت و به بصره و مکه و سرانجام کلکته و شهر بمبئی در هندوستان رفته و در حیدرآباد دکن توقف داشت و بعد از گذشت زمان، از جانب شاه فرمان مراجعت به ایران برای او صادر شد.[۲] وی در شیراز به منصب «یساولی» "حسینعلی میرزا فرمانفرما" تعیین شد. از آنجایی که شغلش آبرومند و مهم نبود از آن کناره گیری کرد و به اصفهان رفت و در دستگاه "امین­ الدوله اصفهانی" ترقی کرد و ثروتی بهم زد.[۳] حاج ابراهیم­ خان اعتمادالدوله شیرازی معروف حاج ابراهیم خان کلانترصدراعظم آقا محمدخان قاجار*چرا به سفارت انتخاب شد؟حضور "ناپلئون" در صحنه سیاسی اروپا و فتوحات او، تحولات عمیقی در روابط خارجی ممالک اروپایی به همراه آورد. موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگی با روسیه و هندوستان، باعث شد این کشور درگیر رقابت­‌های دول روسیه، فرانسه و انگلیس شود. در یک چنین اوضاع و احوالی، فتحعلی شاه تصمیم گرفت سفیری به پیشنهاد "سر هارفورد جونز" نماینده دولت انگلستان در ایران به این کشور بفرستد. قرعه این کار را به نام میرزا ابو­الحسن شیرازی زدند و شاه او را لقب «خانی» داد و به این مأموریت گسیل داشت که از سال ۱۲۲۶ه.ق. شروع شد.[۴]در این سفر "سر هارفورد جونز" و "جیمز موریه" منشی نمایندگی دولت انگلیس در ایران او را همراهی کردند. سفارت ابو­الحسن خان چندان فایده‌­ای برای ایران نداشت و فتحعلی شاه، چهار مطلب شفاهی را به او هنگام عزیمت گفته بود بدین شرح که:اولاً: مداخله انگلیس را در فیصله منازعات میان روسیه و ایران و استرداد گرجستان، خواستار شود.ثانیاً: طلب کمک مالی برای مواجب قشون کند.ثالثاً: تجهیز و تقویت عمومی قوای ایران را بخواهد.رابعاً: فرستادن سفیر دائم به ایران را درخواست کند.میرزا ابو­الحسن­ شیرازی معروف به ایلچیاما وزیر خارجه وقت انگلیس، خواسته­‌های شاه ایران را بجز خواسته چهارم رد کرد. با این همه در این سفر ابو­الحسن خان موفق به جلب دوستی دولت انگلیس شد و قدم‌­های مؤثری در راه بهبود روابط ایران و انگلیس برداشته شد.[۵]میرزا ابوالحسن خان ایلچی از همان ابتدا تحت تأثیر جنبه های مادی تمدن غرب قرار گرفت و با حیرت به سیر و سیاحت در آن دیار پرداخت و در نهایت کتاب حیرت نامه سفرا را که از سر ذلت، ایرانیان را به تقلید از غرب در همه عرصه‌ ها تشویق می‌کرد به عنوان تحفه سفر با خود به ایران آورد.وی تحت تعلیمات مهماندار خود سرگور اوزلی به عضویت لژ فراماسونری انگلستان درآمد.[۶] سرگور اوزلی مأموریت داشت تا با همکاری ایلچی در ایران لژ فراماسونری تأسیس نماید. این دو برای دستیابی به مقاصد خود تعداد قابل توجهی از رجال ایران را وارد حلقه فراماسونری ساختند. میرزا ابوالحسن خان به مدت ۳۵ سال یعنی تا پایان عمر از دولت انگلستان مقرری دریافت داشت. نامبرده پس از ۸ ماه به اتفاق سرگور اوزلی که به سمت وزیرمختار انگلیس در ایران انتخاب شده بود از لندن به ایران بازگشت و سال‌ها در دوران حکومت فتحعلی شاه و محمد شاه به خدمت پرداخت.*عهدنامه گلستان و ایلچیوی پس از مراجعت به ایران در دربار فتحعلی شاه مشغول به کار شد و در سال ۱۲۲۸ه.ق. از طرف ایران مأمور امضای «عهدنامه گلستان» و حل مسائلی که از زمان "آقا محمدخان" قاجار، لاینحل مانده بود، گردید. سر گور اوزلی، سفیر انگلیس در ایران که در پی تحقق هدف دولت متبوعش مبنی بر واداشتن روسیه به تخلیه سپاه خود از مناطق جنوبی برای مقابله با ناپلئون بود، دولت ایران را به امضای قرارداد صلح ترغیب می­‌کرد و در عوض به فتحعلی شاه قول داد برای استرداد شهرهای ایران که روسیه تصرف کرده بود بکوشد. در پی این وعده، ابو­الحسن خان در سال بعد به عنوان سفیر دولت ایران روانه پایتخت روسیه گردید و در پی سه سال و نیم اقامتش در «پطرزبورگ» هیچ دستاوردی برای ایران به همراه نداشت و معاهده گلستان بدون کمترین جرح و تعدیل و تجدید نظری در موارد آن، به قوّت خود باقی ماند.[۷]در سال ۱۲۳۳ه.ق. ابو­الحسن خان مجدداً به عنوان سفیر عازم لندن شد. وی در راه لندن، مدتی نیز برای استحکام روابط دوستی و برادری با دولت فرانسه، در پاریس ماند؛ اما موفق به ارائه اعتبار نامه خود به امپراطور جدید فرانسه، "لوئی هجدهم" نشد.دلیل ناکامی ایلچی را باید ناشی از اصرار نامعقول او در اجرای بی‌­اهمیت­‌ترین مراسم تشریفاتی دانست. او در سال ۱۲۳۴ه.ق. به لندن رسید و آنجا هم با مشکلاتی مواجه شد زیرا وی انتظار داشت او را بر همه سفرای مقیم دربار انگلستان مقدم بدارند؛ اما دولت انگلیس نپذیرفت. در همین مأموریت، از جانب "عباس میرزا نائب ­السلطنه"، مأموریت داشت که محصلین ایرانی مقیم انگلستان را به ایران بازگرداند.[۸]*ایلچی و وزارت خارجهمیرزا ابو الحسن ­خان ایلچی دومین وزیر خارجه ایران می­‌باشد. او چند سال پس از بازگشت به ایران از انگلستان، در سال ۱۲۳۹ه.ق. به وزارت خارجه ایران منصوب شد و تا مرگ فتحعلی شاه در سال ۱۲۵۰ه.ق. به مدت یازده سال در این مقام باقی ماند. از وقایع مهم این دوره از حیات سیاسی او، باید از «عهدنامه ترکمنچای» در سال ۱۲۴۳ه.ق. نام برد. قتل "گریبایدوف"، سفیر روسیه تزاری در دربار قاجار و سی و هفت نفر دیگر از همراهان او از اعضای سفارت روسیه، یکی دیگر از حوادث مهم این دوران بود.[۹] *بعد از مرگ فتحعلی شاهپس از مرگ فتحعلی شاه به رغم وصیت او به ولایت عهدی "محمد میرزا"، پسر دیگر او، "ظل­ السلطان" ادعای سلطنت کرد. میرزا ابو­الحسن خان به سبب ناخوشنودی از تفویض صدارت به "میرزا ابو­القاسم قائم مقام"، شاهزاده ظل­­ السلطان را به این دعوی تحریک می‌کرد؛ اما چون "محمدشاه" قاجار به سلطنت رسید، ابو­الحسن خان در حرم حضرت "عبد­العظیم" تحصن کرد و تا عزل و قتل "قائم مقام" در تحصن باقی ماند. پس از قائم مقام، صدارت به رقیب او حاج میرزا آقاسی رسید و او مدتی بعد ابوالحسن خان را به وزارت خارجه منصوب کرد که تا پایان عمر، سال ۱۲۶۵ ه.ق. در این مقام باقی ماند.[۱۰]در این دوره از وزارت او، معاهده­ای جدید با انگلستان امضاء شد که بر اساس آن امتیازاتی که دولت روسیه در پی عهدنامه «ترکمن چای» به دست آورده بود از قبیل؛ مصونیت جزایی اتباع این دولت و معافیت از حقوق گمرکی، به انگلستان نیز اعطا شد. محمدشاه در حقیقت به رغم میل باطنی خود، بر اثر فشار روس­ها در سال ۱۲۵۷ه.ق. با تجدید مناسبات سیاسی و تجاری با انگلستان موافقت کرد.[۱۱] ابوالحسن خان ایلچی، سرانجام در سال ۱۲۶۵ ه.ق. بعد از اینکه سالها در مناصب زیادی از جمله سفیر ایران در کشورهای مختلف، و وزیر امور خارجه ایران بودن در حالی که همچنان عهده­ دار پست وزارت بود در تهران در گذشت.      [۱] . رائین، اسماعیل؛ میرزا ابو­الحسن خان ایلچی، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۵۷، ص ۹.[۲] .عاقلی، باقر؛ زندگینامه و شرح حال وزرای امور خارجه، تهران، وزارت خارجه، چاپ اول،۱۳۷۹، ص ۱۱.[۳] . بامداد، مهدی؛ شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۱، ص۳۵.[۴] . رستگارفسایی، منصور؛ فارسنامه ناصری، چاپ اول، ۱۳۶۷، سپهر، ج۱، ص۷۰۰.[۵] . طاهری، ابو­القاسم؛ تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی انگلیس و ایران، تهران، چاپ اول، بهمن، ۱۳۵۴، ج۱، صص۴۳۰-۴۲۹.[۶] . رائین، اسماعیل؛ میرزا ابو­الحسن خان ایلچی، پیشین، ص ۴۳.[۷] . بامدداد، مهدی؛ شرح حال رجال ایران،پیشین،  ج۱، صص۳۷-۳۶.[۸]. شیرازی، صالح؛ گزارش سفر، به کوشش همایون شهیدی، تهران، راه نو، ص۳۶- ۳۳۵.[۹] . رائین، اسماعیل؛ میرزا ابو­الحسن خان ایلچی، ص ۹۰- ۸۸.[۱۰] . همان، صص ۱۰۲-۹۷.[۱۱] . مهدوی، هوشنگ؛ تاریخ روابط خارجی ایران، ص ۱۴۳.منبع : مشرق

ماجراهای مینو خالقی؛ اختلافات بر سر چیست؟/ پاسخ به ۱۰ پرسش

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب ــ عبدالله عبداللهی و  محمدرضا راضی: موضوع ابطال آرای مینو خالقی در حوزه انتخابیه اصفهان به یکی از مباحث محوری این روزها تبدیل شده. کشمکش‌های رسانه‌ای و سیاسی در این باره به‌حدی است که به نظر می‌رسد اصل ماجرا و ریشه اختلاف‌نظرها درباره موضوع خانم خالقی در حال فراموشی است و ماجرا بیش از آنکه در چارچوب حقوقی و قانونی خود پیگیری شود، به نزاعی سیاسی تبدیل شده است. در ادامه به ۱۰ پرسش احتمالی راجع به این موضوع پاسخ داده شده است:۱ ــ ماجرای مینو خالقی چیست؟خانم مینو خالقی کاندیدای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در شهر اصفهان بود. وی برادرزادهٔ ناصر خالقی وزیر کار و امور اجتماعی دولت دوم اصلاحات و پدر وی استاد بازنشسته دانشگاه اصفهان است. مینو خالقی در انتخابات ۷ اسفند از مجموع ۶۷۱۴۷۱ رأی ماخوذه در اصفهان توانست ۱۹۳٬۳۹۹ رأی کسب کرده و در جایگاه منتخب سوم اصفهان قرار بگیرد. با این حال در آخرین روز اسفند سال ۱۳۹۴ شورای نگهبان با ارسال نامه‌ای به استانداری اصفهان از ابطال آرای مینو خالقی خبر داد. شورای نگهبان به مستنداتی دست یافته و بر اساس آن صلاحیت خانم مینو خالقی برای ورود به مجلس شورای اسلامی را رد کرده است. این دلایل و مستندات به خود مینو خالقی اعلام شده است و شورای نگهبان بنا به محذورات شرعی و قانونی نمی‌تواند آنها را به‌صورت عمومی منتشر کند.۲ ــ آیا شورای نگهبان پس از برگزاری انتخابات اخیر فقط پرونده خانم خالقی را برررسی کرده است؟پس از برگزاری انتخابات ۷ اسفند، شورای نگهبان با توجه به گزارشات و مستندات واصله، علاوه بر موضوع خانم خالقی، پرونده ۴ نفر دیگر از جمله ۲ منتخب اصلاح‌طلب تهران را بررسی کرد که نهایتاً تنها درباره خانم خالقی رأی به ابطال آرا داده شد.۳ ــ منتقدان درباره موضوع خانم خالقی چه می‌گویند؟منتقدان، از جمله وزارت کشور و بخشی از اصلاح‌طلبان می‌گویند شورای نگهبان پس از اتمام انتخابات و تأیید صحت برگزاری انتخابات در یک حوزه نمی‌تواند صلاحیت یک کاندیدا را رد کند و تمام مسائل مربوط به احراز صلاحیت کاندیداها باید پیش از برگزاری انجام شود. منتقدان می‌گویند در مرحله پساانتخابات، این نمایندگان راه‌یافته به مجلس شورای اسلامی هستند که باید درباره اعتبارنامه منتخبان تصمیم‌گیری کنند، بنابراین در این منزلگاه ورود شورای نگهبان به مسئله وجاهت قانونی ندارد. ۴ ــ قانون چه می‌گوید؟ و نظر شورای نگهبان چیست؟اصل ۹۹ قانون اساسی می‌‌گوید: شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همه‌پرسی را به‌عهده دارد.در ماده ۳ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز در تشریح بیشتر اصل ۹۹ قانون اساسی آمده است: نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی، به‌عهدۀ شورای نگهبان می‌باشد. این نظارت، استصوابی، عام و "در تمام مراحل"، "در کلیۀ امور" مربوط‌ به انتخابات جاری است.شورای نگهبان بر مبنای اصل ۹۹ و ماده ۳ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی که می‌گوید نظارت استصوابی، عام و در تمام مراحل و در کلیه امور مربوط به انتخابات است، تأکید دارد که ردصلاحیت پس از برگزاری انتخابات و پیش از تأیید نهایی نیز جزو نظارت استصوابی است.۵ ــ آیا ردصلاحیت بعد از برگزاری انتخابات بی‌سابقه است؟ردصلاحیت بعد از برگزاری انتخابات بی‌سابقه نیست. مشخصاً در انتخابات مجلس پنجم شورای اسلامی، فرهاد جعفری نویسنده کتاب کافه پیانو بعد از برگزاری انتخابات و پیش از تأیید نهایی نتایج، ردصلاحیت شد. در انتخابات نهمین دوره مجلس نیز کاظم سلیمی منتخب حوزه انتخابیه تویسرکان و علی اکبر متین منتخب حوزه انتخابیه ایلام پس از برگزاری انتخابات و بر پایه مستندات و دلایلی که به خود این افراد اعلام شد، ردصلاحیت شدند و آرای آنها ابطال و انتخابات به دور دوم کشیده شد. در همین انتخابات در حوزه انتخابیه سمیرم نیز آرای یکی از منتخبان ابطال و انتخابات به دور دوم کشیده شد. ابطال آرای نفر دوم حوزه انتخابیه زابل، زهک و هیرمند در انتخابات مجلس نهم نیز از جمله سوابق این موضوع است. به‌صورت غیررسمی شنیده می‌شد که مشکل نفر دوم حوزه انتخابیه زابل، جعل مدرک تحصیلی بوده است.۶ ــ چرا مسئله مینو خالقی بی‌سابقه است؟ پیچیدگی مسئله خانم مینو خالقی آن است که در تمام موارد سابق مشابه، مسئله انتخابات در آن حوزه انتخابیه به‌طور کامل به اتمام نرسیده است. در برخی موارد از جمله ماجرای زابل و سمیرم انتخابات در هر صورت به دور دوم کشیده می‌شد و در مسئله انتخابات تویسرکان و ایلام نیز نفرات بعدی حائز اکثریت نسبی آرا (یک‌چهارم) نشده بودند و به همین دلیل انتخابات به‌صورت خودکار به دور دوم کشیده می‌شد. اما در ماجرای انتخابات اخیر اصفهان، اگر رد صلاحیت خانم مینو خالقی قطعی شود، آقای آجدانی نفر بعدی شمارش آرا در مرحله اول انتخابات شهر اصفهان نیز بیش از یک‌چهارم آرای لازم را کسب کرده. از طرف دیگر آقای آجدانی نیز همچون خانم مینو خالقی در لیست «امید» حضور داشته است. ۷ ــ اختلاف نظر وزارت کشور و شورای نگهبان بر سر چیست؟وزارت کشور در روزهای آغازین ماجرای خانم مینو خالقی تأکید داشت که ردصلاحیت وی توسط شورای نگهبان در مرحله پس از برگزاری انتخابات وجاهت قانونی ندارد و این مسئله باید در چارچوب بررسی اعتبارنامه‌ها در مجلس دهم بررسی شود. شورای نگهبان بر مبنای آنچه گفته شد، طبق ماده ۳ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی تأکید کرد که تا پیش از تأیید نهایی کلیه مراحل انتخابات، شورای نگهبان قانوناً می‌تواند چنین تصمیمی اتخاذ کند. شورای نگهبان دلایل ردصلاحیت خانم خالقی را نیز به خود وی اعلام کرد. به نظر می‌رسد وزارت کشور در ادامه به این نتیجه رسیده است که درباره موضوع صلاحیت خانم مینو خالقی دخالتی در رأی شورای نگهبان نکند؛ اما اصرار دولت بر آن است که اگر بناست مینو خالقی از ورود به مجلس دهم بازماند، باید نفر بعدی یعنی آقای آجدانی عضو لیست امید که بیش از یک‌چهارم آرا را نیز کسب کرده ردای نمایندگی مجلس دهم را بپوشد، اما شورای نگهبان تأکید دارد که باید انتخاب میان‌دوره‌ای برگزار شود.۸ ــ چرا شورای نگهبان روی انتخابات میان‌دوره‌ای تأکید دارد؟هیچ یک از اعضای شورای نگهبان هنوز در این باره که چرا بر انتخابات میان‌دوره‌ای تأکید دارند به‌صورت رسمی اظهارنظر نکرده است؛ به نظر می‌رسد بنای شورای نگهبان بر جلوگیری از تنش‌های رسانه‌ای درباره این مسئله است. با این حال برخی استنباط‌ها از رأی اعضای شورای نگهبان آن است که اکثریت فقها و حقوقدانان این شورا معتقدند که مردم اصفهان به ۵ نفر اول رأی داده‌اند و آنها را به‌عنوان منتخب خود برگزیده بودند؛ بنابراین نفر ششم جزو منتخبان مردم در مرحله اول نیست، لذا مناسب‌تر آن است که انتخابات به‌صورت میان‌دوره‌ای برگزار شود و افرادی که معتقدند مردم به آنها اقبال دارند خود را در معرض آرا قرار دهند.۹ ــ موضوع مینو خالقی در چه‌مرحله‌ای است؟هیئت حل اختلاف قوا در مرداد ۱۳۹۰ و در اجرای بند ۷ اصل ۱۱۰ قانون اساسی، به‌منظور بررسی و ارائه نظرات مشورتی به رهبر انقلاب در موارد حل اختلاف و تنظیم روابط سه قوه تشکیل شد. با توجه به اختلاف نظر جدی وزارت کشور و شورای نگهبان درباره مسئله خانم خالقی، این موضوع اخیراً به این هیئت ارجاع شده است تا هیئت مذکور در این باره نظر مشورتی خود را به رهبر انقلاب اعلام کند و ایشان تصمیم نهایی را اتخاذ کنند.۱۰ ــ یک شبهه درباره ماجرای خانم خالقیبرخی اصلاح‌طلبان در اصفهان در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم، اصلاح‌طلب بودن آقای آجدانی نفر ششم انتخابات اصفهان را علت مخالفت شورای نگهبان با ورود وی به‌جای خانم خالقی به مجلس دهم می‌دانند. این مسئله هنوز به‌صورت رسمی اظهار نشده و به همین دلیل پاسخ علنی از سوی شورای نگهبان دریافت نکرده است، اما یکی از مسئولان در شورای نگهبان در واکنش به طرح این شبهه، به خبرنگار تسنیم گفت: شورای نگهبان در بررسی‌ها و اجرای قانون، کاری به تمایلات سیاسی کاندیداها ندارد. وی می‌‌افزاید: "در همین انتخابات اسفند، در حوزه انتخابیه ماکو، نفر منتخب فقط با ۵ رأی بیش از حد نصاب لازم (یک‌چهارم آرا) وارد مجلس شد؛ درحالی که ابتدائاً تصور می‌شود انتخابات به مرحله دوم راه یافته، شورای نگهبان ۱۰۰ درصد صندوق‌ها را بازشماری کرد و مشخص شد که منتخب اول این حوزه انتخابیه که متعلق به جرگه اصلاح‌طلبان هست توانسته ۵ رأی بیش از حدنصاب لازم (یک‌چهارم) را به خود اختصاص دهد، بنابراین به‌حکم شورای نگهبان در همان مرحله اول به مجلس راه یافت." و "در حوزه انتخابیه تهران نیز دو نفر که پرونده آنها بررسی شد هر دو عضو لیست امید بودند و اگر شورای نگهبان صرفاً بنای دخالت جناحی داشت درباره این دو نفر نیز باید رأی به ابطال آرا می‌داد!".منبع : تسنیمانتهای پیام/

مسئله امنیت اخلاقی مهم است/ باید به خرید و فروش موادمخدر، شرارت و هنجارشکنی توجه شود/ آمار تلفات جاده‌ای بالاست

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی انتظامی، «امنیت» را موضوعی «درجه یک» خواندند و با تأکید بر نظارت کامل و جدی مسئولان نیروی انتظامی بر «سلامت فکر و عمل و اخلاق کارکنان» و «تأمین امنیت اجتماعی و اخلاقی»، افزودند: برنامه‌ها را بر «عقل و منطق»، «عزم و اقتدار» و «قانونگرایی و عطوفت» استوار کنید تا تصویری کاملاً مطلوب از ناجا در ذهن مردم قدرشناس ترسیم شود.رهبر انقلاب با اشاره به چند رویداد مهم ماههای اخیر از زحمات و تلاشهای فرماندهان و کارکنان نیروی انتظامی و وزیر محترم کشور در برقراری امنیت در مراسم دهه فجر و راهپیمایی ۲۲ بهمن، برگزاری همراه با آرامش و امنیت دو مرحله انتخابات مجلس شورای اسلامی و همچنین انتخابات مجلس خبرگان، و حضور مسئولانه در راه‌های مواصلاتی کشور در ایام سفرهای نوروزی، تشکر و قدردانی کردند.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص سفرهای نوروزی این نکته را نیز متذکر شدند که اگرچه آمار تلفات تصادف های جاده ای کاهش یافته است اما آمار تلفات همچنان بالاست و نیروی انتظامی و دستگاههای مسئول باید تلاش کنند، این آمار به‌‎طور مستمر کاهش یابد.رهبر انقلاب موضوع امنیت را بسیار مهم و در درجه اول اولویت خواندند و با تأکید بر اینکه بدون امنیت، زندگی روزمره مردم و فعالیتهای علمی، دانشگاهی، اقتصادی و اداره کشور امکان پذیر نیست، گفتند: اقدام و عمل در حوزه اقتصاد مقاومتی و شکل گیری شجره طیبه اقتصاد درون زا نیز نیازمند امنیت است.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بررسی ریشه‌های ناامنی را توسط نیروی انتظامی و دستگاههای مسئول حائز اهمیت دانستند و با تأکید بر لزوم کمک همه دستگاهها به نیروی انتظامی، خاطرنشان کردند: سلامت، دقت و احساس انگیزه بالا در فرماندهان رده بالای نیروی انتظامی و رفتارِ انصافاً پدرانه وزیر محترم کشور با نیروی انتظامی، فرصت های مغتنمی است که باید بیش از پیش از آنها برای رسیدن به اهداف مورد نظر استفاده کرد.ایشان با تأکید بر لزوم کمک دولت برای ارتقای کمی و کیفی نیروی انتظامی، لزوم توجه جدی به موضوع کمک های مردمی را مورد اشاره قرار دادند و افزودند: نیروی انتظامی و وزارت کشور باید با بررسی دقیق، عرصه های حضور و کمک مردمی را مشخص و اعلام کنند.رهبر انقلاب با اشاره به گستردگی ارتباط نیروی انتظامی با آحاد مردم، سلامت این نیرو را بسیار مهم برشمردند و گفتند: «سلامت فکر، عمل و اخلاق در نیروی انتظامی»، ضمن جلب پشتیبانی مردم، ارتباط نیرو با قشرهای مختلف مردم را صمیمانه خواهد کرد.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای لازمه سلامت نیروی انتظامی را، «وجود نظارت دقیق، همه جانبه و دائمی» دانستند و گسترش دایره حضور نیروی انتظامی در سراسر کشور و برقراری امنیت در همه مناطق سکونتی و محیطهای زیستی مردم اعم از مناطق حاشیه ای شهرها، مناطق دور دست و شهرهای کوچک را مورد تأکید قرار دادند.رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه موضوع «امنیت اخلاقی» و دغدغه های مردم در این زمینه،  از موضوعات مهمی است که باید مورد توجه نیروی انتظامی قرار گیرد، گفتند: اعتیاد، شرارتها، و هنجارشکنی ها، موجب تهدید امنیت جسمی، جانی و اخلاقی جامعه می شوند، بنابراین باید با استفاده از دیدگاههای کارشناسانه انسانهای متفکر و صاحب نظر به‌خصوص در درون نیروی انتظامی، برای مقابله با این مسائل، برنامه ریزی دقیق کرد.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: در موضوعات مربوط به امنیت اخلاقی، بعد از برنامه ریزی دقیق، مستحکم، عقلانی و صحیح، دیگر نباید به مخالفت برخی افراد یا فضاسازی های رسانه ای توجه شود بلکه باید با توکل بر خدا کار را پیش برد.ایشان شکل‌گیری یک تصویر کاملاً مطلوب از نیروی انتظامی را در ذهن مردم ضروری دانستند و تأکید کردند: باید تصویر یک «یار مهربان و مقتدر» از نیروی انتظامی، در ذهن مردم ترسیم شود.رهبر انقلاب اسلامی افزودند: «اقتدار و قاطعیت بدون بی رحمی»، «سلامت درونی»، «حضور بهنگام و سریع»، «عطوفت و کمک به مردم»، و «قانون گرایی» عواملی هستند که موجب ارائه تصویری مثبت از نیروی انتظامی خواهد شد.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تحقق این موارد را زمینه ساز پیشرفت نیروی انتظامی و سهیم شدن این نیرو در پیشرفت عمومی کشور دانستند.رهبر انقلاب روند پیشرفت‌های کشور را با وجود تلاشهای ۳۷ ساله دشمنان، «خوب» و «مداوم» ارزیابی کردند و افزودند: نظام اسلامی به پشتوانه ملت، بینی دشمنان را به خاک مالیده است و سعی دشمنان برای ایجاد ناامیدی، بدبینی و اختلاف در کشور نیز در عصبانیت آنها از پیشرفتهای ایران، ریشه دارد.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همه مسئولان و مردم را به مراقبت از وحدت موجود در کشور فراخواندند و افزودند: ایجاد دو جریانی، دو فرقه ای و دو قطبی از ضربه های مهلکی است که دشمن به‌دنبال آن است.ایشان وجود برخی ناهنجاریها و کجرویها در جامعه را مانند هر کشور دیگری دانستند و افزودند: برای تحلیل کلی اوضاع ایران، باید حرکت عمومی را مورد توجه قرار داد که به فضل الهی، این حرکت و نگاه غالب، بسیار خوب است.رهبر انقلاب همچنین فعالیتهای بخش عقیدتی- سیاسی نیروی انتظامی را در تقویت ظرافت‌مندانه انگیزه های دینی در ناجا، با ارزش و قابل تقدیر خواندند.ایشان از صبر و بردباری خانواده های فرماندهان و کارکنان نیروی انتظامی نیز که زمینه ساز خدمات گسترده آنان می شوند، تشکر کردند.پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، سردار سرتیپ اشتری فرمانده نیروی انتظامی با تبریک اعیاد شعبانیه، اعلام کرد: «اشراف و کنترل بر مرزها»، «افزایش ظرفیت عملیاتی برای مبارزه با اشرار، تروریستها و قاچاقچیان»، «هوشمندسازی سامانه‌ها»، «کاهش تعداد جان‌باختگان تصادفات رانندگی»، «توجه به انضباط در همه ابعاد»، «صیانت از نیروی انسانی» و «کمک به تحقق اقتصاد مقاومتی» از برنامه‌ها و فعالیت‌های نیروی انتظامی است.سردار اشتری افزود: پاسخ به دغدغه‌ها و مطالبات عمومی مبنی بر برخورد با ناهنجاری‌ها و فساد سازمان‌یافته در اولویت برنامه‌های کاری نیروی انتظامی قرار گرفته که البته نیازمند پیگیری مداوم و همدلی قوای سه گانه و دستگاه‌های مختلف کشور است.انتهای پیام/
Viewing all 8073 articles
Browse latest View live